ملیلهکاری
ملیلهکاری؛ ظریفترین رشتۀ فلزکاری در صنایع دستی ایرانی.
ملیلهکاری، جزئی جداناشدنی از هنرهای صناعی ایرانیان و معرف فرهنگ، هویت ملی و ارزشهای جمعی آنها است. این هنر که امروزه از رونق و فروغ گذشتۀ خود فاصله گرفته، در روزگاری نهچندان دور، زینتبخش زنان و مجالس باشکوه ایرانیان بوده است. در سالهای اخیر، کشورهای ترکیه، تایوان و چین نیز به تولید آثار ملیله روی آوردهاند. شورای جهانی صنایع دستی در سال 1398ش، شهر زنجان را بهعنوان شهر جهانی ملیله ثبت کرد.
مفهومشناسی
ملیله، بهمعنای رشتههای باریک طلا و نقره است که در نقشونگار لباس و هنر زردوزی بهکار گرفته میشود.[۱] در لغتنامۀ دهخدا آمده است که اگر تار نقرهای یا طلایی، باریک بوده و در سوراخ سوزن برود «گلابتون» است، اگر پهن باشد «نقده» بوده و در صورتیکه میانخالی باشد «ملیله» نامیده میشود.[۲] در کتاب واژهنامۀ توصیفی طلا و جواهرسازی، ملیله، رشتۀ تابداده از طلا یا نقره معرفی شده و در اصطلاح زرگران یزد، ملیله، تابیدهای است که با دستگاه نورد چرخ و پهن شده باشد.[۳] ملیلهکاری نیز نقوش زیبا و ظریف، با شکلِ باز تعریف شده که از فلزات قیمتی همچون طلا و نقره در آن استفاده میشود و به روش لحیمکاری سیمهای بسیار ظریف و گویهای کوچک ساخته میشود.[۴]
پیشینه
ملیلهکاری، از جمله هنرهای اصیل ایرانی است که از دیرباز در ایران رواج داشته است. این هنر، در آغاز بهصورت تزئینات ابتدایی و مختصر در ایران مرسوم بوده[۵] اما بهمرور زمان، پیشرفت کرده است.
ملیلهکاری پیش از اسلام
قدمت هنر ملیلهکاری که همواره تلفیق چشمنوازی از هنر و حوصله بهشمار میرفته را به سالهای 550 تا 330 پیش از میلاد، همزمان با دورۀ حکومت هخامنشیان در ایران نسبت میدهند.[۶] نمونههایی از هنر ملیلهکاری بر روی آثاری از دوران ایلامیان نیز بهچشم میخورد که از آن جمله میتوان به چاقویی اشاره کرد که دستۀ آن با زبرهکاری تزیین شده و همراه با سایر وسایل زینتی در معبد اینشوشیناک[۷] پیدا شده است.[۸]
ملیلهکاری پس از اسلام
با ورود اسلام به ایران و ممنوعیت مصرف طلا در زیورآلات مردانه، طلا بیشتر به آرایههای زنانه و زیورآلات آنها اختصاص یافت. همچنین، در این دوران، نقوش هنری باستانی در آثار اسلامی بازتاب داشته و با نگرشی نو، گنجینهای جدید پدید آمد.[۹] براساس منابع و آثار برجای مانده، هنر ملیلهکاری در دوران سامانیان رونق یافته و نمونههایی از آن هنر از دورههای سلجوقیان، تیموریان، صفویان، زندیان و قاجاریان نیز بهیادگار مانده است. هنر ملیله در هرکدام از این دورهها، دارای ویژگیهایی است؛ برای مثال، در دوران سلجوقیان، هنر ملیلهکاری و انواع دیگر هنرهای تزئینی فلزی در اوج نوآوری خود بوده و از خلاقیت و درخشندگی ویژهای برخودار بودهاند. در این دوران، ملیلهسازی، از نظر طراحیهای هندسی بسیار متنوع بوده است. پس از آن، در دوران صفویان، ملیلهکاری در شهرهایی همچون اصفهان و زنجان مرسوم شد.