مردمسالاری دینی
مردمسالاری دینی؛ حکومتداری مردمی بر مبنای آموزههای دین.
مردمسالارى دينى، نوعی از حکومت مردممدار بوده که ريشه در اسلام دارد و بر پايۀ عدالتمحورى، مشروعيت الهى، خدمتمدارى و آزادى استوار است. طرح نظريۀ مردمسالارى دينى مبنى بر بنبستهاى نظرى و عملی دمكراسى غربى در خلأ معنويت و دين در غرب بوده است. این نوع حکومت علاوهبر نهاد سیاست و مشارکت مردمی، بر تصحیح و ارتقاء فرهنگ و ساماندهی امور فرهنگی برای حفظ استقلال، تحکیم و تعمیق فرهنگ دینباوری و در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی فعالیت میکند. هدف اصلی در مردمسالاری دینی آن است که به جای دموکراسی غربی و مبتنی بر اصول عرفی و انسانمحورانه، حکومتی مردمی بر اساس ارزشهای دینی برپا کند.
مفهومشناسی
اندیشمندان مسلمان، مردمسالاری دینی را مدلی از حکومتداری تعریف کردهاند که بر مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی استوار است و حاکم در چارچوب مقررات دینی، حقمداری، خدمتمحوری و ایجاد بستر لازم برای رشد و تعالی مادی و معنوی، به مسئولیت خود عمل میکند.[۱] در این نوع حکومت، شهروندان میکوشند با رعایت آموزههای دینی، در مدیریت عمومی جامعه بهصورت فعال مشارکت کنند تا استبداد فردی در تصمیمگیریهای عمومی در نظام سیاسی وجود نداشته باشد.[۲] بر این اساس در مردمسالاری دینی جوهرۀ دموکراسی بهعنوان حق مشارکت مردم به رسمیت شناخته شده و در کنار آن با پذیرش مرجعیت دین بهعنوان منبع مشروعیت نظام به توجیه و تحلیل حکومت مردم پرداخته میشود.[۳] از اینرو، مردمسالاری دینی بهمعنای ترکیب دین و مردمسالاری نیست بلکه یک حقیقت در جوهرۀ نظام اسلامی است و اگر نظامی بخواهد بر مبنای دین عمل کند، بدون مشارکت مردم انجام نمیشود ضمن آن که تحقق حکومت مردمسالاری واقعی نیز بدون دین امکانپذیر نیست.[۴] در این نوع حکومت، کل نظام سیاسی جوشیده از مردم است؛ یعنی ایمان، تصمیم، عواطف، احساس و مصلحتجویی مردم، همه اشتراک پیدا میکنند و نظام سیاسی را به وجود میآورد.[۵]
ارکان مردمسالاری دینی
دین
در نظام مردمسالاری دینی، مرجعیت دین در تمام امور به رسمیت شناخته میشود و دین در جایگاه نخست ارکان و عناصر مفهومی نظام سیاسی قرار میگیرد. در این نگاه تصویب قوانین جاری، بدون توجه به اساس شریعت، مردود است.[۶]
مردم
در مردمسالاری دینی، مردم نقش اساسی در تصمیمگیریهای اساسی، اجرای تصمیمات و در نهایت نظارت بر عملکرد مجریان و کارگزاران ایفا میکنند. [۷]
زمینهها
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موجب شکلگیری ساختاری از حکومت در ایران شد که بر پایۀ دین استوار بود و پیش از آن جایگاهی در گفتمان سیاسی نداشت. بشر در گذشته، مجموعهای از ایدههای سیاسی مبتنی بر «مادیت» و «الحاد» را به موازات تعالیم مبتنی بر معنویت پیامبران الهی تجربه کرده بود؛ اما کاستی ایدههای مادیگرا یکی پس از دیگری آشکار میشد. برای مثال اسطورهپرستی، دهریگری، سوفسطاییگری، بتپرستی، لیبرالیسم، سوسیالیسم، فاشیسم و کمونیسم هر کدام در برههای از تاریخ، طرح و بسط یافتند و پس از مدتی از رواج افتادهاند. سرانجام رویارویی اندیشۀ اسلامی با مکاتب خودساختۀ بشری، در تاریخ معاصر به شکلگیری انقلاب اسلامی و تحقق حاکمیتی بر الگوی ارزشهای اسلامی منجر شد که از آن به مردمسالاری دینی تعبیر میشود.[۸] آشکارشدن پوچی لیبرالیسم و به تبع آن دموکراسی غربی بهویژه در تحولات خاورمیانه سبب شد جهان معاصر و بهخصوص دنیای اسلام به نفاق پنهان در ورای دموکراسی بیش از گذشته پی ببرند. [۹]
