ایراد بنیاسرائیلی
ایراد بنیاسرائیلی؛ اصطلاحی برای اشاره به بهانهجویی غیرمنطقی و گرفتن ایرادهای بیپایه.
ایراد بنیاسرائیلی گرفتن، ضربالمثلی است که از گذشتههای دور در گفتگوهای روزمرۀ ایرانیان رواج بسیاری داشته و دارد. این اصطلاح فرهنگی که ریشۀ تاریخی عمیقی دارد، به افرادی نسبت داده میشود که از سر لجبازی حق را نمیپذیرند و بیشتر بهدنبال بهانهجویی هستند. این اصطلاح وقتی که بهصورت ضربالمثل در فرهنگ ایرانی بهکار میرود به ایرادگیری و بهانهجوییهای بیمورد اشاره دارد.
واژهشناسی
واژۀ ایراد در لغتنامه به خردهگیری و بهانهگرفتن معنا شده است[۱] و بنیاسرائیل، فرزندان یعقوب پیامبر هستند که از او با نام اسرائیل نیز یاد میشود. بنیاسرائیل دوازده خاندان از نسل دوازده پسر حضرت یعقوب هستند. این قوم در تاریخ و اعتقادات دینی بشر پر اهمیت بوده و واژۀ بنیاسرائیل در قرآن 41 بار بهکار رفته است.[۲] در قرآن بخشهایی از حوادث مهم زندگی این قوم مانند هجرت نیاکان آنها به مصر و زندگی در آنجا، سپس مهاجرت از مصر به سرزمین موعود، چهل سال سرگردانی در بیابان، استقرار در سرزمین موعود، جنگهای بنیاسرائیل با دیگران و بین خودشان، همچنین آموزههای وحیانی حضرت موسی و و نحوۀ برخورد این قوم با پیامبران و معجزات آنها، بهانهجوییها، انحرافات اعتقادی و رفتاری آنان و نافرمانیها و عذابهای آنها، آمده است.[۳]
قوم بنیاسرائیل
بنیاسرائیل ابتدا در کنعان زندگی میکردند. سپس در زمانی که حضرت یوسف عزیز مصر بود، بهدلیل قحطی به مصر کوچ کردند و تا زمان حضرت موسی که از همین قوم بود، در آنجا ساکن بودند. آنها سالیان زیادی تحت سیطرۀ فرعونهای مصر بودند و فراعنه ظلموستم زیادی به آنان روا میداشتند. سرانجام بنیاسرائیل با رهبری دینی و سیاسی حضرت موسی و با شکافتن رود نیل[۴] از ظلموستم فرعون نجات پیدا کردند[۵] و قصد بازگشت مجدد به سرزمین موعود یا همان کنعان را کردند. زمان رسیدن آنها به کنعان بهدلیل نافرمانی خدا، حدود چهل سال طول کشید و آنها چهل سال در صحرای سینا آواره و سرگردان[۶] بودند.[۷] بنیاسرائیل به انکار و تکذیب حقانیت حضرت موسی پرداختند و شروع به بهانهجویی کردند. بهخواست خدا معجزههای زیادی در پاسخ به این بهانهگیریها میان این قوم رخ داد، ولی آنها هربار منکر شده و عذابهایی نیز بر آنها نازل شد. تاریخ این قوم، بیانگر چالشهای انسانی در مواجهه با اطاعت و ایمان است و بهعنوان درس عبرت برای آیندگان مطرح شده است.[۸]
ریشۀ قرآنی ضربالمثل
پس از آنکه قوم بنیاسرائیل از شر فرعون نجات یافتند، خدا به موسی امر کرد تا به سرزمینی مقدس بروند که خدا برای آنها مقدر کرده است؛ اما قوم بنیاسرائیل به موسی گفتند که در آن سرزمین مردم ظالم و زورگو هستند و تا زمانی که آنها باشند ما وارد آنجا نمیشویم. آنها از موسی خواستند تا خود و پرودگارش به جنگ با آنها بروند و پس از پیروزی، بنیاسرائیل به آن سرزمین خواهند رفت. موسی به خدا شکایت برد و خدا هم به سبب نافرمانی آنها این قوم را بهمدت چهل سال از رفتن به آن سرزمین محروم و آنها را در صحرای سینا سرگردان کرد.