[۱۰] در همین دوران، علاوه بر ایران، هنر ملیلهکاری در برخی دیگر از کشورهای اسلامی از جمله مصر و سوریه نیز رایج شده و جواهراتی از دوران فاطمی در این دو کشور بهیادگار مانده است. در دوران صفویان، استفاده از هنر ملیلهکاری در جواهرسازی کاهش یافته و کاربرد آن در سایر آثار هنری از جمله کتیبه، پایۀ استکان، انواع جعبه و ظروف مختلف افزایش یافت.[۱۱] در مجموع، هنر ملیلهکاری در ایران دورۀ اسلامی، با حفظ میراث و دستاوردهای هنرمندان پیش از اسلام مانند تکنیک لحیمکاری پودری، استفاده از مفتولهای طلا و نقره در کنار یکدیگر و نقوش هندسی و گیاهی، ارتقا یافت.[۱۲] از جمله تفاوتهای ملیلهکاری در دوران اسلامی، کاربرد بیشتر سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی، بهکارگیری فلز نقره در کنار طلا، ابداع جزئی جدید در اجزای داخلی ملیله بهنام برگ فرنگ، افزایش تنوع در اجزای داخلی ملیله، امکان ساخت ظروف و احجام ملیلهسازی، ارتقای سطح کیفی آثار، همنشینی ملیلهکاری و قلمزنی و افزایش ظرافت و دقت در تولید آثار است.[۱۳]
ملیلهکاری در دوران معاصر
هنر ملیله در دوران معاصر همچنان نمایانگر نبوغ ایرانیان در صنعت و هنر است؛ اما همانند سایر هنرهای اصیل ایرانی، تحت تأثیر ارتباط فزاینده با غرب قرار گرفته و کمرنگ شده است. آثار متعددی از ملیلهکاری و نیز اساتید این حوزه در نقاطی از ایران همچنان وجود دارد، اما این هنر در آستانۀ فراموشی و حذف کامل قرار گرفته است.[۱۴] کارشناسان معتقدند ملیلهکاری با گذر زمان دستخوش تغییراتی بسیار شده و اشیائی که امروزه تحت عنوان ملیلهکاری شناخته میشوند نسبت به اشیائی که در کاوشهای باستانشناسی یا از دورههای متأخر بهدست آمدهاند، بسیار متفاوت هستند.[۱۵]
ملیلهکاری در نقاط مختلف ایران
ملیلهکاری در بخشهایی از ایران مرسوم بوده که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اردبیل
در اردبیل، نسبت به سایر بخشهای ایران، طرحهای استفاده شده از نوآوری بیشتری برخوردار بوده و ساخت ملیله روی صفحۀ فلزی بدون موم و ساخت ظروف ملیله با ابزاری بهنام دستۀ آپارات صورت میگیرد. همچنین، ویژگی متفاوت ملیلهکاری در اردبیل، هنر تلفیق سنگ و ملیله، تلفیق چوب و ملیله و نیز تلفیق ورق و ملیله است. امروزه، در اردبیل، ملیلهکاری در جواهرات نسبت به ملیلهکاری در ظروف کاربرد بیشتری دارد. ملیلۀ اردبیل که روزگاری از رونق بسیار برخودار بود، از جمله شاخصهای مهم صنایع دستی این استان بهشمار میرود که آثار آن را میتوان در بازار زرگران و موزۀ صنایع دستی در این استان مشاهده کرد. بسیاری از اساتید ملیلهکاری در اردبیل معتقدند که این هنر و طرحهای آن، از شورویِ سابق و باکو به اردبیل آمدهاند اما امروزه، آنها را به طرحهای بومی اردبیل میشناسند؛ مانند طرح اولیۀ «آیاولدوز» و گوشوارۀ «زرپیاله».[۱۶]
زنجان
