میله شاطرها
میله شاطرها؛ جشن و مراسم شادی که در برخی مناطق افغانستان برپا میشد.
در گذشتهای نهچندان دور، مراسم جشنی توسط شاطرها که ملازمان رکاب امیران و بزرگان بودند، برگزار میشد. در «میلۀ شاطرها» همگان حضور مییافتند و روزی را به خوشی و شادکامی سپری میکردند.
مفهومشناسی
شاطر بهمعنای آدم چابک، زیرک، با هوش،[۱] دلیر، شجاع، شوخ و بیباک است.[۲] در اصطلاح به افراد چابک و تندپایی گفته میشد که در خدمت شاهان، اشخاص صاحبنفوذ و بزرگان شهر بودند تا در رکاب آنها راه رفته و یا نامههای آنها را به مقصد برسانند.[۳] در گذشته، در دو شهر کابل و هرات، جشنی با عنوان «میلۀ شاطرها» و با محوریت شاطرها برگزار میشده است.[۴]
ویژگیهای شاطر
شاطرها افراد چالاک، زیبا، وفادار، تیزپا و دارای لباسهای خاص و متحدالشکل و نیز رفتارهای متمایز بودند. آنها جلوی اسب امیران دویده و در زمان استراحت و توقف از اسب آنها مراقبت میکردند. شاطرها همچنین با خود ابزارهایی از قبیل خنجر و تبرزین، جهت مراقبت از ولینعمت خود داشتند. آنها، همیشه همراه خود چوب کوتاه و در سفرهای دورتر، نیزه داشتند تا از جویها و کانالها با پرش عبور کنند، کفشهای محکم و سبک به پا میکردند، خود را مریدان قنبر جلودار «دُلدُل» (اسب حضرت علی) میدانستند. علاوه بر آن، مرام آنها صداقت، امانتداری، فروتنی و اخلاق خوش بود.[۵]
میلۀ شاطرها در کابل
این جشن در چهارباغ و باغ عمومی، نزدیک پل «یکپیسهگی» برگزار میشد. شاطرها، دُهُل بزرگی بهنام دُهُلِ قنبر را با خود حمل کرده و حلقهوار به پایکوبی میپرداختند.[۶] این میله در مناطق مختلف کابل مانند باغوانکوچه، باغ علیمردانخان، مرادخانی، چنداول، سهدکان، نوابباغ، عَلَمگنج، درختشنگ، گوشهخرابات، بابای خودی، چارچته، ریکاخانه، کوچة علیرضاخان، کوچة بارانه، دهافغانان و اندرابی برگزار میشده است. هنگام برپایی جشن نیز همة افراد، شامل پیر و جوان و زن و مرد در آن شرکت میکردند.[۷]
میلۀ شاطرها در هرات
این مراسم در هرات در اول ماه میزان (مهر) و در روز اول سال نو خورشیدی (نوروز)، در سهنقطه برگزار میشد: 1. در قریة قپتیچک نزدیک پایحصار؛ 2. شرق ارگ یا قلعة ملک اختیار در باغچة خوشمنهان معروف به حوض هزارهها و 3. در قریة وحید در باغچة میرصالح ملا.[۸] اقشار مختلف مردم مانند درویشان، قلندران، عیاران، کاکهها، آوازخوانان، نوازندگان، کشتیگیران، پهلوانان، ملنگان و مردمان عادی، در این مراسم شرکت میکردند. دیگهای بزرگ حلوا، برنج، شُله و دلده را بهنام «آش پیر» پخته و بین عموم مردم تقسیم میکردند. هزینة این غذاها بهعهدة خود شاطرها و دیگر افراد از جمله کسبه بوده است.[۹]
سرگرمیها
تخممرغجنگی، بازی شاه و وزیرک، زورآزمایی و دویدن، همراه با اجرای نقارهچیان، دوتارنوازان و صحنهگردانان، از برنامههای مفرح این مراسم بوده است. سماورهای بزرگ برنزی و مسی برای تهیه چای و نیز ظروف مملو از انواع میوهها نیز در این مراسم دیده میشد.[۱۰]
فروشندگان، انواع خوراکیها، شیرینیجات و میوهها از قبیل کشمش، نخود، نقل پستهای، نقل بادامی، تخممرغ آبپز، شیرینیهایی مانند زلف عروس، پشمک، جلبی (زولبیا)، لوز و اسباببازی کودکان مانند فرفرک (فرفره) و قرقره را در معرض فروش میگذاشتند.[۱۱]
بزرگسالان، جوانان و کودکان در گوشه و کنار مراسم، زیر سایة درختان، روی صفهها، سبزهها و در کوچهها، زیراندازهای خود را پهن کرده و با انواع قصه، فکاهی، شطرنجبازی، جفتوتاقبازی، نقل داستانهای خندهدار، خواندن اشعار دوبیتی و محلی همراه با نواختن دوتار، تنبور، نی، دف، قیژک و رباب به مراسم گرمی میبخشیدند.
