بازی با کودکان در سیره پیامبر خدا
بازی با کودکان در سیره پیامبر خدا؛ الگوی رفتار رسول خدا درباره توجه به کودکان و بازیهای کودکانه.
بازیهای کودکان موجب رشد مناسب روحی و جسمی آنها و بروز خلاقیتها و شکوفایی استعدادهای آنان میشود. در همین چارچوب، همبازی شدن والدین با کودکان میتواند تربیت بهینه جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان را در پی داشته باشد.[۱] پیامبر خدا نیز در گفتار و رفتار خود، همبازی شدن با کودکان را مورد توجه قرار داده و شیوهها و پیامدهای بازی با کودکان را به پیروان خود گوشزد کرده است.[۲]
ابراز محبت در بازی
پیامبر خدا با نوههایش کودکانه بازی میکرد و هنگام بازی، محبت بیدریغ خود را به آنها نشان میداد؛ از سیرۀ او چنین نقل شده است که در یکی از روزها هنگام خروج از منزل بههمراه یاران، نوهاش حسین بن علی را دید که با کودکان همسن خویش مشغول بازی بود. پیامبر آغوش خود را برای حسین گشود و بهسوی او حرکت کرد؛ اما حسین، کودکانه به اینسو و آنسو میدوید. پیامبر خدا با خنده، او را همراهی میکرد تا اینکه حسین را گرفت و یک دست خود را پشت سر و دست دیگری را زیر چانه حسین گذاشت و لبانش را بوسید.[۳]
جذب کودکان با بازی
از سیرۀ رسول خدا نقل شده است که هنگام بازی با حسین، گاهی زبانش را برای او بیرون میآورد و کودک با مشاهده قرمزی زبان پیامبر، بهسوی او میدوید. یکی از اطرافیان با دیدن چنین رفتاری از پیامبر، با شگفتی سوگند یاد کرد که من فرزندم بهقدری بزرگ شده که صورتش دارای محاسن است اما تاکنون او را نبوسیدهام. پیامبر خدا پاسخ داد آنکه رحم نکند، ترحمی نبیند.[۴]
در گزارش دیگری آمده است که پیامبر خدا هنگام بازی با کودکان، آنها را بر پشت خود سوار کرده و چهار دستوپا حرکت میکرد. کودکان در این حالت میگفتند: «حل حل» (خطابی که عربها برای حرکت شتر به کار میبردند)، و رسول خدا به آنان میگفت چه شتر خوبی دارید و چه شترسواران خوبی هستید! و گاهی هم میگفت چه اسب خوبی دارید و چه اسبسواران خوبی هستید![۵]
تأخیر نماز بهخاطر بازی با کودکان
گاهی در مسیر پیامبر بهسوی مسجد جهت برگزاری نماز جماعت، کودکانی که مشغول بازی بودند بهسراغ ایشان میآمدند و درخواست بازی میکردند؛ ایشان نیز بیدرنگ با آنان به بازی مشغول میشد. این در حالی بود که مردم در مسجد منتظر رسول خدا بودند. یکبار در چنین وضعیتی بلال (اذانگوی مسجد رسول خدا) بهسوی خانه رسول خدا روانه شد، در راه پیامبر را مشغول بازی با کودکان دید. او برای رهایی پیامبر، تلاش کرد تا کودکان را از اطراف ایشان دور کند اما پیامبر، او را از این کار نهی کرد و گفت برای من دیر شدن زمان اقامۀ نماز بهتر است از اینکه کودکان را ناراحت کنم. سپس بلال را به خانۀ خویش فرستاد تا با آوردن خوراکی برای کودکان، رضایت آنها را برای رهاکردن پیامبر جلب کند. بلال مقداری گردو آورد و رسول خدا آن را گرفته رو به کودکان گفت آیا شتر خود را به این گردوها میفروشید؟ کودکان نیز قبول کرده و ایشان را رها کردند.[۶]
تماشا و تشویق در بازی کودکان
وقت گذاشتن برای تماشای بازی کودکان و همراهی کردن آنها با تشویق و یاری، در سیرۀ رسول خدا گزارش شده است. امام علی نقل میکند که روزی حسن و حسین در حضور پیامبر خدا با یکدیگر کشتی میگرفتند و پیامبر آنها را تهییج و تشویق میکرد.[۷]
بازی با کودکان در خستگیِ سفر
از سیرۀ رسول خدا گزارش شده است که حتی اگر تازه از سفر رسیده و خستۀ راه بود باز هم دست رد به سینۀ کودکان نمیزد و با آنها بازی میکرد. برخی از کودکان را در آغوش گرفته و برخی را به پشتش سوار مینمود. حتی به یارانش سفارش میکرد که با کودکان چنین بازی کنند. کودکان بعد از بازی با همدیگر به تفاخر میپرداختند که من را پیامبر خدا در آغوش گرفت! اما تو را بر پشت خویش سوار کرد و برخی میگفتند رسول خدا دستور داد تا اصحابش تو را بر پشت خویش سوار کنند.[۸]
پانویس
- ↑ بهشتی و منطقی، «بررسی نقش بازی در تربیت کودک از دیدگاه قرآن و سنت معصومین (ع)»، 1390ش.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، [بیتا]، ج۲۱، ص۴۸۶.
- ↑ قمی، کامل الزیارات، 1356ش، ص۵۱.
- ↑ ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، 1413ق، ج۱، ص۴۸۷.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، [بیتا]، ج۳، ص۱۵۸.
- ↑ عوفی، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، 1340ش، ص۳۰.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، [بیتا]، ج۳، ص۱۶۲.
- ↑ فیض کاشانی، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، 1417ق، ج۳، ص۳۶۶.
منابع
- ابنشهرآشوب، محمد، مناقب آل ابیطالب، نجف، مطبعه الحیدریه، [بیتا].
- ابنقولویه قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف، انتشارات مرتضوی، چاپ اول، ۱۳۵۶ش.
- بهشتی، سعید و منطقی، یگانه، «بررسی نقش بازی در تربیت کودک از دیدگاه قرآن و سنت معصومین (ع)»، نشریه اندیشههای نوین تربیتی، شماره 3، 1390ش.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، موسسه آلالبیت علیهم السلام لاحیاءالتراث، [بیتا].
- ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمرعبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- عوفی، سدیدالدین محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، تهران، نشر ابنسینا، چاپ اول، ۱۳۴۰ش.
- فیض کاشانی، محسن، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح و تعلیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی چاپ دوم، 1417ق.