شهر زنجان، همواره بهعنوان پایتخت ملیلهکاری در ایران شناخته شده و از گذشتههای دور، همچون مدرسۀ مهم هنری در ایران، علاوه بر پرورش هنرمندانی موفق در این رشته توانستند آن را به شهرهای دیگری از جمله اصفهان و تبریز نیز صادر کنند. هنر ملیلهکاری در زنجان، دارای نقوش و فرمهای متداولی است که ویژۀ همین منطقه بوده و از رونقی چشمگیر برخودار است.[۱۷] امروزه، حدود 30 کارگاه ملیلهکاری در زنجان فعالیت دارند که استادان آنها همگی از شاگردان استاد «منصور کاظمیان مقدم» هستند. علاوه بر آن، دو تن از اساتید ملیلهکاری در زنجان، بهنامهای «عبدالحمید محرر» و «محسن یزدانشناس» در سالهای 1386-1387ش، موفق به اخذ مهر اصالت ملیلهکاری از سازمان یونسکو شدند. کارشناسان این حوزه معتقدند که ملیلۀ زنجان و اصفهان از نظر ساختار، ریزنقشها و عیار نقرۀ مصرفی از یکدیگر متمایز هستند. ملیلۀ اصفهان، دارای نقوش بزرگتر نسبت به ملیلۀ زنجان بوده و غنای ریز نقوش، زیبایی وظرافت کار آن با ملیلۀ زنجان برابری نمیکند. همچنین، ملیلۀ زنجان با توجه به طرحها، عیار نقره و نقشهای اصیل و نیز ظرافت زیاد در مجموع از کیفیتی بالاتر برخوردار است.[۱۸]
اصفهان
ملیلهکاری در اصفهان از جمله هنرهای اصیل و بومی منطقه محسوب میشود. «محمدصادق هلالی» از استادان هنر ملیلهکاری در اصفهان بهشمار میرود. در گذشته، تمامی مراحل تولید از مرحلۀ ذوب فلز تا شکل دادن نقشمایههای ملیله، در یک کارگاه و توسط یک هنرمند صورت میگرفت. بههمین دلیل، بسیاری از آثار، بهصورت تکساز و دارای جنبۀ ابداع، ذوق و سلیقۀ هنرمند ملیلهکار بود و حتی ساخت آثار مشابه نیز با تغییرات و ابداعاتی همراه میشد. امروزه، تولیدات ملیلهکاری در اصفهان به دو دستۀ کلی تقسیم میشوند:
- عمده آثار بازار که به شیوۀ ریختهگری از روی نمونۀ اولیه ساخته میشوند.
- آثاری که با دست تولید شده و در شیوۀ ساخت و کیفیت مواد اولیه متفاوت از دستۀ اول هستند.
امروزه، ملیلهکاران اصفهانی، بیشتر به تولید ظروف تزئینی تمایل دارند. این در حالی است که ملیلهکاران تهرانی، تنها به ساخت زیورآلات طلا بسنده کرده و ملیلهکاران زنجانی همچنان به ساخت ظروف و سایر تولیدات کاربردی که اغلب با نقره انجام میشود، ادامه دادهاند.[۱۹]
تبریز
هنر ملیلهکاری طلا از دیرباز در منطقۀ آذربایجان هنری شناختهشده بوده وآثار ملیلهکاری طلا، در این منطقه، همواره زینتبخش زنان و نوعروسان بوده است. ملیلهکاران تبریزی بسیار چیرهدست بوده و زیورآلاتی همچون دستبند، گردنبند و گوشوارههای متنوعی را میساختند. ریزنقشهای مورد استفادۀ ملیلهکاران تبریزی نیز شامل واو، پر طاووس، بورما، هفت هشت و جاوارسا بودهاند. امروزه، در تبریز، تنها دو استادکار بهنامهای «جلیل کوچهمشکی» و «محمدحسین آقاپور» همچنان در این زمینه فعالیت داشته و بر اصول کهن این هنر زیبا پایبند ماندهاند.[۲۰]
ابزار کار