[۹] پس از آن مردم از موسی خواستند که خدا قدرتش را در این بیابان بیآبوعلف به آنها نشان دهد وگرنه آنها به خدا ایمان نمیآورند. به فرمان خدا ابری بهصورت سایبان برای آنان ایجاد شد و غذاها و روزیهای پاک مانند مرغ و ترانگبین نیز نازل شد، اما آنها شکر این نعمتها را بهجا نیاوردند[۱۰] و پس از مدتی از موسی تقاضای آب کردند. موسی به فرمان خدا عصای خود را به سنگی زد که دوازده چشمه از آن جوشید و هر دوازده خاندان بنیاسرائیل از آن چشمهها نوشیدند.[۱۱] آنها باز هم قانع نبوده و مجددا شروع به بهانهجویی کردند و به موسی گفتند که از یکنواختی غذا خسته شدهاند و خواستار تنوع در طعام خود از حبوبات و سبزی شدند و سپس خشم خدا نصیبشان شد.[۱۲]
بعد از مدتی شخصی در قوم بنیاسرائیل بهطور مرموزی کشته شد و هویت قاتل او معلوم نبود. میان قوم بنیاسرائیل بر سر قاتل نزاع و درگیری رخ داد و هر طایفه قاتل را از طایفۀ دیگر میدانست. به همین دلیل شکایت به حضرت موسی بردند.[۱۳] از طرف خدا به موسی وحی شد که مادهگاوی را بکشند و قسمتی از بدن مادهگاو را به مُرده بزنند تا مُرده زنده شود و قاتل او هم مشخص شود تا جلوی فتنه گرفته شود. آنها سؤال کردند که مادهگاو باید چگونه گاوی باشد؟ حضرت موسی از جانب خدا به آنها گفت که مادهگاو نه پیر و از کار افتاده باشد و نه جوان، بلکه میان این دو باشد. باز هم از رنگ گاو پرسیدند، جواب آمد که باید زرد باشد. اما آنها باز هم قانع نشدند و توضیح بیشتری دربارۀ مادهگاو خواستند، در جواب آمد که آن مادهگاو باید رام بوده و از آن در زمین زراعتی استفاده نشده باشد و بیعیب و یکرنگ باشد. قوم بنیاسرائیل زمان زیادی به جستجوی چنین مادهگاوی پرداختند و پس از پیدا کردن آن، مادهگاو را به قیمت گرانی از صاحبش خریداری کرده و ذبح کردند و پس از انجام دستورهای خدا، فردی که مُرده بود، زنده شد و قاتل خویش را معرفی کرد.[۱۴] در برخی روایات دینی آمده است که اگر بنیاسرائل از همان ابتدا بهدنبال امر خدا میرفتند و توضیحات اضافه نمیخواستند با یک گاو معمولی هم به نتیجه میرسیدند.[۱۵] این داستان در آیات 67 تا 71 سورۀ بقره نازل شده است و این سوره هم بهدلیل اشتمال این داستان، «بقره» بهمعنای گاو ماده، نام گرفته است.[۱۶]
کاربرد ضربالمثل
ضربالمثل «ایراد بنیاسرائیلی» در جایی استفاده میشود که فرد یا افرادی بهدنبال بهانهجویی و ایرادگیری غیرموجه هستند و این نوع ایراد گرفتن نیاز به مدرک و دلیل ندارد؛ زیرا اصل بر ایرادگرفتن است.[۱۷] چنین افرادی با لجاجت خود در برابر پذیرفتن حق مقاومت میکنند، به رفتارهای غیرمنطقی دست میزنند و توقعهای بیجا دارند،[۱۸] بنابراین در فرهنگ عامه به چنین افرادی گفته میشود که مانند بنیاسرائیل که از حضرت موسی ایرادهای بیجا میگرفتند، شما هم بهدنبال گرفتن ایرادهای بیجا و غیرمنطقی هستید.[۱۹]
بهانهجویی
