جلال آل‌احمد

از ویکی‌زندگی

جلال آل‌احمد، نویسنده، مترجم، نظریه‌پرداز و ناقد سیاسی- اجتماعی.

تولد

جلال‌الدین آل‌احمد معروف به جلال آل‌احمد، در یازدهم آذر 1302ش در محلۀ پاچنار تهران و در خانوده‌ای روحانی متولد شد.[۱] پدرش سیداحمد طالقانی، امام جماعت مسجد پاچنار و مسجد لباسچی و از روحانیان برجستۀ آن زمان و مادرش، امینه بیگم اسلامبولچی، خواهرزادۀ شیخ آقا‌بزرگ تهرانی بود.[۲]

دوران کودکی و نوجوانی

جلال پس از اتمام دورۀ دبستان و راهنمایی، در دبیرستان مشغول تحصیل شد اما پدرش تحصیل او در مدارس دولتی را قبول نداشت چرا که تصور می‌کرد، درس‌هایی که در آن‌جا تدریس می‌شود، او را از دین و حقیقت منحرف می‌کند؛ از این رو به او اجازۀ ادامۀ تحصیل نداد[۳] اما جلال تسلیم نشد. او در کنار کارهایی چون تعمیر ساعت، سیم‌کشی و چرم‌فروشی به‌دور از چشم پدر، در دورة شبانة دبیرستان دارالفنون به تحصیل خود ادامه داد. [۴]دوران دبیرستان او همزمان با جنگ دوم جهانی بود. در همین دوران پدرش به‌دلیل حضور برادر بزرگ‌تر جلال در نجف، او را برای تحصیل علوم حوزوی به آنجا فرستاد اما جلال بیش از دو ماه، زندگی در آنجا را تاب نیاورد و به ایران بازگشت.[۵]

تحصیلات

پس از بازگشت از نجف در سال 1322ش، وارد دانشسرای عالی و در سال 1325ش در رشتۀ ادبیات فارغ‌التحصیل شد. او در سال 1330ش پیش از آن‌كه از رسالۀ دكترای خود با عنوان «قصه هزار و یك شب» دفاع كند، تحصیلات دانشگاهی خود را نیمه‌کاره رها كرد. او در دیداری که با دکتر علی شریعتی داشت از نیمه‌کاره رها كردن تحصیلات تكمیلی خود به‌عنوان «موهبت» یاد كرد، همچنین در كتاب «خدمت و خیانت روشنفكران» علت بی‌علاقگی خود نسبت به دریافت درجۀ «دكترا» را كم‌سوادی برخی از استادان دانشگاه عنوان کرد.[۶]

تحولات فکری و مذهبی

به‌طور کلی می‌توان سه دوره تحول فکری و مذهبی در جلال را بیان کرد؛

دورۀ اول از سال 1308ش تا 1322ش است که در این زمان جلال متأثر از خانواده بود و رفتارهای مذهبی را به‌دلیل جو حاکم در خانواده انجام می‌داد.

دورۀ دوم از سال 1323ش، که با آثار احمد کسروی و محمد مسعود آشنا شد [۷]و تحت تأثیر اندیشه‌های کسروی دربارة مذهب قرار گرفت و عقیده‌اش به اصول تشیّع کم‌کم سست شد.[۸] مدتی در نجف بود و پس از بازگشت به ایران، این شک و دودلی در مذهب در او شدت بیش‌تری گرفت [۹]و در سال 1323ش به حزب تودۀ ایران پیوست و عملاً از تفکرات مذهبی دست شست. دوران پرحرارت بلوغ و اوج‌گیری حرکت‌های چپ‌گرایانۀ حزب تودۀ ایران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهای تند و انقلابی آن حزب و درگیری جنگ جهانی دوم عواملی بودند که باعث تغییر مسیر فکری او شدند. [۱۰]رویگردانی از روحانیت و مذهب و پیوستن به حزب توده سبب شد تا سرانجام پدرش او را از خانه بیرون کند؛ گرچه هیچ قرینه‌ای وجود ندارد که جلال پس از پیوستن به حزب توده، به‌طور کلی از دین کناره گرفته باشد.[۱۱]

