اویبلاق
اویبلاق؛ از مناطق مهم مذهبی در شمال افغانستان.
اُویبِلاق، منطقۀ مهم و دیدنی در ولسوالی (شهرستان) دَرَّهصُوف ولایت سَمَنگان در شمال افغانستان است که ساکنان آن دارای سبک زندگی خاص خود هستند.
نامگذاری
اوی بهمعنی بزرگ یا زیاد و بلاق به مفهوم چشمه است. این کلمه نشان میدهد که این منطقه دارای چشمههای بزرگ یا زیادی بوده که سرچشمۀ این آبها در روستاهای سرخده و ظهرا است. آبهای جمع شده در مناطق اطراف در اویبلاق به رود بزرگی تبدیل میشود که حجم آب آن به اندازۀ سه آسیاب است.[۱]
تاریخچه
این منطقه در قدیم جنگلزار بوده است، اما در دورۀ حکومت عبدالرحمن (حدود 1290ش) 14 خانوار از دایمیرداد و بهسود به این منطقه مهاجرت کردهاند و در آن ساکن شدهاند.[۲]
موقعیت جغرافیایی
اویبلاق در منطقۀ پَسقُل دایمیرداد در جنوبغربی ولسوالی درهصوف ولایت سمنگان واقع است. این منطقه از شرق به قریه رُم، از غرب با قریه سرخده، از شمال با قریه ظُهرا و بلوچ و از جنوب با قریه گردنه ارتباط دارد. اویبلاق بزرگترین منطقۀ پسقل است که از دو بخش پایین و بالا تشکیل شده است.[۳]
جمعیت و اقوام
جمعیت اویبلاق در اتلس قریههای افغانستان بر اساس منابع وزارت زراعت در سال 1353ش 800 نفر ذکر شده است. جمعیت اویبلاق در سال 1396ش بهصورت تقریبی حدود 700 خانوار و نفوس تقریبی آن 3000 نفر بوده است. در طول سی سال اخیر تعدادی از اهالی اویبلاق به خارج از کشور و تعدادی به اطراف و بهخصوص مزارشریف (مرکز ولایت بلخ) مهاجرت کرده و در آن مناطق ساکن شدهاند. جمعیت ساکن در منطقه در سال 1399ش حدود 500 خانوار بوده است. اکثریت اهالی منطقه، دایمیردادی هستند و تعدادی بهسودی و اندکی از قوم سادات هم در محل ساکن هستند. همۀ اهالی پیرو مذهب شیعه هستند.[۴]
معیشت
معیشت ساکنان این محل وابسته به زمین است؛ عمدهترین روش تأمین نیازهای معیشتی ساکنان این منطقه، کشت و زرع زمینهای دیم و کمتر زمینهای آبی است. از همینرو، گندم، جو، جواری (ذرت)، نخود و لوبیا و بهخصوص کچالو (سیبزمینی) از محصولات عمدۀ زراعی مردم است. در مرتبه بعدی دامداری است. مردم از حیوانات برای تامین معیشت خود استفاده میکنند. شیر و پشم آنها دو محصول مهم محلی است. خرید و فروش حیوانات هم در حد متعارف وجود دارد. از اینرو، گردش پول و دستیابی مردم به پول بسیار اندک است. در گذشته که این منطقه، جنگلزار بوده تا کودتای 1357ش، ساکنان این منطقه با روشهای جدید استفاده از طبیعت چون باغداری آشنایی نداشتهاند، اما در چند دهۀ اخیر بهدلیل گسترش ارتباطات، باغداری نیز در منطقه رواج پیدا کرده است؛ چهار مغز، سیب، زردآلو و انگور از محصولات باغی این منطقه است.[۵]
فرهنگ و معارف
بیشتر مردم منطقه در گذشته فاقد سواد بودهاند. با تلاشهای صورت گرفته در سالهای اخیر حدود 80 درصد مردم در حد تلاوت قرآن سواد دارند. مکتب ابتدایی محل حدود 300 متعلم دارد. حدود 50 دانشجو از منطقه در شهرهای اطراف مشغول بهتحصیل هستند و حدود 30 طلبه از مردم محل در مدرسۀ محل و تعدادی در اطراف و خارج از کشور مشغول تحصیل هستند.[۶]
مراکز دینی