بهانهجویی در فرهنگ لغت به ایراد بیجا گرفتن و دنبال بهانهگشتن، تعریف شده است[۲۰] و فرد بهانهجو کسی است که در پی دستآویز میگردد.[۲۱] بهانهجویی از نشانههای لجبازی و لجاجت و ناتوانی از آوردن دلیل عقلانی است که فرد را ناچار به توجیه و فرار از حقیقت میکند. بهعنوان مثال انسان خطاکار پس از اینکه متوجه خطای خود شد، بهصورت معمول از طرف مقابل خود عذرخواهی کرده و سعی میکند که دیگر مرتکب خطا و اشتباه نشود، اما گاهی اوقات بعضی افراد با اینکه متوجه اشتباه خود میشوند ولی بهدنبال توجیه رفتار اشتباه خود هستند و بهانهتراشی میکنند. چنین افرادی به انسانهایی لجوج تبدیل میشوند که دیگر راه برگشت و اصلاحشان بسیار مشکل و یا حتی غیرممکن میشود. در این حالت بهانهجویی از خود گناه بدتر بوده و فرصت اصلاح را از شخص میگیرد.[۲۲]
بهانهجویی در آموزههای اسلامی
در آیات قرآن لجبازی مانع درک درست انسان از شناخت حقیقت و پذیرش آن معرفی شده است؛ زیرا لجبازی و بهانهجویی موجب میشود که انسان خواسته یا ناخواسته با اینکه حق را شناخته ولی به مخالفت با آن برخیزد و آن را انکار کند. به عقیدۀ کارشناسان دینی در این حالت انسان حتی محسوسات، ملموسات و مشهودات را انکار کرده و به سفسطه روی میآورد و در حقستیزی راسخ میشود. این حالتها از آثار مخرب این بیماری شمرده شدهاند تا جایی که زیباییها در نظر این افراد زشت جلوه میکند و بر عکس زشتیها زیبا به نظر میآیند. در زمان حضرت محمد نیز گروهی مانند قوم بنیاسرائیل به بهانهجویی میپرداختند و به بهانههای مختلف مانند گرمای هوا در تابستان، بیسرپرست ماندن زن و فرزندانشان و یا مشکلات مالی، از همراهی پیامبر در جنگها سر باز میزدند و از زیر بار مسئولیت فرار میکردند. در هنگام جانشینی حضرت علی نیز گروهی با آوردن بهانههای بنیاسرائیلی مانند شوخطبعی یا جوان بودن علی مانع انتخاب او بهعنوان جانشین پیامبر شدند و معتقد بودند که این اوصاف با سیاستمداری سازگاری ندارد.[۲۳]
بهانهجویی و لجاجت در فرد و جامعه میتواند مشکلات جدی برای شخص و جامعه ایجاد کند. در جامعه این رذیلۀ اخلاقی موجب میشود تا اصلاح جامعه به تأخیر بیفتد و یا به تباهی و نابودی کشیده شود. در برخی آیات قرآن اشاره شده است که در روز قیامت، گناهکاران برای فرار از تبعات گناهانشان به بهانهتراشی میپردازند که دیگر هیچ اثری برای آنها ندارد.[۲۴] همچنین در برخی آیات قرآن بهانهجویان بیمارانی معرفی شدهاند که قوۀ ادراک آنها از کار افتاده و دیگر قادر به شناختن حقیقت نیستند.[۲۵] در آیات قرآن بهانهتراشی و گرفتن ایرادهای بنیاسرائیلی از مهمترین مشکلات انسانها و جوامع در شناخت حق و اصلاح امورشان دانسته شده است که مانع ایمان شده و موجب کوری باطن، عدم تنبه و بیداری، خسران واقعی، انکار حقایق، جدال بیهوده و محرومیت از نجات و هدایت میشود.[۲۶]
ایراد بنیاسرائیلی در ادبیات فارسی
«ایراد بنیاسرائیلی» بهعنوان یک مفهوم فرهنگی و اجتماعی، بهصورت غیرمستقیم در مضامین انتقادی و اخلاقی شاعران استفاده شده است، مانند این شعر از مولانا:[۲۷]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه ایراد.