دورۀ سوم، در واقع بازگشت جلال به دین بود. او پس از سفر حج در سال ۱۳۴۳ش، با دیدی واقع‌بینانه و به‌دور از تعصب به مذهب تشیع بازگشت.[۱۲]

ازدواج با سیمین دانشور

در بهار سال ۱۳۲۸ش جلال هنگام بازگشت از شیراز در اتوبوس با سیمین دانشور آشنا شد که این آشنایی زمینه‌ساز ازدواج آنان بود.[۱۳]

فعالیت‌های سیاسی

خروج از حزب توده

او در سال 1326ش تحت تأثیر خلیل ملکی و اسحاق اپریم، انور خامه‌ای و تعدادی دیگر از دوستان خویش از حزب توده خارج و «حزب سوسیالیست توده ایران» را تشکیل دادند اما این حزب بیش از دو ماه دوام نداشت و منحل شد.[۱۴]

ورود به حزب زحمت‌کشان

جلال همزمان با جنبش ملی شدن صنعت نفت، به حزب زحمت‌کشان پیوست و سردبیری ماهنامۀ علم و زندگی که نشریۀ تئوریک حزب بود[۱۵] را عهده‌دار شد؛ اما در سال 1332ش به‌دلیل اختلاف با رهبران هفته‌نامۀ نیروی سوم که نشریه بخش سیاسی و خبری حزب بود، از آن‌جا خارج شد.[۱۶]

حمایت از مصدق

در نهم اسفند سال ۱۳۳۲ش وقتی اوباش به سرکردگی شعبان جعفری به بهانۀ ممانعت از عزیمت شاه به خارج، به منزل مصدق حمله‌ور شده بودند و قصد جان او را داشتند، جلال برای دفاع از مصدق به تحریک و تهییج کسانی پرداخت که به دفاع از مصدق آمده بودند.[۱۷]

پایان حضور جدی در سیاست

جلال پس از کودتای 28 مرداد و حمایت از مصدق توسط دادستان نظامی احضار شد و یک روز در بازداشت بود. [۱۸]پس از آن دیگر فعالیت چندانی در حوزۀ سیاست نداشت و تنها گاهی مقالات سیاسی ـ اجتماعی می‌نوشت، همچنین در راه‌اندازی و ادارۀ مجلۀ علم و زندگی درسال‌های 1336-1339ش همکاری داشت.[۱۹]

فعالیت‌های اجرایی

وی در سال 1326ش به‌عنوان آموزگار در وزارت فرهنگ مشغول به كار شد سپس در «مؤسسه تحقیقات اجتماعی» وابسته به دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، کار کرد و چندی نیز در دانشسرای عالی، دانشسرای مامازان، دانشکده علوم تربیتی و هنرسرای عالی نارمک به تدریس ادبیات پرداخت.[۲۰]

آثار

داستان‌ها

  • دیدوبازدید (1324ش)، نخست شامل ده داستان کوتاه بود؛ اما در چاپ هفتم دو داستان دیگر به آن افزوده شد.
  • از رنجی که می‌بریم (1326ش)، شامل هفت داستان کوتاه.
  • سه‌تار (1327ش)، سیزده داستان کوتاه که فضای داستان‌ها لبریز از شکست و ناکامی قشرهای فرودست جامعه است.
  • زن زیادی (1331ش)، حاوی یک مقدمه و نه داستان کوتاه.
  • سرگذشت کندوها (1337ش)، نخستین داستان نسبتاً بلند جلال است، با شروعی به سبک قصه‌های سنتی ایرانی، «یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود». این داستان به بیان شکست مبارزات سیاسی سال‌های 1329ش تا 1331ش حزبی پرداخته است.
  • مدیر مدرسه (1337ش).
  • نون و القلم (1340ش)، یک داستان بلند تاریخی که حوادث آن مربوط به اوایل حکومت صفویان است.
  • نفرین زمین (1346ش)، رمانی روستایی است و بازتابی از جریان‌های مربوط به اصلاحات ارضی در آن مشاهده می‌شود.
  • پنج داستان (1350ش)، این اثر دو سال پس از فوت جلال چاپ شد.
  • چهل طوطی اصل (با سیمین دانشور) (1351ش)، مجموعه شش قصۀ کوتاه از «طوطی نامه» که با تحریری نو نوشته شده است.
  • سنگی بر گوری (1360ش)، رمانی کوتاه و آخرین اثر داستانی آل‌احمد است که موضوع آن درد بی‌فرزندی است.

