مارکه
مارکَه؛ آیین عرفی حلوفصل مسائل حقوقی، اجتماعی و سیاسی در میان قوم هزاره افغانستان.
مارکَه، روش رایج برای رسیدگی به منازعات حقوقی و مسائل اجتماعی و سیاسی هزارهها است که از دیرباز در فرهنگ مناطق مرکزی افغانستان وجود داشته است. این رسم که در گذر زمان، متحول شده است با مشارکت همگانی، زمینهساز کاهش کشمکشهای اجتماعی شده و اثرگذاری مردم در سرنوشت جمعی را افزایش میدهد. مارکه در فرهنگ مردم هزاره نماد همزیستی، صلحدوستی، برادری، گذشت و حساسیت در قبال سرنوشت جمعی است.
مفهومشناسی
مارکَه در اصطلاح عامیانه بهمعنای دوختن شکاف و درزهای لباس آمده است و بههمین دلیل، آیین سنتی آشتی هزارهها که نوعی وصلکردن و دوختن شکاف اجتماعی است، مارکه نامیده شده است. برخی منابع، آن را «اولوس» گفتهاند که واژۀ هزارگی و دارای ریشۀ ترکی- مغولی است.[۱]
سیر تاریخی
تا پیش از سال 1890م که نظام فئودالی در هزارجات حاکم بود، نزاعهای بزرگ و مسائل عمومی، نزد «میر» یا «خان» و بر اساس سنت و ارزشهای فرهنگی هزارهها، رسیدگی میشد؛[۲] اما رؤسای قبایل در مواردی، مارکه را طبق خواستۀ خود تغییر میدادند.[۳] در نزاعهای جزئی و مسائل کماهمیت، مارکه توسط داروغه/ اوقی و دو نفر ریشسفید، مدیریت میشد احکام مارکه، ذیل نفوذ و سلطۀ میر، جنبۀ الزامی داشت. برخی زنان دارای ریشۀ اشرافی نیز در تصمیمگیریهای مارکه، مؤثر بودند.[۴]
پس از شکست قیام هزارهها علیه عبدالرحمن در سالهای 1890 تا 1978م، نظام اجتماعی، سیاسی و اداری جامعۀ هزاره بههم ریخت و جای خود را به حاکمان پشتون به نمایندگی از حکومت کابل داد.[۵] در این ساختار، حاکم، قاضی، مفتی، محرر و چند نفر دیگر بودند و تمام قضایا مطابق فقه حنفی رسیدگی میشد و علمای شیعه در زندگی اجتماعی مردم نفوذ پیشین را نداشتند.[۶] با رویکار آمدن امانالله در 1919م و رسمیت حقوق شهروندی هزارهها، این قوم بازسازی جامعۀ خود را آغاز کرد و اربابهایی که از طرف حکومت مرکزی انتخاب میشدند با قدرت محدودتر در کنار حکومت، مدیریت زندگی اجتماعی مردم هزاره را بر عهده داشتند. پس از انقلاب کمونیستی در 1357ش و شروع جهاد مردم افغانستان، نظام فئودالی در هزارجات فرو ریخت[۷] و آیین مارکه نیز از حالت متمرکز به مشارکتی تغییر کرد. در این دوره، اعضای مارکه را نمایندگان احزاب جهادی، روحانیون، سادات، قریهدارها و وکلای محلی تشکیل میدادند.[۸]
قلمرو موضوعی مارکَه
مارکه برای رسیدگی بهاختلافات حقوقی چون ارث، امور خانوادگی، امور مالی، زمین، آب، قراردادها، امور جنایی، سیاسی و نظامی چون دفاع از هزارهجات / کشور، جنگ و صلح و جلب سرباز دایر میشد.[۹]
قلمرو اجتماعی مارکَه
مارکهها از نظر گسترۀ اجتماعی به سه دستۀ زیر تقسیم میشوند:
- الف) مارکۀ محلی؛ بهمنظور رسیدگی به منازعات میان افراد، خانوادهها، روستاها و قبیلههای کوچک؛[۱۰]
- ب) مارکۀ قومی؛ بهمنظور بررسی مسائلی مانند جنگ و صلح با قبایل دیگر؛ مانند مارکهای که به دعوت میر محمدعظیم بیگ برگزار شد و قیام عمومی هزارهها را علیه حکومت عبدالرحمن اعلان کرد.[۱۱]
