شبنشینی
شبنشینی؛ دورهمی دوستانه یا خانوادگی شبانه.
شبنشینی، دورهمی در ابتدای شب یا پس از گذشت پاسی از شب است[۱] که افراد با یکدیگر گفتگو و تفریح میکنند.[۲] شبنشینی در مناطق مختلف ایران با نامهای متفاوتی شناخته میشود. در ساوه به آن اتوماقا،[۳] مردم کردستان شوداوَت[۴] و در خوانسار (استان اصفهان) شینشین میگویند.[۵] در شبنشینی چند شاخص وجود دارد؛ گروهی از همسایگان، دوستان، آشنایان و خویشاوندان دور هم جمع میشوند،[۶] با موسیقی و آواز و تفریح با یکدیگر وقت میگذارنند و در خانه یا مهمانخانه گرد هم مینشینند.[۷] شبنشینی در تمام روزهای سال بهخصوص شبهای فصل زمستان و شبهای ماه رمضان صورت میگیرد.[۸] شبنشینی با شبزندهداریهای مذهبی یا نگهداری از دامها در زمان کوچ متفاوت است.[۹]
پیشینه
در کتب تاریخی اشارهای به شبنشینی نشده است. در یک سفرنامه به شبنشینی طوایف صحراگرد و مهماننوازی مردم لرستان و خوزستان اشاره شده است.[۱۰] در سفرنامهای دیگر به شبنشینی ترکمنها در زمستان همراه با شنیدن افسانههای سحرآمیز، داستانهای تاریخی و آوازهای خوانندگان دورهگرد بهويژه اشعار مخدومقلی، قرهقلو و امامملّا اشاره شده است.[۱۱] در سفرنامههای دیگر تنها از شبنشینی اشراف و شاهزادگان سخن به میان آمده است.[۱۲]
فواید شبنشینی
شبنشینی فواید زیادی از جمله گذراندن اوقات فراغت، تعامل و گفتوگو، شادیبخشی، هنرنمایی، تکریم روابط خانوادگی و رفع کدورتها دارد.[۱۳] مردم آذربایجان بر این باورند که کدورت و دشمنی موجب بدون آفتاب شدن آسمان آنها میشود؛ بنابراین آنها در شبنشینی و روضهخوانیها به رفع کدورتها میپردازند.[۱۴] شبنشینی فرصتی مناسب برای اطلاع از گرفتاریهای یکدیگر و رفع آنها است.[۱۵]
موضوعات شبنشینی
عمدهترین موضوعات شبنشینی بیان سبک زندگی در گذشته و مقایسه آن با سبک زندگی امروزی، بیان کمبود امکانات رفاهی، خبرگرفتن از دیگران، بیان فضیلتهای اخلاقی درگذشتگان،[۱۶] ذکر دلاوریها و اتفاقات عجیب،[۱۷] بیان خاطرات کودکی،[۱۸] بیان قیمت احشام و میوهها[۱۹] و صحبت از سردی زمستان است.[۲۰]
زمان شبنشینی
در جوامع روستایی شبنشینی پس از پایان فصل کشتوزرع شروع میشد. اوج شبنشینی در شبهای زمستان و ماه رمضان بود. ایرانیان شبهای ماه رمضان را بهترین فرصت برای صلهرحم میدانند و یکدیگر را برای افطار به خانة خود دعوت میکنند.[۲۱]
شبنشینی در فرهنگ ایرانیان
مردم استان فارس در شبنشینی، اشعار حافظ، سعدی، فایز دشتستانی، محیای قتالی و باقر لارستانی را میخوانند. در استهبان گاهی فردی نی زده و دیگری آواز میخواند.[۲۲] مردم نطنز (استان اصفهان)، شبنشینی در ماه رمضان بهجز روزهای شهادت را ثواب میدانند ولی خیلی زود آن را تمام میکنند. اگر در سالی، محرم در زمستان باشد آنها ۱۰ روز اول را به شبنشینی نمیروند و در شبهای دیگر بدون خنده و شوخی شبنشینی میکنند.[۲۳] در نطنز اگر در خانوادهای فردی بیمار حضور داشته باشد شبهای یکشنبه، چهارشنبه و جمعه، دوستان برای شبنشینی به خانة آنها نمیروند زیرا باور دارند با اینکار حال بیمار بدتر میشود.[۲۴] خانوادههای تکابی (استان آذربایجان غربی) که فرزند کوچک داشته باشند ترجیح میدهند میزبان باشند تا کودکان برای بقیه ایجاد مزاحمت نکنند. خانوادههایی که در آنها فردی بیمار است نیز ترجیح میدهند میزبان باشند.[۲۵]
مکان شبنشینی
شبنشینیها غالبأ در خانۀ بزرگ ایل یا فامیل برگزار میشود. در گذشته برای شبنشینی نقال یا نوازندۀ دورهگرد نیز دعوت میشد و این شبنشینی بیشتر در خانۀ افراد متمول برگزار میشد. افراد در زمستان در اتاقی با نام کرسیخانه دور کرسی مینشستند.[۲۶] در این شبنشینیها هریک از اعضای خانوادۀ میزبان و مهمان مکانی مشخص داشتند. ضلع بالای کرسی ویژۀ پدر خانواده بود، ضلع سمت راست ویژۀ مادر، ضلع سمت چپ فرزند بزرگ خانواده و ضلع پایین که ویژۀ آتشکردن کرسی بود به کوچکترها اختصاص داشت.[۲۷] در برخی مناطق، شبنشینی گرداگرد چراغموشی یا آتشدان سنتی و محلی با نام «کوانک» یا «آرگاه» تشکیل میشد.[۲۸]