مبانی
حاکمیت مطلق الهی
بر اساس این مبنا حاکمیت و ولایت بهصورت ذاتی و انحصاری متعلق به خدا است و هیچ موجودی خارج از حوزۀ قدرت و ارادۀ الهی نخواهد بود.[۱۰] از سوی دیگر اسلام بهعنوان دین حق و جهانشمول، تنها آیین انتظامبخش عرصههای زندگی بشری است و در پیشگاه خداوند، غیر اسلام، دین دیگری پذیرفته نیست؛ اما حاکمیت اسلام بر تمام عرصههای اجتماعی و سیاسی، از رهگذر اراده و اختیار انسانها در عمل به قوانین اسلام و پذیرش سرپرستی افرادی است که از مأذونیت الهی برخوردار باشند. [۱۱] در آیات متعدد قرآنی ولایت انحصاری خدا آمده و از انسان و بعضی پیامبران به عنوان خلیفه یاد شده و امر حکومت در زمین به آنها واگذار شده است.[۱۲] در اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به این نکته اشاره شده است که حاکمیت مطلق جهان از آن خدا بوده و هم او انسان را بر سرنوشت خود حاکم کرده است. طبق این اصل انسان در یک رابطۀ طولی به حق حاکمیت بر سرنوشت خود دست پیدا میکند که فطری، تکوینی و غیرقابل سلب است. [۱۳] همچنین بر اساس این مبنا انسان از دیدگاه اسلام دارای کرامت و حامل روح الهی و عقل (بهعنوان پیامبر باطنی) است و این ویژگیها، انسان را شایستۀ مقام خلافتاللهی و حکومت را بهصورت امانت به انسان واگذار کرده است.[۱۴] امانتپنداری دولت و قدرت، حاکم را از فرصتطلبی و تصرف دلبخواهانه در امانت و موقعیت شغلی که به او واگذار شده، باز میدارد. [۱۵]
اصل شورا
اصل شورا در سبک زندگی اسلامی بهعنوان راهکار مهم مشارکت مردمی در امور حکومتی معرفی شده و در دو آیۀ قرآن در وجه سیاسی و اجتماعی به کار رفته است.[۱۶] علامه طباطبایی نیز با اشاره به ریشۀ مردمی قدرت سیاسی واجتماعی، ادارۀ آن را نیز مشروط به خواست مردم میداند که در قالب راهکار شورا قابل تحقق است.[۱۷] برخی نویسندگان تحقق عملی بسیاری از مولفههای دموکراسی مانند اصل رضایت مردم، اصل مشارکت، آزادی، مساوات و کرامت انسانی را در پرتو این آموزۀ دینی قابل تحقق دانستهاند.[۱۸]
کرامت انسان
از مبانی مهم مردمسالاری دینی، ایمان به کرامت، ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا بوده که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران منعکس شده است. در جهانبینی اسلامی کرامت و ارزش انسان، یک امر ذاتی و طبیعی است. این امر ذاتی مهم اقتضا میکند که انسان آزاد و در عین حال مسئول باشد. حق انتخاب، انواع آزادیها و پاسخگویی صاحبان قدرت از یک جهت ناشی از این ویژگی تکوینی است که در آفرینش انسان قرار گرفته است.[۱۹]
خاستگاه جامعهشناختی مردمسالارى دينى
الف) بنبستهاى نظری دموکراسی غربی
به نظر پژوهشگران معضلات اساسى جامعۀ غربى موجب شده است که اندیشمندان مسلمان از جمله امام خمينى آن را مورد چالش جدى قرار دهد و دمكراسى غربى را كه بر پايۀ آن بنا نهاده شده، طرد و سپس مردمسالارى دينى را عرضه كند. مهمترين كاستىهای نظرى آن عبارتاند از:[۲۰]
- رواج ماشينيسم و سيطرۀ تكنولوژى موجب شده است بشر از حقيقت خود دور افتد و به ماشين و موجودى به شدت محاسبهگر تبديل شود.