- ج) مارکۀ ملی؛ بهمنظور بررسی مسائل بزرگ کشوری؛[۱۲] مانند مارکهای که در سال 1839م، دایر شد تا هجوم انگلیس به کشور را بررسی کند. دومین مارکۀ ملی هزارهها در 1366ش، در دورۀ ریاستجمهوری نجیبالله در کابل دایر شد.[۱۳]
شیوۀ برگزاری مارکَه
نشستهای مارکه، شکل دایرهای دارد؛ مارکۀ میرخانی نزد رؤسای قبایل، اما مارکۀ مشارکتی در مسجد، تکیهخانه، فضای آزاد، خانۀ اطراف منازعه و یا یکی از بزرگان دایر میشود. در مارکه، بزرگان در صدر مجلس و دیگر افراد در دو طرف در مقابل هم و در مسائل جزایی متهمان در وسط اتاق مینشینند. مذاکره توسط یکی از بزرگان آغاز میشود، اما همۀ حاضرین حق طرح سؤال و صبحت دارند.[۱۴]
بهصورت معمول قبل از مراجعه به مراجع رسمی، از طرف متضرر و یا نزدیکان وی، درخواست مارکه میشود، اما گاهی بهدلیل ناامیدی از فرایند رسیدگی در محاکم رسمی، درخواست مارکه صورت میگیرد. محاکم رسمی نیز گاهی حلوفصل منازعه را به مارکه ارجاع میدهند.[۱۵]
مبانی و مراحل حلوفصل مارکَه
فیصلهها در مارکه، بر اساس آموزههای شرعی و ارزشهای فرهنگی و توافق طرفین، صورت میگرفت. در امور عمومی هزارهجات و کشور نیز ارزشهای اسلامی، مصالح قومی و ملی مورد توجه است.[۱۶]
جلسۀ مارکه با حضور بزرگانی از دو سوی نزاع که به آنها مارکهچی گفته میشود، تشکیل میشود. مارکه با تلاوت قرآن آغاز میشود و اعضای جلسه در مورد جوانب قضیه با پرسش از طرفین و شاهدان، گفتوگو میکنند و بعد از گرفتن اختیارنامه با قید فیصلۀ شرعی یا عرفی، در غیاب طرفین منازعه، توافقنامه را مینویسند و حکم را به طرفین اعلام میکنند.[۱۷] حکم مارکه معمولا توسط طرفین نزاع، پذیرفته میشود، اما در صورت عدم رضایت طرفین یا ناتوانی اعضای مارکه در حلوفصل، مارکه با اعضای بیشتر و سطح بزرگتر دایر میشود[۱۸] و فرآیند پیشین، تکرار میشود. قضایای کلان و حساس مثل نزاع میان دو قبیله ممکن است به مرحلۀ سوم برسد که با پادرمیانی بزرگان قبایل دیگر، مارکۀ مرحلۀ سوم دایر میشود و در صورت عدم موفقیت، قضیه به مراجع رسمی ارجاع داده میشود.[۱۹] مارکههایی که با سرنوشت جمعی ارتباط دارد از جانب بزرگان فراخوان شده و زمان طولانی و جلسات متعددی دارد.[۲۰]
هزینههای مارکَه
مارکه با توجه به اهمیت موضوع ممکن است چندروز به درازا بکشد در این صورت هزینۀ پذیرایی از مارکهچیان به عهدۀ دوسوی نزاع است اما اگر مارکه بهمنظور مسائل عمومی دایر شده باشد، هزینۀ آن را اعضای روستاهای شرکتکننده پرداخت میکنند.[۲۱]
آداب و رسوم اجرای مارکَه
در منازعات مدنی، پس از اعلام حکم مارکه، صلح میان دو طرف دعوا برقرار میشود و در صورت نیاز، طرف مقصر محکوم به پرداخت غرامت میشود.[۲۲] اما در جرائم جزایی، پس از صدور حکم مارکه، معمولا آدابورسوم ویژهای به شکل زیر اجرا میشود:
- عذرخواهی؛ مجرم با بزرگان خانواده و طایفۀ خود، همراه با مارکهچیان، سادات و ملاامامان منطقه، یک جلد قرآن و یک یا دو رأس گوسفند را به منزل قربانی برده و درخواست عفو میکند؛
- ناغه؛ در آیین ناغهگی، فرد مقصر باید مهمانی ترتیب دهد و خانواده قربانی و بزرگان محل و مارکهچیان را اطعام کند؛
- تاوان؛ شخص مقصر، جریمۀ نقدی را به شخص قربانی یا خانوادۀ او پرداخت میکند.
