شیعیان افغانستان
شیعیان افغانستان؛ بخشی از جامعۀ مسلمان افغانستان که به آموزههای مذهب شیعه، باور دارند.
شیعیان افغانستان، گروهی از مسلمانان در افغانستان هستند که به جانشینی بلافصل امام علی پس از پیامبر اسلام باور دارند. شیعیان افغانستان، اسلام را در زمان خلافت امام علی پذیرفتند. آنها به دو فرقۀ امامیه (اکثریت) و اسماعیلیه (اقلیت) تقسیم میشوند.
پیشینیه
دربارۀ چگونگی ورود اسلام به افغانستان و گسترش تشیع در این کشور، سه نظریه وجود دارد:
- نظریۀ اول: حضور حاکمان «غور» نزد امام علی در زمان خلافت او، نشان میدهد که قبل از خلافت علی، تشیع در آن دیار رسوخ کرده بود. در دورۀ خلافت امام علی، «شَنسَب» حاکم غور به حضور او رسید و امام، عهدنامه و پرچمی را به شنسب داده و او را در حکومت «کوهستان» ابقا کرد.[۱] همچنین فرمانروایی سرزمين غور را به آلشنسب كه از حاکمان پیشین آن سامان بودند، تنفیذ کرد. اين فرماننامه تا قرنها درآن خاندان نگهداری میشد و مايۀ مباهات آنها بهشمار ميرفت.[۲] پس از انتقال خلافت به امویان، اهالی غور از فرمان خلفای اموی مبنی بر نفرین علی سرپیچی کردند.[۳]
- نظریۀ دوم: اسلام و تشیع همزمان در عصر ایلخانان مغول مورد پذیرش مردم افغانستان قرار گرفت. بر اساس این دیدگاه، ورود تشیع به افغانستان مربوط به تشیع غازان خان، فرزند بزرگ هلاکو خان، به همراه برادرش اولجایتو و فرزند وی ابوسعید، است.[۴]
- نظریۀ سوم: مذهب شیعه در دوران شاه عباس صفوی وارد افغانستان شده است.[۵]
فرقهها و پراکندگی جمعیت
الف) امامیه
امامیه، اکثریت شیعیان را تشکیل میدهند. این گروه از شیعیان، بهجود امام در هر زمان، و لزوم نص صریح برای هر امامی معتقدند و امامت را منحصر در امام علی، امام حسن، امام حسین و نه فرزند از نسل امام حسین میدانند که آخرین آنها مهدی موعود است.[۶] جمعیت شیعیان امامیه، در تمام نقاط افغانستان پراکنده هستند؛ اما بیشتر شیعیان در ولایات، دایکندی، بامیان، کابل، مزارشریف، هرات و میدان وردک، غزنی، قندهار زندگی میکنند.[۷]
ب) اسماعیلیه
اسماعیلیه که به امامت اسماعیل فرزند امام صادق معتقدند در ولایات بدخشان، بغلان، کابل، پروان، بامیان، سمنگان و زابل، زندگی میکنند. اسماعیلیه افغانستان از شاخۀ نزاری است.[۸]
گروههای قومی
اکثریت جمعیت شیعیان افغانستان را هزارهها تشکیل میدهند. قزلباشها، سادات، تاجیکها، بلوچها، ترکمنها و پشتونها، دیگر اقوام شیعه افغانستان هستند.[۹] بیشتر شیعیان افغانستان، با زبان فارسی دری صحبت میکنند.[۱۰]
آمار
بر اساس برآوردهای موجود، شیعیان بین ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت افغانستان را در بر گرفتهاند.[۱۱]
سبک زندگی
آداب و رسوم شيعيان افغانستان برگرفته از فرهنگ اسلامي است. آنها خود را پايبند به باورها و ارزشهاي اسلامي و شيعي ميدانند. هرگونه تحول و دگرگوني اجتماعي و سياسي آنها، در قالب دستورات دين اسلام امكانپذيراست.[۱۲]
1. جشنها
جشنهاي مذهبي و دینی شامل عید فطر، عید قربان، عید غدير و ولادت ائمه، ميشود. جشنهای ملي شامل جشن استقلال، عيد باستاني نوروز و چهارشنبهسوري میشود که شیعیان این جشنها را به صورت مشترک با اهلسنت برگزار میکنند.[۱۳]
2. عزاداريها
شيعيان، در ايام عاشورا و اربعين حسيني و ايام شهادت پیشوایان مذهبی، دست از كار ميكشند و عزاداری ميكنند. این مراسم كه در زبان روزمره مردم آن را «خواندن» یا «خواندو» ميگويند، در منابر و حسينيهها صورت ميگيرد. در مراسم عاشورا، اهلسنت افغانستان نیز شرکت میکنند و در بسیاری مناطق اهلسنت در این روز، نذری میدهند. در آیین سوگ برای اموات، جنازه را بعد از غسل و كفن، به حسينيه آورده، سوگواری ميكنند و بعد از اقامه نماز میت، او را دفن ميكنند.[۱۴]
3. زیارتگاهها
شیعیان، زياتگاههاي بسیاری در افغانستان دارند؛ زياتگاههاي مشهوری که زائران و مشتاقان را از سراسر كشور جذب میکنند عبارتند از:
- زيارتگاه حضرت يحيي(سرپل ـ جوزجان).