ملیلهکاری که از نظر بسیاری از هنرمندان، تلفیق هنر و صنعت بهشمار میرود دارای ابزارآلات بسیاری است که از آن جمله میتوان به کورۀ اکسیژن و گاز، بوته (ظرف ساختهشده از مادۀ نسوز و دارای نقطۀ ذوب بالا)، ریچه (قالبی فلزی که دارای دو نوع ورق و مفتول است)، دستگاه نورد (مفتولها و ورقها را به اندازه و ضخامت مورد نظر در میآورد)، حدیده (صفحهای فلزی)، چوب بازو، چرخ حدیده، دریل برقی، انبر آتشکاری، انبردست، دَمباریک، کمان ارّه، قیچی، انواع چکش، فِرچه، پنس و دینام چرخ خیاطی اشاره کرد.[۲۱]
روش ساخت
استادکار، مفتول طلا و نقره را از دستگاه زرکشی یا حدیده عبور میدهد که بیشتر از مفتول نخ گِلابتوان، نقره و ملیله ساخته شده است. سپس، این نخ را با قیچی مخصوص زرگری چیده و با چکشی ظریف، آن را مقداری تخت کرده و به قطعات کوچکی بهصورت حروف «و» یا «م» در میآورند. پس از آن، طرح مورد نظر را روی صفحهای از فولاد مومگرفته قرار داده و سیمهای ریز چیده شده را بر روی طرح، شکل میدهند تا جابهجا نشود. استاد، در این مرحله، پودری از طلا یا نقره ساخته و با مواد لحیمکاری مخلوط کرده و بر روی طرح ملیله میریزد که این دو با حرارت دادن ملیله بههم جوش میخورند. اساتید این رشتۀ هنری، حواشی طرح را «ملیله گیسوباف» میگویند که در آن، نخهای ملیله همچون زنجیر به یکدیگر بافته میشوند.[۲۲]
کاربردها
هنر ملیلهکاری، از دیرباز، بیشتر در تولید و تزئین ظروف و جواهرآلات استفاده میشده است. بیشترین آثار تولید شده در زمینۀ ملیله عبارتند از سرویس چایخوری (گیرۀ استکان، قندان و سینی)، قاشق شربتخوری، ظروف شیرینیخوری و پذیرایی، گلابپاش، شکلاتخوری، انواع کاسه و بشقاب، قاب عکس، جعبه و زیورآلاتی همچون انگشتر، گوشواره، گل سینه، دستبند، زنجیر، النگو، گردنبند، کفیلی (جای دعا)، آینه و شمعدان.[۲۳]
ملیلهکاری در فرهنگ ایرانیان
صنایع دستی بهعنوان هنر- صنعتی پراهمیت، ریشه در تمدن اصیل ایرانی داشته و در طول تاریخ، ساخته و پرورش یافته، به کمال و تعالی رسیده و در نهایت به بخشی از فرهنگ، هویت و ارزش ایرانی تبدیل شده است. هنر ملیلهکاری، از جمله صنایع دستی مرتبط با صنعت فلزکاری است و با گذر زمان، در زمرۀ شاخصترین هنرهای سنتی و ملی غنی ایرانیان قرار گرفته است. این هنر اصیل در شهرهای تبریز، اصفهان، اردبیل و زنجان وجود داشته و نمونههایی از آن در بخشها و مناطق دیگر ایران نیز مشاهده میشود.[۲۴] هرچند، امروزه، خانههای ایرانیان، اندک اندک از مظاهر تمدن و فرهنگ کهن آنها خالی شده و جای خود را به تحفههای غربی دادهاند که کمتر تناسبی با روح و تمدن شرقی و اسلامی ایرانیان دارد، اما هنوز هم میتوان علاقه به انواع هنر اصیل ایرانی را در جایجای این سرزمین مشاهده کرد.[۲۵] در این میان، هنرهای اصیل فلزکاری و بهخصوص هنر ظریف ملیلهکاری، گنجینههای غنی از هنر ایرانی- اسلامی هستند که علاوه بر ارزشها و زیبایی صوری، بیانگر راز و رمزها و کارکردهای گوناگونی در بُعد فرهنگی، هویتی و دینی ایرانیان هستند.