مخته
مخته؛ سوگسرودۀ زنان هزاره در مرگ پهلوانان محلی.
مَختَه، مرثیۀ زنانهای است که بهمناسبت مرگ پهلوانان قوم هزاره با صدای سوزناکی خوانده میشود. مخته بخش مهمی از ادبیات شفاهی مردم هزاره و دارای بنمایههای مذهبی، تاریخی و محلی است که شکست ظاهری پهلوان و پیروزی نهایی او را بیان میکند.
مفهومشناسی
مخته به معنی وقت و هنگام مویه است؛ به آن «مَختَگی» نیز گفته میشود که به معنی امر به مویهگری حماسی است.[۱] مخته در اصطلاح، مرثیهای است که در مرگ نابهنگام یا دلخراش یک پهلوان و سرانجام دردناك و غمانگیز او توسط زنان قبیله بهصورت بداهه سروده میشود.[۲]
پیشینه
سرایش سوگواره در زندگی بشر سابقۀ طولانی دارد. برخی «اغراقشاعرانه در وصف اشخاص» را عامل پیدایش مرثیه دانسته[۳] و حضرت آدم را اولین سرایندۀ مرثیه در رثای هابیل میدانند.[۴] «رثای مرزکو» و مرثیه در سوگ سیاوش از نمونههای باستانی است که به قدمت مرثیه گواهی میدهد.[۵] در دورۀ اسلامی شعر ابوالینبغی در ارتباط با ویرانی سمرقند و شعر محمد بن وصیف سیستانی در زوال دولت صفاریان از اولین مرثیههای ثبت شده است.[۶] مرثیهسرایی در ادبیات فارسی انعکاس وسیعی داشته و شاعران بسیاری به آن پرداختهاند.[۷] حوادث تاریخی و بهخصوص مرتبط با شخصیتهای دینی در گسترش مرثیهسرایی نقش داشته و موجب پرباری آن شده است. بیشترین حجم مرثیه در ارتباط با کربلا، عاشورا، امام حسین و یاران و اصحاب او سروده شده و این واقعۀ عظیم، مرثیهسرایی را دگرگون کرده است.[۸] پیشینۀ مخته بهعنوان مرثیه در بین مردم هزاره، به سابقۀ دینی و مذهبی آن مردم برمیگردد. سوگسرودههای واقعۀ كربلا دستمایۀ مهم مختهسراها است.[۹]
هدف
هدف از مخته، در ابتدا بیرون ریختن غمهای درونی مختهخوان است. سپس بیان مسائل و توصیف شخصیت پهلوان و معرفی او به کسانی است که شناختی از او نداشتهاند. عزاداری در مصیبت پهلوان، هدف او از مبارزه، برانگیختن دیگران برای ادامه راه او و بیان آثار فراوان معنوی و مادی مرگ پهلوان که موجب تداوم راه و هدف او خواهد شد، از دیگر اهداف مخته است.[۱۰]
مختهخوان
مختهخوان یا سرایندۀ مخته، زنی است که با شخصیت پهلوان نسبت نزدیکی دارد. اغلب مختهخوانان همسران، مادران، دختران و زنانی هستند که ارتباط بسیار نزدیکی با شخصیت کشته شده دارند.[۱۱]
گستره
گرچه مخته، مرثیهسرایی برای پهلوانان کشته شده است، اما در مناطق هزارهجات اغلب زنان برای مردگان نزدیک به خود نیز مخته میسرایند. این نوع مختهها بیشتر حاوی ذهنیات مختهخوان و در مواردی عقدهها، آمالها، آرزوها و مسائل خانوادگی فرد درگذشته است.[۱۲]
درونمایه
درونمایۀ اصلی مخته، یادآور مصیبتی است كه بر پهلوان رفته است.[۱۳] از این رو در مختهها، افتخارات، قدرت، مبارزهجویی و انتقام باهم ترکیب شده و فضیلت پهلوانی را از حوزۀ محدود خاندانی به قومی و سپس به ملی گسترش میدهد. چنانچه در مختۀ گلمحمد، مبارزه، محدود به خاندان و قوم نیست، بلكه مبارزه یك فضیلت بزرگ ملی و برای اصلاح امور یک ملت است. در مختۀ گلمحمد، فضایل قهرمانی جامعه بدوی به فضیلت ملی تعمیم داده شده است. کیفیت اشعار و درونمایۀ آن بستگی به ذهنیت و توانایی مختهخوان دارد.[۱۴] محورهای اصلی مخته عبارت است از:
- وصف وضعیت و رشادتهای مقتول؛
- چکونگی کشته شدن او؛
- وضعیت خانوادگی و آنچه از او باقی مانده است؛
- هدف پهلوان از مبارزه؛
- بیان آمال و آرزوهای مختهخوان.[۱۵]
ویژگیها
مخته، تركیبی از زبان سادۀ مردم، عبارات فصیح ادبی و صحنههای نمایشی بوده و زبان آن ساده است و در بین گفتار ادبی و عامیانه قرار دارد. برخی از مختهها به شعر عامیانه و برخی به شعر رسمی نزدیك است. مخته شبیه تعزیه و مرثیههای معمولی است كه با هنرهای آیینی سنتی ارتباط داشته و از امكانات آیینهای مذهبی و ملی بهره دارد. مخته مرثیۀ حماسی است كه در آن آرمان، عواطف قومی و ملی خدشهدار شده و زنان مختهخوان با افزودن شاخ و برگی بر آن، مخته را در هالهای از افتخارات قومی و ملی قرار میدهند. واژگان مخته بر دایرۀ عواطف میچرخد و وحدت عاطفی در آن بسیار قوی است.[۱۶]
عناصر
عنصر اصلی در مختهها، ریشههای محلی آن است كه به پهلوان کشتهشده بر میگردد. پهلوان، قربانی نبردهای قبیلهای میشود تا از نابودی قوم خود جلوگیری کند. مختهها با آرایشهای ادبی محلی عجین شده و ساختار نهایی مییابد. برخی مختهها، به صورت منشور بوده و از صناعت ادبی شفاهی بالایی برخوردارند كه در آن رجزخوانی، مبارزهخواهی و روحیه انتقامگیری در اوج قرار دارند.[۱۷]
قالب
سبك مختهها سبك عراقی و دارای ظرفیت خاص روایی است ولی در آن اصل بر محتوا یعنی ادای مطلب و رسایی سخن است. در مخته از هنر نمایش، شعر، خطابه و آواز موزون استفاده میشود. مخته اغلب منظوم و حماسی است كه در قالب چهارپاره سروده میشود ولی در آن از وزنهای مختلف شعر فارسی استفاده شده و قافیه و ردیف با پسامد بسیار بالایی به کار گرفته میشود. قاعدۀ ترجیع و تکرار نیز در آن نقش پررنگی دارد؛ برای نمونه، در مختۀ گلمحمد خان هر سه مصرع از یک ردیف و قافیه متابعت میکنند و بعد از آنها سه مصرع دیگر بهعنوان ترجیع میآید که در اصطلاح «بِنگَرَگ» گفته میشود و تا آخر این قاعده ادامه دارد. قالب این مخته ترجیعبند است. مختههایی در قالب مثنوی نیز سروده شده است.[۱۸] تنوع وزن و بحر در مخته كم است. یكی از نشانههای مخته، افزوده شدن ردیف به انتهای بیتها است. آوردن ردیف اگرچه مهارت بیشتری میطلبد وكار مختهخوان را در واژهگزینی دشوار میسازد، اما بر قدرت و ارزش مخته میافزاید. زیرا ردیف بر آهنگ مؤثر است؛ هجاها را میكشاند و بر جنبۀ موسیقایی مخته میافزاید.[۱۹]
شیوۀ اجرا
با بازگشت جنازۀ پهلوان به زادگاه خود، ابتدا آیینهای دینی انجام یافته و جنازه برای دفن آماده میشود. جنازه با حضور گستردۀ مردم تشییع شده و قبل از دفن ناگهان بانویی از میان زنان برخاسته و بر سر جنازه قرار میگیرد. او گوشۀ چادر خود را زیر لبه کلاهی که در سر دارد قرار داده و باقی آن را از پشت سر میآویزد. پای راست را روی پای چپ قرار داده، هر دو دست را به کمر گرفته و نغمه را آغاز میکند. مخته با صدای بلند بهطوری كه همه بشنوند اجرا میشود و اغلب با گریه همراه است. اشعار مخته بداهه است و هیچ قالب و فرم از پیش تعیینشدهای، ندارد.[۲۰]
مختههای مشهور
در ادبیات عامیانۀ مردم هزاره مختههایی وجود دارد که سینه به سینه نقل شده و به دوران معاصر رسیده است، از جمله:
گلمامد (گلمحمد) خان