- زيارتگاه شاهزاده قاسم فرزند امام جعفر صادق و زيارتگاه شاهزاده عبدالله بن معاويه.[۱۵]
- زیارتگاه روضهسخی؛ مقبرهای در مزارشريف است که مردم (شیعه و سنی) به زيارت آن ميروند و آن را به نام سخي (امام علي) زيارت ميكنند.[۱۶] این زيارتگاه در هشت قرن گذشته، نقش مهمي در توجه مردم آن سامان به اهلبيت پيامبر ايفا کرده است.[۱۷]
- زيارتگاه سخي در كابل: در دامنة كوه عليآباد در غرب كابل زيارتگاهي به نام امام علي (سخي) ساخته شده و شیعه و سنی به زيارت آن ميروند.[۱۸]
4. پوشش
الف) لباس مردانه
پيراهن رایج مردانه، بلند و داراي دو دامن دراز از دو طرف بوده است. شلوار مردانه نیز بسيار گشاد بوده و كمر آن را با نوار محكمي به نام «ازاربند» يا «شولبند» ميبستند. لُنگي (نوعی عمامه) در بيشتر مناطق افغانستان مرسوم بوده است؛ ولي امروزه فقط برخي از مو سفيدان از آن استفاده ميكنند. همچنین در قدیم بيشتر مردان و پسران افغانستان كلاه بر سر ميگذاشتند.[۱۹]
ب) لباس زنانه
پيراهن زنانه تا زير زانو بلند است و تنه و دامن آن بهصورت يكتكه دوخته ميشود كه البته تنة آن نسبتاً تنگ و دامن آن گشاد است. شلوار زنانه و مردانه تقريباً شبيه به هم است. در قدیم، زنان در بسياري از مناطق شيعهنشین، كلاه بر سر ميگذاشتند. چادر زنانه به اندازهي است كه سر، بازوان و كمرشان را ميپوشاند.[۲۰]
5. فعالیتهای علمی و فرهنگی
شیعیان، در دوره جمهوری اسلامی افغانستان، نقش چشمگیری در فعالیتهای علمی، فرهنگی و مطبوعاتی و رسانهای داشتند.[۲۱] شبكههاي تلويزيوني شيعيان در كابل پا به عرصه رسانه گذاشتند و اغلب نشريات كابل با همكاري شيعيان به حيات خود ادامه ميدادند. با حاکمیت دوبارۀ طالبان، این فعالیتها کمرنگ شده است.[۲۲]
تحولات سیاسی و اجتماعی شیعیان
1. دورۀ انزوای سیاسی
در افغانستان، نام هزاره و شيعه باهم پيوند خورده است بهطوری كه اهلسنت به مجموعۀ شيعيان از هر قوم و نژادی كه باشند، هزاره ميگويند.[۲۳] شیعیان در حکومتهای مرکزی افغانستان تا دوره حکومتهای دموکراتیک خلق و پرچم همواره در انزوای سیاسی قرار داشتند[۲۴]
2. دورۀ حضور
با رویکار آمدن دولت کمونیستی توسط حزب دموکراتیک خلق، هزارهها هم در بدنه اصلی این حزب و هم در گروههای مبارز اسلامی حضور داشتند. اندکی از آنان نیز در دانشگاه کابل، تدریس میکردند. سلطانعلی کشتمند، سیاستمدار هزاره، چند سال بهعنوان صدراعظم (نخستوزیر) فعالیت کرد. هزارهها به عنوان یک قوم بهرسمیت شناخته شدند و توانستند اولین جرگه (شورا) سراسری ملیت هزاره را تشکیل دهند و با انتشار مجلۀ غرجستان، مقالاتی دربارۀ تبعیض غیرانسانی علیه خود نوشتند. همچنين حضور هزارهها، در نهادهاي مختلف، چشمگیر بوده است. هزارهها در این دوره، كتابها و رسالههای متعددی در مورد مسائل مختلف جامعه هزاره منتشر کردند. در اواخر دهه ۱۳۶۰ش، نیمی از جمعیت کابل را هزارهها تشکیل میدادند.[۲۵]