در کردستان مکانهای خاصی برای شبنشینی وجود دارد: چَقهخانه؛ اتاق کوچک کنار مسجد است که برای شبنشینی استفاده میشود. سرداریخانه یا ذرتخانه؛ در محلههای قدیمی این مناطق مغازههایی وجود داشت که در آن از آرد ذرت یا قاووت و دوشاب، حلوا و فرنی درست میکردند. مردها شبنشینیهای دوستانة خود را در این مکان برگزار میکردند. دیوانخان؛ خانهای هر روستا اتاق ویژهای برای مهمان داشتند. دیوانخانها در اختیار کدخدا بود.[۲۹] در میان کشاورزان و باغداران، گاهی شبنشینی به دعوت صاحب آب انجام میشود تا میراب تنها نبوده و بر کار تقسیم آب نیز نظارت شود. در برخی مناطق شبنشینیهای مردانه در قهوهخانه شکل میگرفت.[۳۰] گاهی در قهوهخانهها نقل سهرابکشی گفته میشد. در این شبها قهوهخانه تزیین و چراغانی شده و مردم ساعتها قبل از شروع نقل به قهوهخانه میرفتند.[۳۱]
شبچره
شبچره به آجیل، خشکبار، نان، میوههای تازه و خشک و چای و مانند آن که در پذیراییهای شبنشینی استفاده میشود، گفته میشود.[۳۲] در برخی مناطق به شبچره شوچره،[۳۳] شبچرز[۳۴] یا شیچرا میگویند.[۳۵] مردم آذربایجان باور دارند بدون شبنشینی، شبهای زمستان دیر میگذرد و بدون شبچره خانه بدون برکت میشود. در گذشته بانوان جهت مدیریت شبچرهها تا پایان زمستان صندوقی با نام شبچره داشتند. در برخی مناطق مردم بهصورت گروهی شبچرههای لازم کل روستا را از آبادی دیگر تهیه میکردند.[۳۶] در نطنز اگر خانوادهای شبچره برای مهمانان نیاورند مهامان برای آنها میخوانند: هرکه نیاره شبچره/ مورچه به غارش میپره. در این منطقه اگر مهمانان تازه عروس و داماد باشند ابتدا با آب گرم و قند از آنها پذیرایی میشود.[۳۷]
اصول دعوت برای شبنشینی
در برخی مناطق مرسوم است که مهمان برای شبنشینی از قبل به صاحبخانه اطلاع میدهد.[۳۸] در گذشته شبنشینی بهصورت نوبتی انجام میشد که در برخی مناطق به آن «شولیپا» میگفتند. این نوع شبنشینیها مخصوص خانوادههای ثروتمند بود.[۳۹] در تویسرکان پس از مشخص شدن کتابخان (فرد باسوادی که از او دعوت میشد در شبنشینی برای سایرین کتاب بخواند)، دوره از بزرگ خاندان شروع میشد. پس از او خانوادههای دیگر به نوبت شبنشینی برگزار میکردند.[۴۰]
سرگرمیهای شبنشینی
در گذشته برخی در شبنشینیهای خود کتاب و قصه میخواندند و چون افراد باسواد آن جامعه کم بود از افراد باسواد دعوت میکردند تا در شبنشینی حضور یابند.[۴۱] مهمترین کتابی که در غالب شبنشینیها خوانده میشد شاهنامة فردوسی بود.[۴۲] اگر در مجلسی افراد باسواد حضور نداشتند، کهنسالان مجلس بهصورت شفاهی داستانی را بیان میکردند.[۴۳] علاوه بر کتاب در شبنشینی شعرهایی بهویژه دوبیتی خوانده میشد.[۴۴] مردم آذربایجان، اشعار محلی موسوم به امیراه میخوانند.[۴۵] در برخی نواحی گیلان در شب سیزدهم برج تیر اشعار طبری در شبنشینیها خوانده میشود.[۴۶] یکی دیگر از سرگرمیهای ایرانیان در شبنشینی، گرفتن فال و خبرگرفتن از سرنوشت خود است. مردم در شبنشینیهای شب یلدا، چهارشنبة آخر ماه صفر و چهارشنبه سوری فال حافظ میگیرند.[۴۷] برخی به قرآن تفال زده و چند آیه از آن را جهت دفع نحوست قرائت میکنند.[۴۸] بازیهایی نیز در شبنشینیها انجام میگیرد. در گیلان در شب سیزده تیرماه «گودرهبازی» و انگشتر بازی از بازیهای پرطرفدار بودند.[۴۹] در گذشته تفریح عمدة مردان در شبنشینی کشیدن چپق بود. در بزرک کاشان مسابقة تخمهشکستن انجام میدهند. هرکس کاسة تخمه خود را زودتر تمام میکرد صاحبخانه به او یک جوزقند هدیه میداد.[۵۰]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شبنشینی.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه شبنشینی.