مختۀ گلمحمد خان از کاملترین مختههای موجود است. گلمحمد فرزند ارباب بختیاری، حامی امانالله خان (پادشاه اطلاحطلب افغانستان) بود که در 1308ش در برابر طرفداران حبیبالله کلکانی (سقاوی) در غزنی كشته شد.[۲۱]
شار (شهر) كابل غوغا شده
بیرق (پرچم) سرخ بالا شده
بچی (بچه) سقو پاچا (پادشاه) شده
اربون (فدای) تو گلمامد ما، قیرون (قربان) تو گلمامد ما[۲۲]
فیضوخو (فیضالله خان هزاره)
فیضوخو از خوانین قرهباغ ولایت غزنی بود كه در جنگ با نیروهای انگلیسی به شهادت رسید. پس از شهادت او خانواده و اقوام او نیز به قتل رسیدند. مخته فیضوخو چنین آغاز شده است:
اسب فیضو تاخته میه (میاد)
خون فیضو ریخته میه (میاد)
شاباش (آفرین) فیضو خان ما
امیر مهربان ما
شهید غرق خون ما[۲۳]
نجف بیگ شیرو
نجف بیگ شیرو مرد شجاع و نامآوری بود که در جنگ قومی کشته شد. او تا آخرین نفس مقاومت كرد و سرانجام اول همسر او و سپس خود او کشته شد. مختهخوان در ارتباط با او خوانده است:
مَنِه قلای نجف گلهای تازه
نجف كشته شده ده ماه روزه
از نوكرون جورباجور نجف
از تفنگای بغل پور نجف
صباگا تخ نیكلی برآمد
دو دسته گل ز اشترلی بر آمد
نجف بِرار داشتی برگیرشی موشُد
خونده تفنگ یازده تیرشی موشُد
از تفنگای موچكی شیرو
ازو طفلای سرمونتی شیرو
تاجور آغه دَ گنجینه بیكسه
پیچه سیاه بلی روی شی رغسه[۲۴]
فقیر زوار
فقیر زوار مرد جنگجویی بود که سالها علیه بیعدالتی حاكمیتهای محلی مبارزه كرد. او در جنگ بین مردم هزاره و دشمنان محلی آنان کشته شد. دختر او این مخته را سرود:
فقیر زوار، زوارِ مو
مرد میدو، سردارِ مو
آتَی زوار، بیرار مو
دیده فقیر زوار مو، آتی فقیر زوار مو
از انگوری، گوار رفته
ده جنگ ناگوار رفته
همرای چند بیرار رفته
دیده فقیر زوار مو، آتی فقیر زوار مو
دشمونشی، خیل دَ خیل اَمده
دشمونیشی، مثل سیل امده
یك عده شی، قد بیل امده
دیده فقیر زوار مو، آتی فقیر زوار مو
فقیر زوار میدو رفته
ده جنگ دشمنو رفته
دشمون آزرگو رفته
دیده فقیر زوار مو، آتی فقیر زوار مو
كوه گوار بالا رفته
ازی آغیل سالا رفته
دشمون شی بیكالا رفته
دیده فقیر زوار مو، آتی فقیر زوار مو
تفنگ خوره چالان كده
دشمون خو تیرباران كده
دشمون خو پریشان كده
دیده فقیر زوار مو، آتی فقیر زوار مو
ناوه بلی گلزار كده
رسته بلی، بازار كده
مرگ خوده اقرار كده
دیده فقیر زوار مو، آتی فقیر زوار مو
قریه ره چراغان كده
مردم ره گل افشان كده
قوماره، غزلخوان كده
دیده فقیر زوار مو، آتی فقیر زوار مو
وطن ره گلستو كده
رسنه ره بیابو كده
دشمو ره سر گردو كده
دیده فقیر زوار مو، آتی فقیر زوار مو[۲۵]
ملا سبزیلی (سبزعلی)
ملا سبزیلی (سبزعلی) در نبرد با كوچیها (عشایر پشتون) کشته شد و مخته زیر را برای او سرودند:
كوهای مسكه (نام منطقه) جای تو
خدا پشت تو پنای تو
سان (پارچۀ) سپید كالای (لباس) تو
اربون (فدای) تو ملا سبزعلی، قربون تو ملا سبزعلی
كوچی (عشایر پشتون) مردم وفا ندره (نداره)
بجز كشتو (کشتن) دوا ندره
والله بالله خدا ندره
اربون تو ملا سبزعلی، قربون تو ملا سبزعلی
قرآن ره (را) بلی (بالای) سر گرفت
راه رفته ره از سر گرفت
دشمن شی از نو در (آتش) گرفت
اربون تو ملا سبزعلی، قربون تو ملا سبزعلی[۲۶]
پانویس
- ↑ کریمی، «مقامها و دستگاههای موسیقی سنتی هزارگی»، وبلاگ اقتباس از هیچ چیز.