3. دورۀ بلوغ سیاسی
از 1990 تا 1995م، وحدت و همبستگی کاملی میان گروههای سیاسی شیعه شکل گرفت و رهبری سیاسی شیعیان حضور ملی خویش را با محوریت عبدالعلی مزاری به نمایش گذاشت. حزب وحدت به رهبری وی بهصورت نیرومندترین جریان سیاسی درآمد. از 1995 تا 1997م، مقاومت شیعیان غرب کابل با شکست مواجه شد؛ اما رهبری سیاسی منجسم، شیعیان را قادر ساخت که بهسرعت جریان سیاسی و جامعۀ خود را بازسازی کنند.[۲۶]
4. دوران جمهوری اسلامی
پس از سقوط طالبان، در کنفرانس شهر بُن (آذر/ قوس ۱۳۸۰ش) که زیر نظر سازمان ملل برای توافق و تعیین مسیر سیاسی افغانستان برگزار شد، نمایندگانی از احزاب شیعه و هزاره حضور داشتند.[۲۷] با تأکید این اجلاس بر احترام به مذاهب و آزادیهای آنان،[۲۸] این آزادیها در قانون اساسی نیز تصویب و حقوق مذهبی شیعیان به رسمیت شناخته شد. در ساختار سیاسی، شیعیان تا کسب جایگاه معاون دوم ریاستجمهوری راه یافتند و عدهی از وزیران، معاونان و کارمندان ارشد دولت و بخشی از نمایندگان پارلمان افغانستان، از میان شیعیان گزینش شدند.[۲۹]
پانویس
- ↑ جوزجانی، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۰ و ۳۱۹.
- ↑ تشيد، هدية اسماعيل يا قيام السادات، 1331ش، ص45؛ نفيسي، در پيرامون تاريخ بيهقي (آثار گمشدۀ ابوالفضل بيهقي و تاريخ غزنويان)، 1352ش، ج 1، ص346، 445.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، چ6، 1371ش، ص163.
- ↑ خانوف، تاریخ ملی هزارهها، 1372ش، ص42.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۰.
- ↑ شیخ مفید، اوائل المقالات، 1372ش، ص۳۸.
- ↑ «افغانستان»، ویکیشیعه.
- ↑ شفق خواتی، «گزارش: اسماعیلیه در افغانستان»، ۱۳۸۲ش، ص۶۸ـ۵۲.
- ↑ بختیاری، شیعیان افغانستان، ۱۳۸۵ش، ص ۶.
- ↑ بینش و دیگران، شیعیان افغانستان؛ روابط، جایگاه و جریانها و احزاب، 1390ش، ص11.
- ↑ بختیاری، شیعیان افغانستان، ۱۳۸۵ش، ص۷.
- ↑ آیتی، تمدن و فرهنگ شیعیان افغانستان، 1390ش، ص113.
- ↑ آیتی، تمدن و فرهنگ شیعیان افغانستان، 1390ش، ص114-115.
- ↑ فرهنگ، جامعهشناسي و مردمشناسي شيعيان افغانستان، 1380ش، ص312-315.
- ↑ کمونه، آرمگاههاي خاندان پاك پيامبر، 1375ش، ص356 .