- استثمار، استعمار، خودپرستى و غرور نتيجۀ خودبنيادى بشر است كه در دو سدۀ اخير به شكلهاى مختلف ظهور يافته است.
- غرب با اعلام خودبنيادى بشر در حقيقت به نفى واقعيت مطلق كه همان مبدأ هستى است پرداخت و بدان وسيله انسان غربى را به آزادىهاى توهمانگيز مشغول كرد.
- به نظر محققان ريشۀ بحران و معضلات دموكراسى، ماهيت فرهنگى دارد. در مردمسالارى دينى بر مسائل فرهنگی تأکید زیاد می شود تا خلأ دموکراسی را جبران کند؛ چرا كه ريشههاى عميق بحران دنياى معاصر را در فرهنگ، اخلاق و معنويت مىداند. [۲۱]
ب) بنبست عملى دموکراسی غربی
به نظر پژوهشگران دموكراسى غربی در مقام عمل با تناقضها و معضلاتى روبهرو است[۲۲] که نفاق و دورويى، نبود آزادى در مقام عمل، استعمار و استثمار، عدم توجه به كرامت انسانى، نژادپرستى، سلطهطلبى، حاكميت پول و سرمايه و عدم توجه به نيازهاى واقعى انسانها بخشی از آن محسوب میشود.[۲۳] برای مثال، در دموکراسى غربی آنچه حاکمیت واقعى دارد، سرمایهداران و منافع آنها است نه حاکمیت عدالت اجتماعى و تلاش براى تأمین زندگى محرومان. علت حاکمیتیابى سرمایهداران آن است که آنها از ابزارها و امکانات بیشترى براى تأثیرگذارى بر مردم در فرآیند انتخابات برخوردارند.[۲۴]
شاخصهاى مردمسالارى دينى
1. عدالتمحورى
عدالتمحورى از ملاكهاى برجسته و مهم در نظام ارزشى و حقوقى اسلام محسوب میشود كه در رفتارها و ساختارهاى سياسى اسلامی تبلور پیدا میکند. بههمین دلیل امام خمینی گفته است که در حکومتهای غیر اسلامی، عدالت وجود ندارد؛ زیرا همه حكومتهاى غير الهى در خدمت هواهاى نفسانى فرد يا گروه خاص قرار دارد. [۲۵]
2. مشروعيت الهى و مقبوليت مردمى
در فلسفۀ سیاسی اسلام، مشروعیت نظام مردمسالارى دينى، از طرف خداوند است. آيات و روايات زيادى بر مشروعيت الهى حاكم، قانون و داورى دلالت مىكند؛[۲۶] اما خواست و آراى مردم نقش مهمى در تحقق حكومت اسلامى دارد. جايگاه مردم در حكومت اسلامى، ذیل محورهاى زیر بررسى میشود:[۲۷]
الف) رأى مردم و بيعت
در فلسفۀ سیاسی اسلام مشروعيت الهى حاكميت به این معنا نيست كه رأى مردم نقشى در حكومت اسلامى ندارد. از ديدگاه امام خمینی، رأى مردم به مثابۀ بيعت در صدر اسلام است. مردم در تكوين، پويايى و پايايى حكومت اسلامى نقش اساسى دارند نه مشروعیت آن. همانگونه كه بيعت در صدر اسلام در مشروعيتدهى به حكومت نقش نداشت، در عصر غيبت نيز تنها در كارآمدى، كاردانى و مقبوليتبخشى به حكومت نقش دارد. [۲۸]
ب) حاكميت انسان بر سرنوشت
در فلسفۀ سیاسی اسلام، انسان بر سرنوشت خود حاكميت دارد و مسأله اساسى در مردمسالارى دينى آن است كه حاكم در پى تحصيل خشنودى خداوند باشد و رأى مردم تنها در چارچوب خواست و رضايت الهى مورد توجه قرار گيرد. مردم در حكومت اسلامى اگر چه به لحاظ تكوينى بر سرنوشت خود حاكميت دارند، اما از نظر تشريعى مكلفاند آن را در جهت رضایت الهى به كار گيرند.[۲۹]
ج) مسؤوليتآفرينى آراى مردم