سفرنامه‌ها و مشاهدات

  • اورازان (1333ش)؛
  • تات نشین‌های بلوک زهرا (1337ش)؛
  • جزیره خارک، دُرّ یتیم خلیج‌فارس (1339ش)؛
  • خسی در میقات (1345ش)؛
  • سفر به ولایت عزرائیل (1363ش)؛
  • سفر روس (1369ش).

مقالات

  • گزارش‌ها (1325ش)؛
  • حزب توده سر دو راه (1326ش)؛
  • هفت مقاله (1333ش)؛
  • سه مقاله دیگر (1341ش)؛
  • غرب‌زدگی به‌صورت کتاب (1341ش)؛
  • کارنامه سه‌ساله (1341ش)؛
  • ارزیابی شتاب‌زده (1342ش)؛
  • یک چاه و دو چاله (1356ش)؛
  • در خدمت و خیانت روشنفکران (1356ش)؛
  • گفتگوها (1346ش).

ترجمه‌ها

  • عزاداری‌های نامشروع (1322ش)، این اثر ترجمۀ کتاب «التنزیه لاعمال الشبیه» علامه سیدمحسن امین است؛
  • محمد آخرالزمان نوشتۀ بل کازانوا نویسنده فرانسوی (1326ش)؛
  • قمارباز (1327ش) از داستایوسکی؛
  • بیگانه (1328ش) اثر آلبرکامو (با علی‌اصغر خبرزاده)؛
  • سوءتفاهم (1329ش) از آلبرکامو؛
  • دست‌های آلوده (1331ش) از ژان پل سارتر؛
  • بازگشت از شوروی (1333ش) از آندره ژید؛
  • مائده‌های زمینی (1334ش) اثر ژید (با پرویز داریوش)؛
  • کرگدن (1345ش) از اوژن یونسکو؛
  • عبور از خط (1346ش) از یونگر (با دکتر محمود هومن)؛
  • تشنگی و گشنگی (1351ش) نمایشنامه‌ای از اوژن یونسکو؛ حدود پنجاه صفحۀ این کتاب را جلال ترجمه کرده بود که مرگ او سبب ناتمام ماندن این اثر شد و پس از آن دکتر منوچهر هزارخانی مابقی کتاب را ترجمه کرد.[۲۱]

درگذشت

جلال آل‌احمد در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ش در ۴۵ سالگی در اَسالم گیلان درگذشت. پیکر او به‌سرعت تشییع و به خاک سپرده شد که سبب باوری دربارۀ سر به ‌نیست ‌شدن او توسط ساواک شد، اگرچه همسرش این شایعات را تکذیب کرد؛ [۲۲]اما برادرش، شمس، استدلال‌هایی برای کشته شدن او ارائه داد؛ به عقیدۀ او رفتن جلال به اسالم (گیلان) نوعی تبعید بود و فشار روی او توسط ساواک خصوصاً پس از انتشار کتاب کارنامۀ سه‌ساله در اواخر سال 1346ش بیشتر شده بود.[۲۳] مقبرۀ جلال آل‌احمد در مسجد فیروزآبادی شهرری و در جوار بیمارستان فیروزآبادی قرار گرفته است.[۲۴]