- ↑ آیتی، تمدن و فرهنگ شیعیان افغانستان، 1390ش، ص244.
- ↑ ناصري، تاريخ تشيع در افغانستان (از آغاز تاقرن هفتم)، 1386 ش، ص212.
- ↑ بختياري، شيعيان افغانستان، 1385ش، ص380.
- ↑ بختياري، شيعيان افغانستان، 1385ش، ص337-336.
- ↑ بختياري، شيعيان افغانستان، 1385ش، ص338.
- ↑ بهمنی قاجار، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۲ش، ص۴۳و۴۴.
- ↑ آیتی، تمدن و فرهنگ شیعیان افغانستان، 1390ش، ص149.
- ↑ آیتی، تمدن و فرهنگ شیعیان افغانستان، 1390ش، ص31.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۹.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص229-۲۳۴.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص229-۲۳۴.
- ↑ بهمنی قاجار، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۲ش، ص۴۳-۴۴.
- ↑ بختیاری، شیعیان افغانستان، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۶.
- ↑ بهمنی قاجار، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۲ش، ص۴4-43.
منابع
- آیتی، عبدالقیوم، تمدن و فرهنگ شیعیان افغانستان، قم، مرکز ترجمه و نشر بینالمللی جامعۀ المصطفی العالمیۀ (زلال کوثر)، 1390ش.
- «افغانستان»، ویکیشیعه، تاریخ درج مطلب: 25 دسامبر2022م.
- بختیاری، محمدعزیز، شیعیان افغانستان، قم، موسسۀ شیعهشناسی، ۱۳۸۵ش
- بهمنی قاجار، محمدعلی، «جایگاه سیاسی و اجتماعی شیعیان در افغانستان»، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، ۱۳۹۲ش.
- بینش، محمدوحید و همکاران، شیعیان افغانستان؛ روابط، جایگاه و جریانها و احزاب، تهران، موسسه مطالعات اندیشهسازان نور، 1390ش.
- تشيد، علیاکبر، هدية اسماعيل يا قيام السادات، تهران، بنگاه مجلۀ تاريخي اسلام، 1331ش.
- جوزجاني، قاضي منهاج، طبقات ناصري (تاريخ اسلام و ايران)، تهران، دنیای کتاب، 1363.
- خانوف، تیمور، تاریخ ملی هزارهها، ترجمۀ غزیز طغیان، قم، اسماعیلیان، 1372ش.
- «شیعه»، ویکیزندگی: دانشنامۀ عمومی سبک زندگی، تاریخ درج مطلب: 16 سپتامبر 2022م.
- شفق خواتی، محمد، «گزارش: اسماعیلیه در افغانستان»، پژوهشنامۀ حکمت و فلسفه اسلامی (طلوع)، مدرسۀ امام خمینی (جامعةالمصطفی)، شماره ۷، پاییز ۱۳۸۲ش.
- عبدالرحمن خان، تاج التواريخ، كابل، بنگاه انتشارات ميوند، بيتا.
- فرهنگ، سيد محمدحسين، جامعهشناسي و مردمشناسي شيعيان افغانستان، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1380ش.
- كمونه، حسين، سيد عبدالرزاق، آرامگاههاي خاندان پاك پيامبر، ترجمه: عبدالعلي صاحبي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1375ش.
- مفيد، محمد بن محمد، اوائل المقالات، بيروت، دارالمفيد، الطبعة الثانية، 1993م.
- موسوی، سیدعسکر، هزارههای افغانستان، ترجمۀ عزیز طغیان، قم، اشک یاس، ۱۳۸۶ش.
- ناصری، عبدالمجيد، تاريخ تشيع در افغانستان ( از آغاز تاقرن هفتم) قم، مركز جهاني علوم اسلامي، 1386 ش.
- نفيسي، سعيد، در پيرامون تاريخ بيهقي (آثار گمشدۀ ابوالفضل بيهقي و تاريخ غزنويان)، تهران، کتاب-فروشی فروغي، 1352ش.
- وامبری، آرمینوس، مساحتنامۀ دراویش دروغین در خانات آسیایمیانه، ترجمۀ فتحعلی خواجهنوری، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ ششم، 1378ش.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی، چ6، تهران، علمی و فرهنگی، 1371ش.