- ↑ نصری اشرفی، وازیگاه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۲۶۹.
- ↑ نصری اشرفی، وازیگاه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۳۳۷.
- ↑ امیری خوانساری، فرهنگ باستانی خوانسار، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۶.
- ↑ جمالزاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۲۴۲.
- ↑ صدریافشار، فرهنگنامۀ فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۷۳۳.
- ↑ جمالزاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۲۴۲.
- ↑ مجیدی کرایی، مردم و سرزمینهای استان کهگیلویه و بویراحمد، ۱۳۹۳ش، ص۵۴۷-۵۴۸.
- ↑ بُد، سفرنامه لرستان و خوزستان، ۱۳۸۸ش، ص۳۹۱.
- ↑ وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ۱۳۴۳ش، ص۳۹۶.
- ↑ فلاندن، سفرنامه، ۱۳۲۴ش، ص۲۵۴.
- ↑ عیوقی، «زمستان در اصفهان، شهر چهارفصل»، ۱۳۸۸ش، ص۵۸.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۲، ص۵۴.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۵.
- ↑ رجبی همپا، «زمستان و نوروز در چراغتپۀ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۵.
- ↑ صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۶.
- ↑ کریمی، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ احمدآباد جرقویه، ۱۳۸۸ش، ص۷۲.
- ↑ سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۴.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۰و۱۲۶.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۵.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۵.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۲-۳۳.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۲.
- ↑ رجبی همپا، «زمستان و نوروز در چراغتپۀ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۴.
- ↑ حمیدی، مردمنگاری الموت، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۰.
- ↑ جعفرزاده، «زمستان در آیینها و باورهای مردم دستجرد کهک قم»، ۱۳۸۷ش، ص۴۱.
- ↑ سعیدی، اویهنگ و آداب و رسوم مردم ژاورود و اورامان، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۸.
- ↑ سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۵-۱۷۷.
- ↑ بلوکباشی، قهوهخانه و قهوهخانهنشینی در ایران، ۱۳۹۳ش، ص۱۰.
- ↑ آقایی، «آیین شاهنامهخوانی عشایر»، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۴-۱۵۵.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۲، ص۵۰-۵۳.
- ↑ رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۸.
- ↑ رجبی همپا، «زمستان و نوروز در چراغتپۀ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۵.
- ↑ امیری خوانساری، فرهنگ باستانی خوانسار، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۲، ص۵۰-۵۳.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۰و۳۲.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۱۹.
- ↑ رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۲۹۶.
- ↑ مرادی، فرهنگ عامۀ تویسرکان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۴.
- ↑ صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۶-۳۸۷.
- ↑ مجیدی کرایی، تاریخ و جغرافیای ممسنی، ۱۳۷۱ش، ص۵۲۳-۵۲۴.
- ↑ بذرافکن، فرهنگ مردم داریون، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۳؛ کرزبر یاراحمدی، «کـرسی گرم زمستـان سرد در لرستان»، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۸-۲۴۰.