- ↑ هوشنگی، «بنیاسرائیل، بنواسرائیل»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ روحی، «سیمای بنیاسرائیل در قرآن و عهدین»، وبسایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- ↑ رشمه، «ایراد بنیاسرائیلی میگیرد»، وبسایت راسخون.
- ↑ سوره بقره، آیه 50.
- ↑ سوره مائده، آیه 26.
- ↑ الهامی، «بهانهجویی، سازوکار لجبازان»، وبسایت پژوهه.
- ↑ هوشنگی، «بنیاسرائیل، بنواسرائیل»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ سوره مائده، آیه 21-26.
- ↑ سوره بقره، آیه 57.
- ↑ سوره بقره، آیه 60؛ سوره اعراف، آیه 160.
- ↑ سوره بقره، آیه 61.
- ↑ «ایرادهای بنیاسرائیلی دلواپسان»، خبرآنلاین.
- ↑ سوره بقره، آیه 67-73.
- ↑ فکور، «حکایت ضربالمثل ایراد بنیاسرائیلی گرفتن»، وبسایت گفتنی.
- ↑ «چرا سوره بقره را به این نام نامیدهاند؟»، وبسایت شیعهنیوز.
- ↑ «فلسلفه ضربالمثل ایراد بنیاسرائیلی چیست؟»، وبسایت دلگرم.
- ↑ «ریشه تاریخی ضربالمثل ایراد بنیاسرائیلی»، وبسایت بیتوته.
- ↑ «معنی ضربالمثل ایراد بنیاسرائیلی گرفتن»، وبسایت دانشچی.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه بهانهجویی.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه بهانهجو.
- ↑ الهامی، «بهانهجویی، سازوکار لجبازان»، وبسایت پژوهه.
- ↑ الهامی، «بهانهجویی، سازوکار لجبازان»، وبسایت پژوهه.
- ↑ سوره قیامت، آیه 13-15.
- ↑ سوره طور، آیات 30-47.
- ↑ الهامی، «بهانهجویی، سازوکار لجبازان»، وبسایت پژوهه.
- ↑ مولانا، مثنوی معنوی، دفتر اول، بخش 4، وبسایت گنجور.
منابع
- قرآن کریم.
- الهامی، مراد، «بهانهجویی، سازوکار لجبازان»، وبسایت پژوهه، تاریخ درج مطلب: 28 دی 1390ش.
- «ایرادهای بنیاسرائیلی دلواپسان»، خبرآنلاین، تاریخ درج مطلب: 2 مهر 1395ش.
- «چرا سوره بقره را به این نام نامیدهاند؟»، وبسایت شیعهنیوز، تاریخ درج مطلب: 21 آبان 1398ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 21 مهر 1403ش.
- رشمه، الهه، «ایراد بنیاسرائیلی میگیرد»، وبسایت راسخون، تاریخ درج مطلب: 2 آذر 1394ش.
- روحی، ابوالفضل، «سیمای بنیاسرائیل در قرآن و عهدین»، وبسایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تاریخ بازدید: 21 مهر 1403ش.
- «ریشه تاریخی ضربالمثل ایراد بنیاسرائیلی»، وبسایت بیتوته، تاریخ بازدید: 21 مهر 1403ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 21 مهر 1403ش.
- فکور، علیرضا، «حکایت ضربالمثل ایراد بنیاسرائیلی گرفتن»، وبسایت گفتنی، تاریخ بهروزرسانی: 7 تیر 1402ش.
- «فلسفه ضربالمثل ایراد بنیاسرائیلی چیست؟»، وبسایت دلگرم، تاریخ بازدید: 21 مهر 1403ش.
- «معنی ضربالمثل ایراد بنیاسرائیلی گرفتن»، وبسایت دانشچی، تاریخ بازدید: 21 مهر 1403ش.
- مولانا، مثنوی معنوی، وبسایت گنجور، تاریخ بازدید: 21 مهر 1403ش.
- هوشنگی، لیلا، «بنیاسرائیل، بنواسرائیل»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازدید: 16 مهر 1403ش.