[۲۶] همچنین، حضور بارز آرایهها و عناصر تزئینی همچون خطنگارهها، نقوش اسلیمی و طرحهای هندسی، ماهیت فرعی هنر اسلامی را تشکیل میدهند. این اصول در هنر ملیلهکاری، از ریزترین نقشمایههای بهکار رفته تا نقشها و فرمهای کلی مشهود بوده و برگرفته از طبیعت و فرمهای گیاهی و حیوانی هستند. در هنر ملیلهکاری، هرکدام از آرایهها و عناصر، نمادی از آفرینش بوده و با زبان رمز و تمثیل به تصویر کشیده شدهاند. کارشناسان معتقدند که ملیلهکاری بهعنوان یک صنعت هنری بااصالت، هویتی مرکب و درهم تنیده دارد.[۲۷]
چالشهای ملیلهکاری در ایران
هرچند، ملیلهکاری دارای پیشینۀ تاریخی درخشانی است، اما امروزه، به گروه هنرهای رو به فراموشی اضافه شده است. کارشناسان، از جمله دلایل رکود این هنر دستی و صنعتی در ایران را موارد زیر اعلام کردهاند:
- وضعیت نابسامان اقتصادی در ایران؛
- درآمد ناچیز هنرمندان این رشته در مقابل مشکلات و سختیهای ساخت آن؛
- عدم وجود آگاهی و تبلیغ در زمینۀ آموزش، زیبایی و ظرافت این هنر اصیل ایرانی؛
- عدم شناخت ارزشهای هنری و ویژگیهای ملیله؛
- خلأ تبلیغات و عدم معرفی صحیح؛[۲۸]
- کاهش خلاقیت و نوآوری متناسب با اصالت و مبانی اصلی هنر ملیلهکاری؛ در بسیاری از موارد، طرحهای ارائه شدۀ امروزی، از الگوهای پیشین بدون رعایت اصول حاکم کپیبرداری شده و یا از مجلات و وبسایتهای غیرایرانی ایده گرفتهاند.
- استفاده از روشهای نامناسب تولید (استفاده از روشهایی تنها بهمنظور تسهیل کار، افزایش سرعت و حجم تولید)؛
- روش کاذب ساخت نوار ملیله (نوارهای تولیدشده به روشهای نوین، نرمی و انعطاف سنتی را نداشته و در نتیجه برای طرحهای ظریف قابل استفاده نیستند)؛
- ریختهگری آثار ملیله و عیار پایین آثار (در این روش، نمونۀ اولیه ساخته شده و قالب آن به دفعات مکرر با فلزهای گوناگون ریختهگری شده و آثار مشابهی را با آن تولید میکنند که از کیفیت تولیدات میکاهد)؛
- کمبود مواد اولیه باکیفیت و گران بودن هزینهها؛
- آموزش نادرست هنرجویان ملیله؛
- ورود افراد فاقد صلاحیت در مرحلۀ تولید و توزیع؛
- فقدان برگ خرید (برخلاف بسیاری از آثار هنری ایرانی که فاکتور فروش و پشتوانۀ بازگشت سرمایه دارند، اغلب آثار ملیله و بهخصوص زیورآلات ملیله، فاقد این امکان هستند)؛
- واردات آثار خارجی مشابه؛
- موانع موجود در زمینۀ صادرات؛[۲۹]
- عدم همکاری دولت و زیربخشهای سازمانی میراث فرهنگی با هنرمندان ملیلهکار؛
- نبود یا کمبود کارگاههای ملیله و عدم توسعۀ آن در بسیاری از نقاط ایران.[۳۰]
امروزه، رکود ملیلهکاری چنان بوده که ملیلهکاران کمتجربه در برخی مناطق، دیگر حتی نام اصلی طرحهای قدیمی و مراحل ساخت آن را نیز نمیدانند. آنها، تنها با اندک نمونههای ساده و ابتدایی آشنا بوده و توان اجرای نقشهای اصیل و باهویت قدیمی را ندارند.[۳۱]
پانویس
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژۀ «ملیله».
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ «ملیله».
