حضرت محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌زندگی
(ایجاد صفحه خالی)
 
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<big>'''حضرت محمد'''</big>، آخرین پیامبر خدا و بنیان‌گذار آیین اسلام.


محمد (صلی الله علیه و آله) در سال 570 میلادی (عام الفیل، سالی که ابرهه برای ویرانی [[کعبه]]، لشکرکشی کرد) به دنیا آمد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص148</ref> پدرش، عبدالله در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود،  درگذشت. مادرش، [[آمنه]] را نیز در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، از دست داد. سرپرستی محمد را  پدربزرگش، عبدالمطلب و پس از مرگ وی، عمویش، ابوطالب به‌عهده گرفتند. از نوجوانی تا رسالت، به [[شبانی]] و سپس [[تجارت]] اشتغال داشت. پیش از رسالت، یک‌بار در دوازده سالگی با عمویش و بار دیگر در 25 سالگی به‌عنوان عامل تجارت برای کاروان تجاری [[خدیجه]] به شام رفت. پس از رسالت هم برای انجام وظایف خطیر پیامبری، به طائف، خیبر و تبوک سفر کرد. اما هرگز در طول زندگی خود، از [[حجاز]] خارج نشد. در 30 سالگی کفالت پسرعموی‌اش [[امام علی|علی]] را که دو سال بیشتر نداشت، به‌عهده گرفت. و تا هنگام مبعوث شدن به رسالت، یعنی طی ده سال [[امام علی|علی]] انیس خلوت‌های محمد و شاهد تحولات روحی و درونی او بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص241-244.</ref> هیچگاه شرک نورزید و بت نپرستید. امّی بود<ref>سوره أعراف، آیه 157 و 158 ؛ سوره جمعه، آیه 2.</ref> و کتابت و خواندن نمی‌دانست،<ref> سوره عنکبوت، آیه 48.</ref> در مجالس عیش و نوش دیده نشد و به [[صداقت]]، [[امانت]]، [[عقل]]، [[درایت]] و [[فطانت]] مشهور بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص238.</ref>
==پیشینه دینی ==
محمد (صلی الله علیه و آله)، [[یکتاپرست]] و پیرو [[آیین حنیف]] بوده است.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص250.</ref>
==سیمای محمد در قرآن==
[[خداوند]] پیامبرش را در [[قرآن]] با این اوصاف معرفی کرده است: لیّن و نرمخو و مدارا کننده،<ref>سوره آل‌عمران، آیه 159.</ref> نسبت به هدایت بندگان خدا حریص و آرزومند،<ref>سوره توبه، آیه 128.</ref>  دارای اخلاق نیکوی کریمانه،<ref>  سوره مائده، آیه 13؛ سوره زخرف، آیه 89؛ سوره قلم، آیه 4.</ref> گوش شنوا برای مخالف و موافق،<ref>سوره توبه، آیه 61.</ref> نه تنها از تقصیرات دیگران درمی‌گذرد، بلکه حتی به ملامت آنها هم نمی‌پردازد.<ref>  سوره حجر، آیه 85.</ref> با فروتنی در قبال دیگران، بال رأفت و رحمت خود را بر سرشان می‌گستراند.<ref> سوره حجر، آیه 88؛ سوره شعراء، آیه 215.</ref> اهل مشورت در امور مختلف سیاسی و نظامی با دیگران،<ref> سوره آل‌عمران، آیه 159.</ref> دارای فراخی سینه و سعه صدر،<ref> سوره إنشراح، آیه 1.</ref> صبور و شکیبا در برابر گفتار ناپسند و کردار ناشایست دیگران،<ref>سوره طه، آیه 130؛ سوره معارج، آیه 5؛ سوره مزمل، آیه 10.</ref> وجودش آمیخته با شرم و حیا،<ref>سوره أحزاب، آیه 53.</ref> گفتارش برآمده از [[وحی]] و عاری از هوی،<ref>سوره نجم، آیه 3ـ4.</ref> در همه حال اتّکالش به [[خدا]]،<ref>سوره کهف، آیه 23.</ref> خاکسار و متواضع<ref>سوره کهف، آیه 110.</ref> و الگویی نیکو برای دیگران است.<ref>سوره أحزاب، آیه 21.</ref>
==ویژگی‌های اخلاقی ==
محمد (صلی الله علیه و آله) اوقات خود را به سه بخش تقسیم می‌کرد، بخشی برای عبادت خداوند، بخشی برای [[خانواده]] و بخشی برای خود که آن را نیز بین مردم تقسیم کرده بود.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص260.</ref>  رسیدگی به احوال نیازمندان و رفع نیاز مستمندان، انس با مردم و احوال‌پرسی از آنان، بزرگ‌داشت بزرگان قبایل و انتصاب آنان به عنوان والیان ولایات، پای‌بندی به قاعده تشویق و تحسین ـ تقبیح و تحذیر، میانه‌روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص19.</ref> گذشتن از حقوق شخصی خود و پافشاری بر حقوق اجتماعی و حدود الهی،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص20، 24، 30، 38، 43 و 48.</ref> نرمش در امور شخصی و صلابت در مسائل اصولی،<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص206 و 208.</ref>  خاکساری و تواضع و قائل نشدن جایگاه ویژه برای خود،<ref>قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54.</ref> همگان را به یک چشم دیدن و تفاوت قائل نشدن،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص20.</ref> آرام سخن ‌گفتن، آبروی کسی را نبردن و لغزش دیگران را بازگو نکردن،<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص55.