- بددادن دختر؛ مارکهچیان در جرم قتل و جرایم ناموسی مانند زنای محصنه و ربودن دختر، یکی از دختران خانوادۀ مجرم را به ازدواج مردی از خانوادۀ قربانی در میآوردند. امروزه خونبهای نقدی و یا پرداخت هزینۀ عروسی مجدد برای شوهر زن، جایگزین شده است. در زنای غیرمحصنه و یا فرار از منزل حکم به ازدواج طرفین و پرداخت مقداری مال بهخانوادۀ دختر صادر میشود.[۲۳]
ضمانت اجرای فیصلههای مارکَه
در مارکههای میرخانی فیصلهها توسط نوکران و نیروهای مسلح رییس قبیله اجرا میشد،[۲۴] اما در مارکههای مشارکتی با توجه به اختیاری بودن آن، عدم پذیرش آن بهمعنای گردنکشی و اهانت به مارکهچیان تلقی میشود و ممکن است به منزوی شدن مقصر از جامعۀ محلی منجر شود.[۲۵]
روشهای مشابه مارکَه در فرهنگهای دیگر
با توجه به مشترکات تاریخی و فرهنگی ایران با افغانستان، در فرهنگ بومی ایران مواردی مشابه مارکه دیده میشود. روش ایلخانی، که روش عمومی در ایران گذشته بوده، با توجه به نقش اصلی رییس طایفه یا ایلخان و یا نمایندگان آنها و نقش مشورتی اعضای جامعه در حل منازعات و مصالحه، شباهت بیشتر به مارکۀ میرخانی دارد؛ در جامعۀ ایران کدخدا جایگاه داروغه و ارباب را در جامعۀ هزارهها دارد. میانجیگری بزرگان که در آن علمای دینی، سادات و ریشسفیدان محل نقش اصلی را دارد، به مارکۀ مشارکتی نزدیک است.[۲۶] اما فیصلههای صادر شده از طرف این دو نهاد مانند خونبس در جرم قتل و جرایم ناموسی یا پرداخت هزینۀ ازدواج بهمنظور مصالحه و رفع دشمنی، شباهت بیشتر به فیصلههای مارکه دارد.[۲۷]
پانویس
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، 1379ش، ص80-81.
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص45.
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص35.
- ↑ تیمورخانوف، تاریخ ملی هزاره، 1372ش، ص112 و 139.
- ↑ موسوی، هزاره¬های افغانستان، 1379ش، ص79.
- ↑ تیمورخانوف، تاریخ ملی هزاره، 1372ش، ص218 و 258.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، 1379ش، ص150-158.
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص46.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، 1379ش، ص81..
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص46.
- ↑ تیمورخانوف، تاریخ ملی هزاره، 1372ش، ص102 و 201-202.
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص46.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، 1379ش، ص81 و 233.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، 1379ش، ص80..
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص47.
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص46.
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص47.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، 1379ش، ص81.
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص48.
- ↑ موسوی، هزاره¬های افغانستان، 1379ش، ص80.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، 1379ش، ص80..
- ↑ تیمورخانوف، تاریخ ملی هزاره، 1372ش، ص112.
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص49-51.
- ↑ تیمورخانوف، تاریخ ملی هزاره، 1372ش، ص121
- ↑ وحیدی و رحیمی، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، 1401ش، ص47-48.
- ↑ مرادیان و دیگران، «حلوفصل غیر قضایی اختلافات و دعاوی با مبانی عدالت ترمیمی در جامعهشناسی جنایی ایران»، 1399ش، ص2999-2901.
- ↑ ارجمندی و نوروزی، «حل منازعات قومی در میان عشایر بختیاری شهرستان ایذه: رسم خونبری یا خونبس»، 1389ش.
منابع
- ارجمندی، غلامرضا و نوروزی، ابوالقاسم، «حل منازعات قومی در میان عشایر بختیاری شهرستان ایذه رسم خونبری یا خونبس»، مجلۀ بررسی مسائل اجتماعی ایران، سال اول، شمارۀ 1، بهار 1389ش.
- تیمورخانوف، ل، تاریخ ملی هزاره، ترجمۀ عزیز طغیان، قم، اسماعیلیان، 1372ش.
- محقق، محمدحسن، «دادرسیهای ترمیمی غیررسمی در افغانستان»، فصلنامۀ مطالعات علوم انسانی پژوهان، بهار و تابستان 1397ش.
- مرادیان، پرویز و دیگران، «حلوفصل غیرقضایی اختلافات و دعاوی با مبانی عدالت ترمیمی در جامعهشناسی جنایی ایران»، فصلنامۀ جامعهشناسی سیاسی ایران، سال سوم، شمارۀ 3، پاییز 1399ش.
- موسوی، عسکر، هزاره¬های افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، تهران، مؤسسۀ فرهنگی هنری نقش سیمرغ، 1379ش.
- وحیدی، عبدالمالک و رحیمی، خادمحسین، «مارکه؛ جلوهای سنتی از اجرای عدالت ترمیمی در افغانستان»، فصلنامۀ علوم اجتماعی دانشگاه غالب، شمارۀ چهارم، زمستان 1401ش.