پانویس

  1. آل‌احمد، از چشم برادر، ۱۳۶۹ش، ص۱۴۳.
  2. «دربارۀ جلال آل‌احمد»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: 18 شهریور 1399ش.
  3. پیروز، کاوشی در آثار، افکار و سبک نوشتار جلال آل‌احمد، 1372ش، ص15.
  4. آل‌احمد، یک چاه و دوچاله و مثلاً شرح احوالات، 1343ش، ج۲، ص48 و 62.
  5. زندگینامه و آثار جلال آل‌احمد»، برترین‌ها، تاریخ درج مطلب: 22 آذر 1394ش.
  6. زندگینامه و آثار جلال آل‌احمد»، برترین‌ها، تاریخ درج مطلب: 22 آذر 1394ش.
  7. آل‌احمد، یک چاه و دو چاله و مثلاً شرح احوالات، 1343ش. ج۲، ص48.
  8. مولوی، «آل‌احمد، جلال‌الدین»، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ بازدید: 10 دی 1400ش.
  9. آل‌احمد، از چشم برادر، ۱۳۶۹ش، ص214.
  10. «زندگی‌نامه جلال آل‌احمد»، دانشنامه رشد، تاریخ بازدید: 2 دی 1400ش
  11. خرم، جلال آل‌احمد ، ۱۳۸۰ش، ص۱۶.
  12. کمالی بانیانی، تکاپو در یاس (بررسی اندیشه‌های جلال آل‌احمد در قیاس با دیگر و روشنفکران)، ۱۳۸۵ش، ص۳۶۱-۲.
  13. «جلال آل‌احمد»، ویکی فقه.
  14. آل‌احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ۱۳۷2ش، ص416-422.
  15. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلال آل‌احمد به روایت اسناد ساواک، ۱۳۷۹ش، ص9.
  16. آل‌احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ۱۳۷2ش، ص435.
  17. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلال آل‌احمد به روایت اسناد ساواک، ۱۳۷۹ش، ص9.
  18. آل‌احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ۱۳۵۷ش، ص395.
  19. آل‌احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ۱۳۵۷ش، ص348.
  20. جلال آل‌احمد»، ویکی شیعه.
  21. زندگی‌نامه جلال آل‌احمد»، دانشنامه رشد، تاریخ بازدید: 2 دی 1400ش.
  22. گلشیری، جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور، 1376ش، ص10.
  23. آل‌احمد، از چشم برادر، ۱۳۶۹ش، ص69.
  24. « مقبره آل‌احمد «بی‌جلال» است»، دنیای اقتصاد، تاریخ درج مطلب: 2 آذر 1387ش.

منابع

  • «جلال آل‌احمد»، ویکی شیعه، تاریخ بازدید 1 دی 1400ش.
  • «جلال آل‌احمد»، ویکی فقه، تاریخ بازدید: 1 دی 1400ش.
  • «دربارۀ جلال آل‌احمد»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: 18 شهریور 1399ش.
  • «زندگی‌نامه جلال آل‌احمد»، دانشنامه رشد، تاریخ بازدید: 2 دی 1400ش.
  • «زندگینامه و آثار جلال آل‌احمد»، وب‌سایت راه برترین‌ها، تاریخ درج مطلب: 22 آذر 1394ش.
  • «مقبره آل‌احمد «بی‌جلال» است»، دنیای اقتصاد، تاریخ درج مطلب: 2 آذر 1387ش.
  • آل‌احمد، جلال، در خدمت و خیانت روشنفکران، تهران، فردوس، ۱۳۷۲ش.
  • آل‌احمد، جلال، در خدمت و خیانت روشنفکران، تهران، خوارزمی، ۱۳۵۷ش.
  • آل‌احمد، جلال، یک چاه و دو چاله و مثلاً شرح احوالات، تهران، رواق، 1343ش.
  • آل‌احمد، شمس، از چشم برادر، قم، کتاب سعدی، ۱۳۶۹ش.
  • پیروز، غلامرضا، کاوشی در آثار، افکار و سبک نوشتار جلال آل‌احمد، تهران، حوزه هنری سازمان تبليغات اسلامي، 1372ش.
  • خرم، بهروز، جلال و آل‌احمد، کلن، فروغ، ۱۳۸۰ش.
  • کمالی با‌نیانی، محمدرضا، تکاپو در یاس (بررسی اندیشه‌های جلال آل‌احمد در قیاس با دیگر روشنفکران)، شیراز، نوید شیراز، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • گلشیری، هوشنگ، جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور، تهران، نیلوفر، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلال آل‌احمد به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • مولوی، محمد، «آل‌احمد، جلال‌الدین»، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ بازدید: 10 دی 1400ش.