در مردمسالارى دينى آراى مردم مسؤوليتآفرين است و هرچه آراى مردمى بيشتر باشد فرد انتخابشده از مسؤوليت بيشترى برخوردار است. منصب و مقامهاى سياسى در مردمسالارى دينى بهعنوان يك وظيفه قلمداد مىشود و هر كس شايستگى بيشترى در احراز آنها داشته باشد وظيفه دارد پيشقدم شود.[۳۰]
3. خدمتمدارى
در مردمسالارى دينى، دولت در خدمت مردم است. در دموكراسىهاى غربى بهدلیل حاكميت نظام سرمايهدارى، ميان مردم و رهبران سياسى فاصلهاى عميق وجود دارد و مقامهاى سياسى با سرمايهداران اقتصادى ارتباط تنگاتنگ دارند. اما در مردمسالارى دينى ميان مردم و دولتمردان فاصلهاى وجود ندارد و مردم دولت را از خود مىدانند. [۳۱]
4. آزادى
آزادى از آرمانهاى بلند در مردمسالاری دینی است و يكى از اهداف انقلاب اسلامی ایران بر ضد رژيم شاهی، آزادىخواهى بود؛ اما این آزادی در چارچوب اسلامى و ارزشهاى الهى تبيين میشود. در مردمسالارى دينى، آزادى يكى از حقوق فطرى و طبيعى مردم است.[۳۲]
تفاوت مردمسالارى دينى با دموكراسى
اسلام در نظام حكومتى خود محاسن نظام دموكراسى را دارا است، در عين حال كاستىها و نواقص آن را ندارد. علاوهبر آن، داراى امتيازاتى ويژه است كه دمكراسى فاقد آن است. نظام سياسى اسلام غايتمند و در پی رسیدن به سعادت و فضيلت است. كارويژۀ دولت اسلامى، علاوهبر تأمين امنيت و رفاه كه تنها هدف دولتهاى دمكراتيك است، هدايت و رهايى از گمراهى به سوى نور است.[۳۳]
- بر مردمسالارى دينی، اخلاق حاكميت دارد. در انديشۀ سياسى غرب توجه نظرى به فضيلت اخلاقى معطوف نيست؛ بلكه به كنترل جامعه توجه دارد و از سياست و خطمشى اجتماعى، برداشتى فايدهگرايانه دارد.
- مردمسالارى دين، غايتمند است و موجب نيل انسان به كمال و قرب الهى مىشود. در حالىكه در علم سياست غربی، توجه به غایت وجود ندارد و هدف اصلى، دموکراسی و مهمترين مسأله، اداره جامعه است.
- خاستگاه قانون در مردمسالارى دينى خداوند است در حالىكه در دموكراسى غربى، خواستههاى انسان است.
- در فلسفۀ سیاسی اسلام، مشروعيت سياست و حكومت ناشى از خداوند است و مردم فقط در كارايى و كارآمدى نقش دارند و مشروعيتآفرين نيستند. در انديشه غربى مردم به قوانين مشروعيت مىبخشند. رضايت و قراداد اجتماعى مبناى مشروعيت است.
- ليبراليسم و اصالت آزادیمحور اساسى نظريههاى سياسى غرب پس از رنسانس بوده است. در انديشه اسلامى با توجه به آرمانها و اصالت فضيلت، آزادى در چارچوب احكام اسلامى و به تناسب نيل به هدف پذيرفته است.
- در مردمسالارى غربى، سياست و ارزش از هم جدا است، اما در نظام مردمسالارى دينى اين دو از هم جدا نیست.
- مهمترين شاخصه دولت اسلامى خدمتگزارى است. لذا مىتوان آن را دولت خدمتگزار ناميد؛ در مقابل اصطلاح دولت رفاه كه طى سالهاى پس از جنگ جهانى دوم در غرب مطرح شد.
- در انديشه دمكراسى غربى، قدرت از اصالت برخودار بوده و هدف آموزشها پيروزى در زندگى و كسب قدرت است. يعنى هدف يافتن حقيقت نيست بلكه فن يا هنر موفق زندگى كردن است. بههمین دلیل در دمكراسى براى نيل به هدف، كاربرد هر وسيلهاى مجاز محسوب میشود؛ اما در مردمسالارى دينى، بايد از ابزار مشروع بهره برد.