- ↑ طباطبایی، واژهنامۀ توصیفی طلا و جواهرسازی، 1388ش، ص322.
- ↑ اربابی و ایمانی، «بررسی روند تکامل زیورآلات ملیله از دورۀ هخامنشی تا سلجوقی»، 1392ش، ص96-97.
- ↑ آمیه، تاریخ ایلام، 1372ش، ص3.
- ↑ مشتاق، هنرهای سنتی، 1388ش، ص185.
- ↑ زیگورات یا معبدی هرمیشکل که در حدود 1250 سال پیش از میلاد توسط فرمانروای عیلامی برای یکی از خدایان باستانی بهنام «اینشوشیناک» ساخته شده است.
- ↑ شریعتی نجفآبادی و صادقنژاد، «جایگاه هنر ملیله در دوران معاصر ایران»، 1394ش، ص3.
- ↑ عنایت، عناصر فرهنگ و هویت ایرانی در هنر اسلامی، ج32، 1387ش، ص40.
- ↑ حسنپور و آقاداوودی، «تقویت و ارتقای هویت ملی- ایرانی با احیای یک هنر در آستانۀ فراموشی: هنر ملیلهکاری»، 1395ش، ص6.
- ↑ بهراد و برمکی، «مطالعۀ تطبیقی ملیلهکاری اردبیل و زنجان»، 1400ش، ص15-16.
- ↑ حسنپور و آقاداوودی، «تقویت و ارتقای هویت ملی- ایرانی با احیای یک هنر در آستانۀ فراموشی: هنر ملیلهکاری»، 1395ش ، ص6.
- ↑ حاتم، غلامعلی و علیزاده میرارکلایی، سمیه، «بررسی تطبیقی هنر ملیلهسازی قبل و بعد از اسلام در ایران»، مطالعات تطبیقی هنر، سال چهارم، 1393ش، ص127.
- ↑ شریعتی نجفآبادی، مینا و صادقنژاد، نفیسه، «جایگاه هنر ملیله در دوران معاصر ایران»، کنفرانس بینالمللی پژوهش در علوم و تکنولوژی»، دورۀ 1، 1394ش، ص1.
- ↑ حاتم، غلامعلی و علیزاده میرارکلایی، سمیه، «بررسی تطبیقی هنر ملیلهسازی قبل و بعد از اسلام در ایران»، مطالعات تطبیقی هنر، سال چهارم، 1393ش، ص121.
- ↑ بهراد و برمکی، «مطالعۀ تطبیقی ملیلهکاری اردبیل و زنجان»، 1400ش، ص16.
- ↑ لشکری، معرفی و دستهبندی نقوش ملیلهکاری در دورۀ اسلامی، 1395ش، ص71.
- ↑ «ملیلهکاری، میراثی معنوی که نباید فراموش شود»، خبرگزاری مستقل.
- ↑ حسنپور و آقاداوودی، «هنرهای صناعی بهمثابه رسانۀ هویت: آسیبشناسی هنر ملیلهکاری اصفهان»، 1396ش، ص79.
- ↑ کفیلی، نگار، «آسیبشناسی و مستندسازی هنر ملیلهکاری طلا در تبریز»، آینۀ خیال، شمارۀ 1، 1386ش، ص70-71.
- ↑ بهراد و برمکی، «مطالعۀ تطبیقی ملیلهکاری اردبیل و زنجان»، 1400ش، ص16-17.
- ↑ اربابی و ایمانی، «بررسی روند تکامل زیورآلات ملیله از دورۀ هخامنشی تا سلجوقی»، 1392ش، ص97.
- ↑ شریعتی نجفآبادی و صادقنژاد، «جایگاه هنر ملیله در دوران معاصر ایران»، 1394ش، ص5.
- ↑ احمدی، هویت ملی ایرانی: بنیادها، چالشها و بایستهها، ج6، 1382ش، ص13.
- ↑ حسنپور و آقاداوودی، «هنرهای صناعی بهمثابه رسانۀ هویت: آسیبشناسی هنر ملیلهکاری اصفهان»، 1396ش، ص78.