- ↑ یزدانی، فرهنگ عامیانۀ طوایف هزاره، 1371ش، ص210.
- ↑ زرينكوب، شعر بيدروغ شعر بينقاب، 1395ش، ص145؛ اسلامي، «نقد و تحليل مرثيه در ادوار شعر فارسي»، وبسایت ادبستان.
- ↑ پوریزدانپناه کرمانی و محسنینیا، «مرثیهسرایی در ادب فارسی و عربی»، 1387ش. ص177.
- ↑ مسکوب، سوگ سياوش، 1394ش، ص80؛ ریاحی، كسايي مروزي، زندگي، انديشه و شعر او، 1379ش، ص37.
- ↑ پوریزدان پناه کرمانی و محسنینیا، «مرثیهسرایی در ادب فارسی و عربی»، 1387ش. ص178.
- ↑ افسری کرمانی، نگرشی به مرثیهسرایی در ایران، 1371ش، ص16.
- ↑ افسری کرمانی، نگرشی به مرثیهسرایی در ایران، 1371ش، ص110.
- ↑ شریعتی، «مخته»، وبلاگ گریههای مریم مصلوب.
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص95؛ شریعتی، فرهنگ شفاهی مردم هزاره، 1393ش، ص149.
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص95؛ شریعتی، «مخته»، وبلاگ گریههای مریم مصلوب.
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص97.
- ↑ شریعتی، «مخته»، وبلاگ گره های مریم مصلوب.
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص95؛
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص95؛
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص97؛ شریعتی، «مخته»، وبلاگ گریههای مریم مصلوب.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، 1396ش، ص35.
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص97.
- ↑ شریعتی، «مخته»، وبلاگ گریههای مریم مصلوب.
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، مجلۀ شعر، 1372ش، ص96؛ شریعتی، «مخته»، وبلاگ گریههای مریم مصلوب.
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، مجلۀ شعر، 1372ش، ص97؛ ادیب، «ادبیات عشق در مختهای گل مامد»، وبسایت هزاره انترنشنال.
- ↑ یزدانی، فرهنگ عامیانۀ طوایف هزاره، 1371ش، ص211؛ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص99.
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص98.
- ↑ مظفری، «مخته دمیدن در اجاقهای خاموش»، 1372ش، ص98؛ یزدانی، فرهنگ عامیانۀ طوایف هزاره، 1371ش، ص212.
- ↑ یزدانی، فرهنگ عامیانۀ طوایف هزاره، 1371ش، ص211.
- ↑ یزدانی، فرهنگ عامیانۀ طوایف هزاره، 1371ش، ص212.
منابع
- پوریزدان پناه کرمانی، آرزو و محسنینیا، ناصر، «مرثیهسرایی در ادب فارسی و عربی»، فصلنامه ادبیات تطبیقی، 1387ش.
- اسلامی، علی، «نقد و تحلیل مرثیه در ادوار شعر فارسی»، وبسایت ادبستان، تاریخ درج مطلب: 6 بهمن 1387ش.
- ادیب، علی، «ادبیات عشق در مخته ای گل مامامد»، وبسایت هزاره انترنشنال، تاریخ بازدید: 2 تیر 1403ش.
- افسری کرمانی، عبدالرضا، نگرشی به مرثیهسرایی در ایران، تهران، اطلاعات، 1371ش.
- ریاحی، محمدامین، كسایی مروزی، زندگی، اندیشه و شعر او، تهران، علمی، 1379ش.
- زرینكوب، عبدالحسین، شعر بیدروغ شعر بینقاب، تهران، علمی، 1395ش.
- شریعتی، حفیظالله، فرهنگ شفاهی مردم هزاره، کابل، امیری، 1393ش.
- شریعتی، حفیظالله، «مخته»، وبلاگ گریههای مریم مصلوب، تاریخ درج مطلب: 12 دی 1386ش.
- قاسمی، وحید، موسیقی اصیل هزاره، کابل، تلویزیون ملی، 1396ش.
- کریمی، یاسین، «مقامها و دستگاههای موسیقی سنتی هزارگی»، وبلاگ اقتباس از هیچ چیز، تاریخ درج مطلب: 22 مهر 1395ش.
- مسکوب، شاهرخ، سوگ سیاوش، تهران، خوارزمی، 1394ش.
- مظفری، سید ابوطالب، «مخته، دمیدن در اجاقهای خاموش»، مجلۀ شعر، شماره 14، 1372ش.
- یزدانی، حسینعلی (حاج کاظم)، فرهنگ عامیانه طوایف هزاره، مشهد، مؤلف، 1371ش.