- تبليغات در دمكراسى غربى چه در يونان باستان و چه در تاريخ معاصر نقش مهمى ايفا مىكند. در مردمسالارى دينى تبليغات نه در جهت از خود بيگانگى و القاى مسائل ناروا بلكه در جهت هدايت به سمت ارزشها و اهداف معنوى است.
- از منظر امام خمینی، مردمسالارى دينى ریشه در ارزشهای الهی دارد و از رويۀ پيامبر اسلام و امام علی الهام گرفته و متكى به آراى عمومى ملت است اما دموكراسى غربى ريشه در ارزشهای اومانیسم و يونان باستان و انديشۀ سياسى قرن پنجم قبل از ميلاد دارد.[۳۴]
- در مردمسالاری غربی، حاکمیت ملی بهطور مطلق پذیرفته میشود؛ ولی در مردمسالاری دینی با پذیرش حاکمیت مطلق خداوند، حاکمیت ملی نسبی خواهد بود.
- مردمسالاری غربی، رأی اکثریت را بهصورت مطلق ملاک عمل قرار میدهد؛ اما در مردمسالاری دینی در بعد قانونگذاری، رأی اکثریت در چارچوب شریعت پذیرفته میشود.
- در مردمسالاری سکولار، حاکمیت از آن مردم است، ولی در مردمسالاری دینی، حاکمیت اصلی از آن خدا است و حاکمیت مردم در طول حاکمیت خداوند قرار دارد و نه در عرض آن.
- در مردمسالاری سکولار، دین فقط امری شخصی و مربوط به حوزۀ فردی است؛ اما در مردمسالاری دینی، دین، حوزۀ فردی و اجتماعی مردم را در بر میگیرد.
- مردمسالاری سکولار با مردمسالاری دینی در ارائه تعریف از بشر و حقوق آن اختلاف دارند.[۳۵]
جلوههای مردمسالاری دینی
1. همهپرسی نظام جمهوری اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ش به دعوت امام خمینی، همهپرسی جمهوری اسلامی ایران در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ش در سراسر ایران برگزار شد و ۹۸.۲ واجدان شرکت در همهپرسی با دادن رای «آری» با استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران موافقت کردند. صاحبنظران این همهپرسی را نماد عینی مردمسالاری دینی میدانند.[۳۶]
2. انتخابات
انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران از جلوههای مهم مردمسالاری دینی است. اتکا به آرای عمومی در انخابات مانند شورهای شهر و روستا، مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و خبرگان رهبری، نشان اهمیتدادن به مشارکت مردم در تصمیم گیریها است. [۳۷] بند ۸ از اصل ۳ قانون اساسی، دولت را موظف کرده است که همه امکانات خود را برای مشارکت عامۀ مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود به کار گیرد.[۳۸]
3. تقویت فرهنگ دینی
صاحبنظران تقویت سبک زندگی ایرانی و اسلامی بر مبنای فرهنگ دینی را از جلوههای مهم حاکمیت مردمسالاری دینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میدانند. نفی مظاهر فرهنگی غرب و مقابله با تهاجم فرهنگی از دستاوردهای مهم مردمسالاری دینی در جمهوری اسلامی ایران است. بر اساس منابع تاریخی، در دوران پهلوی، ارزشهای اسلامی نفی و ارزشهای غربی در عرصۀ فرهنگی رایج شده بود؛ اما با استقرار نظام مردمسالاری دینی، مظاهر فرهنگی غرب از جامعه نفی و با تعمیم خودباوری فرهنگی و گسترش شعائر دینی، زمینه برای تقویت پایههای ایمانی مردم فراهم شد.[۳۹]
4. تقویت نهادهای اجتماعی
در نظام مردمسالاری دینی، برنامهریزی برای تقویت نهادهای اجتماعی بهصورت گامبهگام انجام میشود. برای مثال برنامهریزی جهت تقویت نهاد خانواده، تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده بر مبنای آسانکردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استوارساختن روابط خانوادگی بر پایۀ حقوق و اخلاق اسلامی و نیز با بهرهگیری از قرآن، سنت، قانون اساسی و دیگر قوانین جاری در نظام اسلامی ایران برای تقویت این نهاد، همواره در دستور کار بوده است. [۴۰]