اصناف مختلف مانند بزازان، نمدمالان، علافان، پالاندوزان، آهنگران و مسگران، هرکدام به شاطرها، کشتیگیران، پهلوانان و کسانیکه به زورآزمایی و هنرنمایی میپرداختند، هدایای مختلفی میدادند.[۱۲]
غذاخوردن با جمعشدن دور دیگهای بزرگ و بوسیدن دست شاطر کهنسال، شروع میشد. پس از آن، شاطرها همراه با ساز، دهل، رقص و پایکوپی کرده و دیگران نیز آنها را با آفرین و شادباش، تشویق میکردند. با این کار، صحنهای هیجانانگیز خلق میشد. سپس در حالیکه همه رو به قبله میایستادند، دعا، صلوات و فاتحه برای پیر (حضرت علی) و مرید پیر (قنبر / قمبر) میخواندند. در پایان، درب دیگهای بزرگ توسط شاطر کهنسال گشوده شده و به صرف غذا مشغول میشدند.[۱۳] عدهای هم بهعنوان تبرک از آن غذا برداشته و برای بیماران و حاجتمندانی که نمیتوانستند در مراسم حضور داشته باشند، میبردند. پس از صرف طعام، دوباره بساط چای و شیرینی پهن شده و بازیهای دیگر که متوقف شده بودند از سر گرفته میشدند. افراد، هنگام رقص و شادی اشعار مخصوص این مراسم را بهصورت دستهجمعی و یکصدا زمزمه میکردند:[۱۴]
علی حیدر، مدد قنبر | علی صفدر، مدد قنبر | |
علی اکبر، مدد قنبر | علی داماد پیغمبر | |
علی کنده در خیبر | مدد قنبر مدد قنبر | |
علی اکبر، مدد قنبر | علی حیدر، علی صفدر |
پانویس
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژة شاطر، وبسایت واژهیاب.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژة شاطر، وبسایت واژهیاب.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژة شاطر، وبسایت واژهیاب.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژة شاطر، وبسایت واژهیاب.
- ↑ هریوال، «میله شاطرها»، 1361ش، ص64.
- ↑ سراج حکم درجه اول، «میلههای قدیم کابل»، 1359ش، ص62-63.
- ↑ عاصف و تامق، فرهنگ، 1390ش، ص12.
- ↑ هریوال، «میله شاطرها»، 1361ش، ص64.
- ↑ عابدوف، آداب، آیینها و باورهای مردم افغانستان، 1393ش، ص75.
- ↑ عاصف و تامق، فرهنگ، 1390ش، ص12.
- ↑ عابدوف، آداب، آیینها و باورهای مردم افغانستان، 1393ش، ص75.
- ↑ عابدوف، آداب، آیین¬ها و باورهای مردم افغانستان، 1393ش، ص75-76.
- ↑ عابدوف، آداب، آیینها و باورهای مردم افغانستان، 1393ش، ص75-76.
- ↑ عابدوف، آداب، آیینها و باورهای مردم افغانستان، 1393ش، ص76-77.
منابع
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 18 بهمن 1401ش.
- سراج حکم درجه اول، ف، «میلههای قدیم کابل: میله باغ لطیف، میله جبه، میله ارغوان خواجهصفا، میله دوبیها، میله شاطرها»، مجلة فرهنگ مردم، شمارة 2، 1359ش.
- عابدوف، داداجان، آداب، آیینها و باورهای مردم افغانستان، ترجمه بهرام امیراحمدیان، کابل، انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان، 1393ش.
- عاصف، عبدالحمید و تامق، برهانالدین، فرهنگ، کابل، وزارت معارف افغانستان، 1390ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 18 بهمن 1401ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 18 بهمن 1401ش.
- هریوال، ص، «میله شاطرها»، مجلة فرهنگ مردم، شمارة 6، 1361ش.