زن در اجتماع

از ویکی‌زندگی

زن در اجتماع؛ هرگونه فعالیت مستقیم و غیرمستقیم زن در جامعه.

زنان نیمی از جمعیت بشر را تشکیل داده و نقش بسزایی در پویایی و نشاط اجتماعی دارند. ایشان علاوه بر تولید نسل، می‌توانند با مشارکت در فعالیت‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نقش مؤثری در حیات اجتماعی داشته باشند.

مفهوم‌شناسی

هرگونه عمل آگاهانه بهمنظور تقویت همبستگی و نشاط اجتماعی و کارآمدی در مسیر سعادت بشر را مشارکت اجتماعی گویند. مشارکت زنان در علوم اجتماعی به‌معنای هرگونه کمک مستقیم زنان به ارتقای وضعیت جامعه از نظر ارتباط‌های مدنی و همیاری‌های اجتماعی است. زنانی که در انجمن‌ها، شوراهای محلی، حسینیه‌ها، خیریه‌های مربوط به ساخت مدارس، بیمارستان‌ها، مساجد، خانه‌های سالمندان، صندوق‌های قرض‌الحسنه و بسیج محلات فعالیت می‌کنند، جزو مشارکت‌کنندگان فعال در اجتماع به‌شمار می‌روند. در مواردی نیز زنان بدون حضور در فضای علنی جامعه می‌توانند با جامعه همراه شوند و آثار فراوانی در آن داشته باشند.[۱]

اهمیت نقش زن در حیات اجتماعی

زنان با تأمین منابع انسانی جامعه به‌طور غیرمستقیم تحولاتی در نسل‌ها و جوامع ایجاد می‌کنند که این تحولات پیامدهایی را به دنبال دارد از جمله در شکل‌دهی شخصیت و اجتماعی کردن افراد نقش به‌سزایی دارند و در مواقعی نیز تحولات اجتماعی سبب تحول در وضعیت زنان جامعه خواهند شد.[۲]

اهمیت مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی

بر اساس پژوهش‌های سازمانی، زنان کارمند از دقت نظر و نظم بالایی در عملکرد، برخوردارند. نادیده گرفتن توانایی‌های زنان موجب آسیب به جامعه می‌شود. برخی پژوهشگران معتقدند در زمینۀ حضور زنان در اجتماع، بدون توجه به جنسیت و زنانگی آنها می‌توان فعالیت‌های اجتماعی به فراخور توانایی‌ها و استعدادهایشان را به آنها سپرد.[۳]

شاخص‌های دینی برای مشارکت اجتماعی زنان

پژوهشگران، شاخص‌های دینی زیر را برای مشارکت اجتماعی زنان ذکر کرده‌اند:

  1. فعالیت مورد نظر سازنده باشد، به ارتقای وضعیت اجتماعی و عمران جامعه کمک برساند و باز خورد آن به زنان، رضایت‌بخش باشد؛
  2. هدف آن خداپسندانه باشد؛
  3. توان زنانۀ زنان را کاهش ندهد؛ بلکه در جهت قابلیت‌های آنان باشد؛
  4. اولویت‌های زنان را در جایگاه یک زن تحت الشعاع قرار ندهد؛
  5. هدف از حضور و مشارکت زن هم‌افزایی در جهت فرهنگ، دانش، مهارت و اخلاق باشد.[۴]

حضور زنان در عرصه‌های سیاسی

مشارکت سیاسی، مشارکتی است مسالمت‌آمیز برای برگزیدن و برگزیده شدن در همۀ سطوح ملی و فراملی، فعالیت در احزاب و گروه‌های سیاسی، تشکیل حزب و گروه سیاسی برای دخالت و مشارکت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی که با سرنوشت جامعه ارتباط دارد.[۵] مشارکت سیاسی زنان که شامل عمل سیاسی و تصدی مناصب سیاسی می‌شود، همواره کمتر از مردان بوده است. دانشمندان علوم سیاسی پاسخ‌‌های گوناگونی به این تفاوت داده‌اند:

الف. تفاوت فیزیولوژیک؛ وضعیت جسمانی زنان از قبیل بارداری، زایمان، شیردهی و چگونگی عملکرد مغز که در نوع علایق و توانمندی‌های زنان و مردان مؤثر است موجب شده تا زنان در تصمیم‌گیری‌های‌ اساسی جامعه شرکت‌ نکنند.[۶]

ب. اجتماعی‌شدن؛ تفاوت در شیوه‌های اجتماعی‌کردن دختران و پسران موجب می‌شود که دختران معمولاً برای نقش‌های خانگی و پسران همواره برای نقش‌های کلان اجتماعی آماده شوند.[۷]

ج. ویژگی‌های روانی؛ بهره‌مندی زنان از ویژگی‌های خاص روحی و روانی سبب شده تا آنها مهربان‌تر، محافظه‌کارتر، راستگوتر، مذهبی‌تر و سنتی‌تر باشند؛ این ویژگی‌ها، زنان را را از روحیۀ پرخاشگری و رقابت‌جویی که لازمۀ فعالیت‌های سیاسی است، دور می‌کند و آنها تمایل زیادی برای ورود به عرصۀ سیاست ندارند.[۸]

د. نظریۀ پدرسالاری؛ مردان برای آنکه در قدرت بمانند همواره موقعیت‌های سیاسی خود را حفظ می‌کنند و از بلوغ سیاسی زنان جلوگیری می‌کنند.[۹]

دیدگاه اسلام

پژوهشگران مطالعات زنان برای تبیین نظریۀ اسلام دربارۀ کنشگری اجتماعی زنان، میان فرهنگ، عمل و مناصب سیاسی تفکیک کرده‌اند:[۱۰] 

الف. فرهنگ سیاسی؛ با اعتقاد به اینکه، استقرار حاکمیت اسلامی و جلوگیری از مفاسد سیاسی متوجه عموم افراد، اعم از زن و مرد است، دستیابی زنان به بینش سیاسی همانند مردان، ترجیح دارد.

ب. کنش سیاسی؛ در اعمال سیاسی مانند انتخاب مدیران و حاکمان سیاسی، دخالت در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های حکومتی و مدیریتی، جریا‌ن‌سازی سیاسی و شرکت در راهپیمایی‌ها که به استقرار و حفظ و تداوم نظام اسلامی بینجامد، حضور زنان همانند مردان، لازم است. از این منظر، زنان می‌توانند در انتخابات شرکت کنند و در سرنوشت کشور خود در سطح عالی سهیم باشند.

ج. فقه شیعه با استناد به برخی آموزه‌های دین اسلام، قرار گرفتن زنان در آن دسته از مناصب که مستلزم ولایت عامه یا امارت باشد و نیز تصدی منصب قضاوت را تأیید نمی‌کند.[۱۱]

ضوابط اسلامی حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی

ضوابط دین اسلام برای حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی به دو دسته تقسیم می‌شود:

الف. ضوابط مربوط به فعالیت‌های اقتصادی مانند طلب روزی حلال، پرهیز از مشاغل و فعالیت‌های غیرمجاز مانند خرید و فروش اشیاء حرام و نجس که سود حلال ندارد، پرهیز از رشوه و حرام‌خواری.[۱۲]

ب. ضوابط مربوط به حضور زن در بیرون منزل که خود دو بخش را شامل می‌شود:

  1. رعایت اولویت‌های زندگی یک زن؛ ازدواج مستحب مؤکد است و تأخیر آن شایسته نیست. پس از ازدواج، تمکین زن از شوهر واجب است و اشتغال زن نباید به حقوق جنسی شوهر آسیب بزند. همچنین مادری بر زن واجب نیست اما از اولویت‌های زندگی زنان است و اشتغال زن نباید آن را از اولویت خارج کند.[۱۳]
  2. رعایت ضوابط ارتباط با نامحرم مانند پوشش،[۱۴] پرهیز از خودآرایی و خودنمایی،[۱۵] وقار در راه رفتن،[۱۶] وقار در سخن گفتن[۱۷] و استفاده نکردن از بوی خوش.[۱۸]


احکام شرعی حضور زن در اجتماع

احکام عمومی فقه اسلامی برای حضور زن در اجتماع ، عبارتند از:

  1. کنترل نگاه؛
  2. پرهیز از برقراری روابط نامشروع؛[۱۹]
  3. پرهیز از گفت‌وگوهای غیر اخلاقی و زیاد از حد؛ [۲۰]
  4. پرهیز از روابط رو در رو؛[۲۱]
  5. خودداری از لمس کردن و پرهیز از خلوت کردن با مرد بیگانه.[۲۲]

آسیب‌شناسی مشارکت اجتماعی زنان

امروزه مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان در قالب دو الگو شامل الگوی توسعه‌گرا و الگوی دینی، صورت می‌گیرد. الگوی دینی که بر مبنای اولویت نقش‌ها، تعریف شده، با چالش فقدان سیاست‌گذاری‌های همه‌جانبه و قوانینی رو‌به‌رو است که هم به زنان در جهت اولویت مادری کمک برساند و هم سطح مشارکت مفید زنان را از میان نَبَرد. این چالش، سبب آسیب‌های روانی به زنان و رها کردن یکی از دو فضای اجتماعی و خانوادگی در زندگی عینی آنها می‌شود.[۲۳]

در الگوی توسعه‌گرا نیز به آسیب‌های زیر، توجه شده است:

  1. اصالت یافتن ورود زنان به عرصه‌های اجتماعی؛
  2. اهمیت یافتن تشکیل انجمن‌ها و سازمان‌های زنانه برای ورود زنان به مجامع اجتماعی، بدون توجه به وجوه ارزشی؛
  3. کمیت‌گرایی در فعالیت‌های اجتماعی زنان (نگاه توسعه‌ای در مدل غربی)؛
  4. تضعیف نقش‌های خانگی و تغییر نظام ارزشی دربارۀ خانه و خانواده؛
  5. کم‌اهمیت شدن ازدواج، مادری و پیوندهای گوناگون در عرصۀ خصوصی؛
  6. اهمیت یافتن ظواهر زنانه در جذب فرصت‌ها؛
  7. سست‌شدن ضوابط مربوط به مردان و زنان نامحرم؛
  8. سوء‌استفادۀ قدرت‌‌های پنهان از زنان کنشگر در جهت مقاصد سیاسی و اجتماعی.[۲۴]

اشتغال زنان

در اوایل قرن بیستم زنان به‌طور جدی به اشتغال و فعالیت درآمدزای خارج از خانه فراخوانده شدند.[۲۵] این روند، متأثر از عوامل زیر، صورت گرفت:

  1. برتری یافتن کار مزدی بر غیر مزدی و تحقیر شدن کارهای خانگی زنان؛
  2. احساس عزتمندی از اشتغال و تلقین احساس بی‌کفایتی به زنان خانه‌دار؛
  3. جدا شدن عرصۀ عمومی از خصوصی و انحصار راه‌های ثروت و قدرت در حوزۀ اجتماعی؛
  4. ورود زنان به دانشگاه‌ها و کسب دانش‌ برای ورود به جامعۀ تخصصی؛
  5. نیاز اقتصاد سرمایه‌داری به مشاغل خدماتی؛
  6. نیاز نظام سرمایه‌داری به نیروهای ارزان؛
  7. کم‌اهمیت شدن پیوندهای خانوادگی و احساس مسئولیت مردان در قبال خانواده و کاهش حمایت‌های خانوادگی و افزایش نگرانی زنان دربارۀ تأمین آتیه؛
  8. افزایش اوقات فراغت زنان؛
  9. فقر؛
  10. نیاز کاذب به درآمد بیشتر به‌سبب نیازهای غیر واقعی.[۲۶]

آثار و پیامدهای اشتغال زنان

اشتغال برای زنان دستاوردهای مثبتی از قبیل آگاهی، تخصص یافتن به‌منزلۀ زمینۀ اشتغال، اعتماد به نفس ناشی از حضور اجتماعی و استقلال مالی، بینش اجتماعی، تقویت پایگاه اجتماعی را به‌دنبال دارد. با این حال اندیشمندان پیامدهای منفی اشتغال زنان را نادیده نگرفته‌اند؛[۲۷] این پیامدها در سه محور طرح شده است:

  1. پیامدهای اشتغال زنان بر زنان مانند سنگینی نقش دو تعهد خانه و محل کار که سبب ناهنجاری‌های اخلاقی، وارد شدن فشار روانی، احساس بی‌فایدگی، کاهش اعتماد به نفس و کاهش حمایت اقتصادی زن شاغل می‌شود.[۲۸]
  2. پیامدهای اشتغال زنان بر خانواده مانند تغییر در نظام خانواده، تضعیف روابط درست و با نشاط زوجین؛ تأثیر منفی بر فرزندخواهی؛ مخاطره‌آور شدن روابط مادر و فرزندان.[۲۹]
  3. پیامدهای اشتغال زنان بر اجتماع مانند تحول ذهنیت جامعه به سمت برابری زن و مرد، کاهش جمعیت به‌دلیل بی‌میلی زنان شاغل به ازدواج و فرزندآوری؛ شیوع تجرد زیستی، افزایش آسیب‌های اجتماعی.[۳۰]

پانویس

  1. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص256.
  2. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص231.
  3. «ضرورت فراهم‌سازی شرایط مناسب برای فعالیت زنان در خانواده و جامعه/ کارکنان زن از دقت و نظم برخوردارند»، وب‌سایت وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی.
  4. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص258.
  5. ناجی‌راد، موانع مشارکت زنان،1382ش، ص29.
  6. ریتزر، نظریه‌های جامعه‌شناسی در دوران معاصر، 1379ش، ص471.
  7. بشیریه، جامعه‌شناسی سیاسی،1384ش، ص293.
  8. بشیریه، جامعه‌شناسی سیاسی،1384ش، ص293.
  9. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص236.
  10. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص236.
  11. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص236-253.
  12. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص261.
  13. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص261.
  14. سورۀ نور، آیه31.
  15. سورۀ احزاب، آیه33.
  16. سورۀ نور، آیه31.
  17. سورۀ احزاب، آیه32.
  18. النوری، مستدرک الوسائل، ج1، ص423.
  19. سورۀ نور، آیه30-31.
  20. سورۀ احزاب، آیه32.
  21. کلینی، فروع الکافی، 1365ش، ج5، ص166.
  22. کلینی، فروع الکافی،1365ش، ج5، ص158.
  23. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص260.
  24. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص259-260.
  25. نرسیسیانس، مردم‌شناسی جنسیت، 1383ش، ص56.
  26. علاسوند، زن در اسلام، 1390ش، ص269-270.
  27. زعفرانچی، اشتغال زنان، 1388ش، ص194.
  28. رستگار خالد، خانواده، کار، جنسیت، 1383ش، ص37-62.
  29. زعفرانچی، اشتغال زنان، 1388ش، ص46-49.
  30. زعفرانچی، اشتغال زنان، 1388ش، ص67.

منابع

  • بشیریه، حسین، جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، نی، 1384ش.
  • رستگار خالد، امیر، خانواده، کار، جنسیت، تهران، روابط عمومی شورای فرهنگی - اجتماعی زنان، 1383ش.
  • ریتزر، جورج، نظریه‌های جامعه‌شناسی در دوران معاصر، ترجمۀ محسن ثلاثی، تهران، علمی، 1379ش.
  • زعفرانچی، لیلا سادات، اشتغال زنان، تهران، مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، 1388ش.
  • ساروخانی، باقر، درآمدی بر دایرة المعارف علوم اجتماعی، تهران، کیهان، 1376ش.
  • «ضرورت فراهم‌سازی شرایط مناسب برای فعالیت زنان در خانواده و جامعه/ کارکنان زن از دقت و نظم برخوردارند»، وب‌سایت وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، تاریخ بازدید: 18 آبان 1401ش.
  • علاسوند، فریبا، زن در اسلام، قم، هاجر، چاپ اول، 1390ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، فروع الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365ش.
  • گیدنز، آنتونی، جامعه‌شناسی، ترجمۀ حسن چاوشیان، تهران، نی، 1376ش.
  • ناجی‌راد، محمدعلی، موانع مشارکت زنان، تهران، کویر، 1382ش.
  • نرسیسیانس، امیلیا، مردم‌شناسی جنسیت، تهران، افکار، 1383ش.