علیرغم تنگدستی معیشتی، ساکنان این منطقه بخشی از دارایی خود را صرف مراکز و آموزش دینی کردهاند که بیانگر روحیه دینداری مردم است؛ ساختن یک مسجد جامع، دو مسجد محلی و پنج تکیهخانه بخشی از این کار است. اولین مدرسۀ علمیۀ این منطقه در سال 1312ش توسط ملا دوستمحمد آخوند در زمین وقفشده توسط مادر غلامعلی وکیل، ساخته شده است که به مدرسۀ کهنه مشهور است. این مدرسه در سال 1353ش توسط حسینعلی شریفی بازسازی شد. در اویبلاق مدرسه دومی هم در سال 1330ش توسط شیخ محمدحسن زوار تأسیس شده است که سید محمدحسن مرتضوی بلخابی و عبدالکریم فاضل از شاگردان همین مدرسه بودهاند. این مدرسه بعد از فوت مؤسس آن در سال 1358ش در اختیار فرزند مؤسس شیخ علیحسین معروف به استاد کربلایی قرار گرفت. مدرسه منطقه در سال 1358ش همچنان فعال بوده است. بعد از کودتای 7 ثور 1357ش و تسلط احزاب بر منطقه، مدارس در اختیار آنان قرار گرفت. بعد از سال 1380ش مدرسۀ کهنه تبدیل به کلینیک شد. در سال 1388ش دو مدرسه ادغام و با حدود 500 متر زیربنا تحت مدیریت عبدالکریم فاضل بازسازی شد. در سالهای اخیر از آن محل بهعنوان مدرسۀ علمیه استفاده میشود.[۷]
گردشگری
کوه حصار یکی از مناظر مشهور و مهم منطقه است. حصار، کوه بسیار بلندی است که از قلۀ آن برخی از مناطق ولایتهای اطراف چون سرپل و بلخ بهخوبی دیده میشود. همچنین در این منطقه، چشمۀ بزرگی وجود دارد که از بین کوه آهن (مشهور به سیاکوه) میجوشد.[۸]
سرمایه جمعی
معدن ذغالسنگ مهمترین سرمایه جمعی این مردم است که در شرایط فعلی بهدلیل جابجایی زمین و صخرهها امکان استفاده از آن وجود ندارد. گفته میشود معادن دیگری نیز در منطقه وجود دارد.[۹] همچنین سَرَک (جادۀ) خامه، مکتب ابتدایی، ذخیرهگاه آب، کلینیک مجهز، داروخانه، مسجد، تکیهخانه، کتابخانه و مدرسه علوم دینی از دیگر سرمایههای جمعی این منطقه است.[۱۰]
باورها
در اطراف منطقه، محلی به کوه دُلدُل مشهور است که جای سُم اسب در آن دیده میشود. در باور مردم، آن نقش، نشانۀ سُم اسب حضرت علی است که بر روی سنگها نقش بسته است.[۱۱]
پانویس
- ↑ . رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1002.
- ↑ . رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1002.
- ↑ . رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1002.
- ↑ اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، اتلس قریههای افغانستان، 1353ش، ج2، ص861؛ رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1003.
- ↑ رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1004
- ↑ . رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1004.
- ↑ حسینزاده، آشنایی با حوزههای علمیه شیعیان در افغانستان، 1390ش، ص132؛ فهیمی، در پگاه بلخاب، 1375ش، ص36؛ رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1005.
- ↑ رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1005.
- ↑ رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1003.
- ↑ رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1003.
- ↑ رهیاب (بلخی)، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، 1399ش، ص1005.
منابع
- اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، اتلس قریههای افغانستان، کابل، مرکز احصائیه صدارت عظمی، 1353ش.
- حسینزاده، غ. علی، آشنایی با حوزههای علمیه شیعیان در افغانستان، قم، دارالتفسیر، 1390ش.
- رهیاب (بلخی)، حسین، «اویبلاق»، در دانشنامۀ هزاره، کابل، بنیاد دانشنامه، 1399ش.
- فهیمی، عبدالرحیم، در پگاه بلخاب، تهران، حوزه هنری، 1375ش.