5. ارتقای جایگاه زن در اجتماع و خانواده
ارتقای جایگاه زن در اجتماع و خانواده، از جلوههای مردمسالاری دینی است. هویت زن در دوران پهلوی، با سیطرۀ خودباختگی فرهنگی و رواج ارزشهای غربی، تهدید شده و فرهنگ برهنگی و بیعفتی در میان آنان گسترش یافت؛ اما در نظام جمهوری اسلامی، زن در جایگاه واقعی خود قرار گرفت؛ بهطوری که زن در کنار وظیفۀ همسری و مادری، در فعالیتهای اجتماعی نیز با رعایت حجاب اسلامی، شرکت میکند.[۴۱]
6. تحول در نظام اقتصادی
پژوهشگران حوزۀ اقتصاد معتقدند که ارکان اصلی اقتصاد پس از انقلاب اسلامی در ایران تحول پیدا کرده است؛ چیزی که از آن به اقتصاد مقاومتی تعبیر میشود. این تحول شاخصهای ویژه دارد که زمینهساز استحکام آن میشود. عدالتخواهی و دوری از نظام سرمایهداری، خودکفایی و درهمشکستن وابستگی اقتصادی، کاهش واردات و افزایش میزان صادرات، ملیسازی صنایع اصلی، تخصصگرایی بومی، فرصتسازی اقتصادی، مردمیسازی و استفاده از ایدههای نوین، برخی از شاخصهای مهم این تحول است.[۴۲] به استناد آمار بانك جهاني و مؤسسات اقتصادي بينالمللي، اقتصاد ايران با ۸ رتبه ارتقاء از جايگاه ۲۶ جهاني در ۱۳۵۷ش به رتبۀ ۱۸ در ۱۳۹۶ش صعود كرده و جزء ۲۰ قدرت اقتصادي جهان به حساب ميآيد.[۴۳]
نظر اندیشمندان مسلمان
اندیشمندان مسلمان، از جمله آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی ایران، مردمسالاری دینی را نظامی میداند که در آن حاکمیت به خداوند تعلق دارد و با عقیده، ایمان، عواطف و آرای مردم پیوند خورده است. به نظر وی خدامحوری، برابری، آزادی، قانونمحوری، ارزشمداری، خدمتمداری و تکلیفمحوری از اصول مهم مردمسالاری است.[۴۴] آیتالله خامنهای معتقد است که در مردمسالاری دینی، هدایت اجتماعی بهسوی منافع مادی و معنوی، همگام با یکدیگر است و قربانیکردن حیات اخروی به پای لذتهای دنیوی را نمیپذیرد. در این نوع حکومت، ارادۀ انسانها مبتنی بر توافق عمومی و قرارداد اجتماعی را اصل و مبنای حرکت اجتماعی قرار نمیدهد و با محور قراردادن ارادۀ تشریعی الهی در قالب آموزههای وحیانی، ارادۀ انسانها را در طول و تابع ارادۀالهی قرار میدهد. [۴۵]
پانویس
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، ۱۳88ش، ص۵۲-۵۳.
- ↑ شفیعی، «مردمسالاری دینی در قرآن»، 1385ش، ص۱۰۷.
- ↑ میراحمدی، نظریه مردمسالاری دینی: مفهوم، مبانی و الگوی نظام سیاسی، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۷؛ میراحمدی، «نظریه انتقادی نو، نظم دموکراتیک مشورتی و الگوی مردمسالاری دینی»، ص۲۰۷-۲۰۸.
- ↑ «دیدار اعضای شورای عمومی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور با رهبر انقلاب»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای.
- ↑ «اصول مردمسالاری دینی از منظر رهبر انقلاب»، خبرگزاری فارس.
- ↑ رهبر و مقدم، «بنیانهای حقوقی مردمسالاری دینی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، 1390ش، ص188-189.
- ↑ رهبر و مقدم، «بنیانهای حقوقی مردمسالاری دینی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، 1390ش، ص188-189.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، ۱۳۹۱ش، ص14-15.
- ↑ «مردمسالاری دینی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای.
- ↑ منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۱۴۰۹ش، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۳؛ شمسالدین، نظام الحکم و الاداره فی الاسلام، ۱۹۹۵م، ص۳۹۴.