- ↑ ایمنی، بیان نمادین در تزئینات معماری اسلامی، ج142، 1389ش، ص86.
- ↑ فکوهی، بازار صنعتی هنرهای قومی محلی: سازوکارهای یک استراتژی برای انسجام و همسازی هویتی، 1392ش، ص98.
- ↑ بهراد و برمکی، «مطالعۀ تطبیقی ملیلهکاری اردبیل و زنجان»، 1400ش،، ص27.
- ↑ حسنپور و آقاداوودی، «هنرهای صناعی بهمثابه رسانۀ هویت: آسیبشناسی هنر ملیلهکاری اصفهان»، 1396ش، ص85-87.
- ↑ شریعتی نجفآبادی و صادقنژاد، «جایگاه هنر ملیله در دوران معاصر ایران»، 1394ش، ص1.
- ↑ حسنپور و آقاداوودی، «هنرهای صناعی بهمثابه رسانۀ هویت: آسیبشناسی هنر ملیلهکاری اصفهان»، 1396ش، ص87.
منابع
- آمیه، پیر، تاریخ ایلام، به ترجمۀ شیرین بیانی، تهران، دانشگاه تهران، 1372ش.
- احمدی، حمید، هویت ملی ایرانی: بنیادها، چالشها و بایستهها، نامۀ پژوهش فرهنگی، 1382ش.
- اربابی، سمیه و ایمانی، الهه، «بررسی روند تکامل زیورآلات ملیله از دورۀ هخامنشی تا سلجوقی»، دو فصلنامۀ علمی- پژوهشی هنر، سال اول، شمارۀ 3، 1392ش.
- ایمنی، عالیه، بیان نمادین در تزئینات معماری اسلامی، کتاب ماه هنر، 1389ش.
- بهراد، زهرا و برمکی، فاطمه، «مطالعۀ تطبیقی ملیلهکاری اردبیل و زنجان»، شباک، دورۀ 7، شمارۀ 4، پیاپی، 61، 1400ش.
- حاتم، غلامعلی و علیزاده میرارکلایی، سمیه، «بررسی تطبیقی هنر ملیلهسازی قبل و بعد از اسلام در ایران»، مطالعات تطبیقی هنر، سال چهارم، 1393ش.
- حسنپور، آرش و آقاداوودی، محیالدین، «تقویت و ارتقای هویت ملی- ایرانی با احیای یک هنر در آستانۀ فراموشی: هنر ملیلهکاری»، نخستین همایش بینالمللی هنر و صناعات در فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی، 1395ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 20 مرداد 1403ش.
- شریعتی نجفآبادی، مینا و صادقنژاد، نفیسه، «جایگاه هنر ملیله در دوران معاصر ایران»، کنفرانس بینالمللی پژوهش در علوم و تکنولوژی، 1394ش.
- طباطبایی، نسرین، واژهنامۀ توصیفی طلا و جواهرسازی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی مطالعات فرهنگی، 1388ش.
- عنایت، توفیق، عناصر فرهنگ و هویت ایرانی در هنر اسلامی، کتاب ماه هنر، 1387ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 20 مرداد 1403ش.
- کفیلی، نگار، «آسیبشناسی و مستندسازی هنر ملیلهکاری طلا در تبریز»، آینۀ خیال، شمارۀ 1، 1386ش.
- فکوهی، ناصر، بازار صنعتی هنرهای قومی محلی: سازوکارهای یک استراتژی برای انسجام و همسازی هویتی، مجموعه مقالات اولین و دومین هم اندیشی انسان شناسی هنر، 1392ش.
- لشکری، نگار، معرفی و دستهبندی نقوش ملیلهکاری در دورۀ اسلامی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد هنر اسلامی، شاخۀ فلز، دانشگاه سوره، 1395ش.
- مشتاق، خلیل، هنرهای سنتی، تهران، آزاداندیشان، 1388ش.
- «ملیلهکاری، میراثی معنوی که نباید فراموش شود»، خبرگزاری مستقل، تاریخ بازدید: 21 مرداد 1403ش.