- ↑ انجوی، گذری و نظری بر فرهنگ مردم، ۱۳۷۱ش، ص۲۱۶.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۲، ص۶۳.
- ↑ مظفری، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، ۱۳۹۳ش، ص۱۴۹.
- ↑ بختیاری، سیرجان در آیینۀ زمان، ۱۳۷۸ش، ص۲۹۱-۲۹۲.
- ↑ سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۴۶؛ شعبانی اصل، «آیین شب چله»، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۰.
- ↑ مظفری، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، ۱۳۹۳ش، ص۱۵۰.
- ↑ جهانی برزکی، برزک نگین کوهستان، ۱۳۸۵ش، ص۹۹.
منابع
- آقایی، سیما و حمیدرضا آقایی، «آیین شاهنامهخوانی عشایر»، فصلنامۀ فرهنگ مردم، تهران، شمارخ ۲۱-۲۲، ۱۳۸۶ش.
- امیری خوانساری، هوشنگ، فرهنگ باستانی خوانسار، تهران، دلآگاه، ۱۳۸۱ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، گذری و نظری بر فرهنگ مردم، تهران، اسپرک، ۱۳۷۱ش.
- بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۷۸ش.
- بُد، ک. ا. دُ.، سفرنامۀ لرستان و خوزستان، بهترجمۀ محمدحسین آریا، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸ش.
- بذرافکن، جلال، فرهنگ مردم داریون، شیراز، آوند اندیشه، ۱۳۸۹ش.
- بلوکباشی، علی، قهوهخانه و قهوهخانهنشینی در ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۹۳ش.
- جعفرزادۀ دستجردی، مصطفى، «زمستان در آیینها و باورهای مردم دستجرد کهک قم»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، س۳، شماره ۱۰، ۱۳۸۷ش.
- جمالزاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، بهتحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، فرهنگ ایران زمین، ۱۳۴۱ش.
- جهانی برزکی، زهرا، برزک نگین کوهستان، کاشان، مرنجاب، ۱۳۸۵ش.
- حمیدی، علیاکبر و دیگران، مردمنگاری الموت، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، ۱۳۸۴ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۴ مرداد ۱۴۰۱ش.
- رجبی همپا، عزیز، «زمستان و نوروز در چراغتپۀ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، س۳، شماره ۱۰، ۱۳۸۷ش.
- رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش.
- سعیدی، محمدصالح، اویهنگ و آداب و رسوم مردم ژاورود و اورامان، سنندج، مولف، ۱۳۸۴ش.
- سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، سروش، ۱۳۸۱ش.
- شعبانی اصل، فاطمه، «آیین شب چله»، فصلنامۀ فرهنگ مردم ایران، تهران، شماره ۷-۸، ۱۳۸۵-۱۳۸۶ش.
- صدریافشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگنامۀ فارسی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۸۸ش.
- صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۴ مرداد ۱۴۰۱ش.
- عیوقی، بدرالسادات، «زمستان در اصفهان، شهر چهارفصل»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، س۴، شماره ۱۳، ۱۳۸۸ش.
- فلاندن، اوژن، سفرنامه، بهترجمۀ حسین نورصادقی، تهران، چاپخانه روزنامه نقش جهان، ۱۳۲۴ش.
- کرزبر یاراحمدی، غلامحسین و آنیزاده، علی، «کـرسی گرم زمستـان سرد در لرستان»، فصلنامۀ فـرهنگ مـردم ایـران، تهران، شماره ۱۰، ۱۳۸۶ش.
- کریمی، زهرا، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ احمدآباد جرقویه، تهران، طهوری، چ۱، ۱۳۸۸ش.
- مجیدی کرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، تهران، علمی، چ۱، ۱۳۷۱ش.
- مجیدی کرایی، نورمحمد، مردم و سرزمینهای استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، آرون، ۱۳۹۳ش.
- مرادی، صحبتالله، فرهنگ عامۀ تویسرکان، [بیجا]، [بینا]، ۱۳۷۵ش.
- مظفری، محمدولی، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، بهتحقیق مهرناز مظفری، رشت، فرهنگ ایلیا، ۱۳۹۳ش.
- نصری اشرفی، جهانگیر و دیگران، وازیگاه، تهران، آرون، ۱۳۹۲ش.
- وامبری، آ.، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، بهترجمۀ فتحعلی خواجهنوریان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳ش.
- وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۰ش.