- ↑ آقایی میبدی و کریمی والا، «تبیین مبانی نقلی و عقلی مردمساالری دینی»، 3179ش، ص45-46.
- ↑ عابدینی، «دلایل نقلی مردمسالاری دینی»، ۱۳۸۵ش، ص۲۲۱-۲۲۲.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی ایران (علل، مسائل و نظام سیاسی)، ۱۳۹۱ش، ص۱۶۲.
- ↑ میراحمدی، نظریۀ مردمسالاری دینی، ۱۳۸۸ش، ص۴۲.
- ↑ برزگر، «دولت و استعارۀ امانت در مردمسالاری دینی»، 1393ش، ص۳۲.
- ↑ رهبر و مقدم، «بنیانهای حقوقی مردمسالاری دینی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، 1378ش، ص۱۹۳.
- ↑ یزدانیمقدم، «مردمسالاری دینی در پرتو نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی»، 1388ش، ص۱۴۰-۱۴۲.
- ↑ مشکلات، «منابع، مبانی و مولفههای مردمسالاری دینی»، 1382ش، ص۲۳.
- ↑ «مردمسالاری دینی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای؛ «مبانی حقوقی مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی ایران»، وبسایت راسخون.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص55-56.
- ↑ «مردمسالاری دینی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای؛ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص55-56.
- ↑ كريگ، دفاع از سياست، 1378ش، ص62.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص55-56.
- ↑ شیرودی، «لیبرال دموکراسی در بوته نقد»، 1383ش، 141-143.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص59-60.
- ↑ سورۀ انعام، آیۀ 124.
- ↑ «مردمسالاری دینی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص60-62.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص62-64.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص60-62.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص64-66.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص69.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص52.
- ↑ مصباح یزدی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، 1388ش، ص68-74.
- ↑ «هم مردمسالاری، هم دینی؛ مفهوم مردمسالاری دینی چیست؟»، 1384ش، ص7.
- ↑ «۱۲ فروردین نماد عینی مردمسالاری دینی ایرانیان»، خبرگزاری ایرنا.
- ↑ رهبر و مقدم، «بنیانهای حقوقی مردمسالاری دینی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، 1390ش، ص198.
- ↑ «مبانی حقوقی مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی ایران»، وبسایت راسخون.
- ↑ «انقلاب اسلامی ذاتا یک انقلاب فرهنگی است»، وبسایت روزنامۀ کیهان.
- ↑ «انقلاب اسلامی ذاتا یک انقلاب فرهنگی است»، وبسایت روزنامۀ کیهان.
- ↑ «انقلاب اسلامی ذاتا یک انقلاب فرهنگی است»، وبسایت روزنامۀ کیهان.
- ↑ «تحول اقتصادی پس از انقلاب اسلامی»، وبسایت راسخون.
- ↑ «44 سال افتخار| مروری بر دستاوردهای انقلاب ایران»، وبسایت مدیرت فرهنگی و فعالیتهای داوطلبانه.
- ↑ «اصول مردمسالاری دینی از منظر رهبر انقلاب»، خبرگزاری فارس.
- ↑ مرادیان و دیگران، «نظریه مردمسالاری دینی اندیشههای سیاسی امام خامنهای»، 1399ش، ص219.
منابع
- آقایی میبدی، احمد و کریمی والا، محمدرضا، «تبیین مبانی نقلی و عقلی مردمسالاری دینی»، مجلۀ پژوهشهای انقلاب اسلامی، شمارۀ ۲۶، ۱۳۹۷ش.
- «اصول مردمسالاری دینی از منظر رهبر انقلاب»، خبرگزاری فارس، تاریخ درج مطلب: 30 خرداد 1396ش.
- «انقلاب اسلامی ذاتا یک انقلاب فرهنگی است»، وبسایت روزنامۀ کیهان، تاریخ درج مطلب: بهمن ۱۴۰۱ش.
- ایزدی، سیدسجاد و صدیق تقیزاده، صدیقه، «مردمسالاری دینی مقولهای بسیط یا مرکب»، مجلۀ معرفت سیاسی، سال هفتم، شمارۀ ۱، ۱۳۹۴ش.
- برزگر، ابراهیم، «دولت و استعارۀ امانت در مردمسالاری دینی»، در فصلنامه مطالعات راهبردی، شمارۀ ۶۴، ۱۳۹۳ش.
- «تحول اقتصادی پس از انقلاب اسلامی»، وبسایت راسخون، تاریخ درج مطلب: 3 بهمن 1398ش.
- «دیدار اعضای شورای عمومی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور با رهبر انقلاب»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، تاریخ درج مطلب: 13 دی 1379ش.
- رهبر، عباسعلی و مقدم، مهرداد، «بنیانهای حقوقی مردمسالاری دینی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، مجلۀ مطالعات انقلاب اسلامی، سال هشتم، شماره 25، تابستان 1390ش.
- شمسالدین، محمدمهدی، نظام الحکم و الادارة فی الاسلام، بیروت، الموسسة الدولیه للدراسات و النشر، ۱۹۹۵م.
- شهیدی، جعفر، «بیعت و چگونگی آن در تاریخ اسلام»، مجله کیهان اندیشه، شمارۀ ۲۶، ۱۳۶۸ش.
- شیرودی، مرتضی، «لیبرال دموکراسی در بوته نقد»، مجلۀ حصون، شمارۀ 2، 1383ش.
- عابدینی، احمد، «دلایل نقلی مردمسالاری دینی»، در مجموعه مقالات مردمسالاری دینی، تهران، عروج، ۱۳۸۵ش.
- عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی ایران: علل، مسائل و نظام سیاسی، تهران، نهاد نشر معارف، ۱۳۹۱ش.
- «فرهنگ بر مدار انقلاب»، وبسایت دیگران، تاریخ درج مطلب: 20 آذر 1400ش.
- کدیور، محسن، «مردمسالاری دینی در مقابل یکهسالاری قرار میگیرد نه دینسالاری»، مجلۀ بازتاب اندیشه، شمارۀ ۱۸، ۱۳۸۰ش.
- كريگ، برنارد، دفاع از سياست، ترجمه فرهاد مشتاقصفت، تهران، روز، 1378ش.
- «مبانی حقوقی مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی ایران»، وبسایت راسخون، تاریخ درج مطلب: 15 بهمن 1399ش.
- مرادیان، بهزاد و دیگران، «نظریه مردمسالاری دینی اندیشههای سیاسی امام خامنهای»، فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، سال دهم، شماره سوم، پاییز ،1399ش.
- مشکات، محمد، «منابع، مبانی و مولفههای مردمسالاری دینی»، مجلۀ پژوهشنامۀ انقلاب اسلامی، شماره ۹ و ۱۰، ۱۳۸۲ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، مردمسالاری دینی و نظریه ولایت فقیه، قم، موسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388ش.
- منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، قم، موسسه کیهان، ۱۴۰۹ق.
- مهدویزادگان، داوود، «تمایز جوهری مردمسالاری دینی و غیردینی با تأکید بر تجربه مردمسالاری در ایران اسلامی و غرب»، در فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، شماره ۳۸، ۱۳۹۳ش.
- «مردمسالاری دینی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، تاریخ درج مطلب: 10 مرداد 1385ش.
- میراحمدی، منصور، «نظریه انتقادی نو، نظم دموکراتیک مشورتی و الگوی مردمسالاری دینی»، در نشریه پژوهشنامه علوم سیاسی، سال سوم، شماره ۱، ۱۳۸۶ش.
- میراحمدی، منصور، نظریۀ مردمسالاری دینی: مفهوم، مبانی و الگوی نظام سیاسی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۸۸ش.
- «هم مردمسالاری، هم دینی؛ مفهوم مردمسالاری دینی چیست؟»، مجلۀ پرسمان، شماره 36، شهریور 1384ش.
- یزدانیمقدم، احمدرضا، «مردمسالاری دینی در پرتو نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی»، مجلۀ حکومت اسلامی، سال ۱۴، شمارۀ ۱، ۱۳۸۸ش.
- «۱۲ فروردین نماد عینی مردمسالاری دینی ایرانیان»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: ۱۲ فروردین ۱۴۰۳ش.
- «44سال افتخار| مروری بر دستاوردهای انقلاب ایران»، وبسایت مدیریت فرهنگی و فعالیتهای داوطلبانه، تاریخ درج مطلب: 8 بهمن 1402ش.