</ref> خوش‌رو و خوش‌اخلاق بودن و بدزبان و خشن و عیبجو و چاپلوس نبودن،<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54 و 60.</ref> پرهیز از جدال و مراء و پرحرفی و اجتناب از بیان مطالب بی‌فایده،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص21 و 46.</ref> کسی را سرزنش نکردن و لغزش و عیب دیگران را رصد و دنبال ننمودن،<ref>قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54 و 55.</ref> سخن کسی را در صورتی که از حد انصاف تجاوز نکند، تا پایان یافتن آن قطع نکردن، شکیبایی بر ناملایمات و بی‌نزاکتی‌ها، انجام امور فردی و شخصی خود و محول نکردن آن به دیگران، دیرخشم بودن و زود خوشنود شدن، همواره آراسته بودن و اهتمام به امر نظافت، سودمندترین مردم نسبت به آنان،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص21ـ34.</ref> سبقت در سلام دادن نسبت به کوچک و بزرگ با تأسی به دستور قرآن،<ref>سوره نساء، آیه 86.</ref> پاسخ سلام را کامل‌تر دادن،<ref>قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص64.</ref> نگاه یکسان به دیگران هنگام صحبت کردن،<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص259.</ref> شوخی و مطایبه با مردم و فراهم آوردن انبساط خاطر آنان، مواجهه کلامی به میزان عقل و فهم و درک مخاطب، راستگویی و امانتداری،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص37ـ44.</ref> دشنام ندادن،<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص60.</ref> همواره متبسم بودن،<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص260.</ref> متین، مردم‌دار و [[مهمان‌نواز]]، یاری‌رسان به ضعفا و اهل [[صله رحم]] بود و در میان قریش به «امین» مشهور بود.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص249.</ref>  شعار محمد (صلی الله علیه و آله) این بود که من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شده‌ام.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص249 و 258.</ref>
==زندگی خانوادگی==
=== همسران ===
محمد خوشروترین مردم و نیکورفتارترین فرد با همسران خود در بین [[مسلمانان]] بود. اوقات خود را حتی هنگام بیماری، عادلانه بین همسرانش تقسیم می‌کرد. صبحگاهان از یکایک همسران خود [[احوالپرسی]] می‌کرد. با همسرانش بازی و ملاعبه می‌کرد و آن را سنت و [[مستحب]] می‌دانست.<ref> طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص83ـ84.</ref>  آنها را با عناوین زیبا صدا می‌کرد.<ref> [https://www.porseman.com/article/%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85(%D8%B5)-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF/168683 «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.]</ref> در کارهای خانه به همسرانش یاری می‌رساند<ref> نیشابوری، مسلم، الجامع الصحیح، 1426ق، ج1، ص875 ؛ قمی، عباس، کحل البصر فی سیره سید البشر، 1429ق، ص102.</ref> و از زحمات و خصال پسندیده آنان قدردانی<ref> [https://www.porseman.com/article/%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85(%D8%B5)-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF/168683 «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.]</ref> و در صورت لزوم، از آنها عذرخواهی می‌کرد.<ref> متقی هندی، کنزالعمال، 1401ق، ج7، ص129.</ref> با آنان مهربان<ref> «رفتار با همسر در سیره نبوی»، در ویکی فقه.</ref> و همدل بود<ref> طبرسی، رضی‌الدین، مکارم الأخلاق، بی‌تا، ص26.</ref> و به آنها هدیه می‌داد.<ref> فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ش، ج6، ص248.</ref> رفتار او در [[خانواده]] نسخه جامع و کاملی از [[آموزه‌های قرآن]] بود.<ref> «رفتار با همسر در سیره نبوی»، در ویکی فقه.</ref>
===فرزندان===
پیامبر خدا، یکی از وظایف پدران را نام نیکو نهادن بر [[فرزند]] می‌دانست و خود نیز نام‌های زیبنده می‌گذاشت و آنها را با القاب زشت صدا نمی‌کرد.  از سر لطف و رأفت و مهربانی دست نوازش بر سر فرزندانش  می‌کشید. کام فرزندان خود را با تنقلات و چیزهای شیرین ([[خرما]]) شیرین می‌کرد.<ref> طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص85ـ86.</ref>  به کودکان و فرزندانش [[سلام]] می‌داد<ref> حر عاملی، وسایل الشیعه، 1361ش، ج3، ص209.</ref> و با آنها [[بازی]] می‌کرد. به آنها [[هدیه]] می‌داد و از روی عشق و علاقه آنها را می‌بوسید. [[عدالت]] را در حق آنها رعایت می‌کرد و با آنها [[مدارا]] می‌نمود.<ref> «رفتار پیامبر با فرزندان»، در ویکی فقه.</ref>
==ویژگی‌های مربوط به پیامبری==
محمد (صلی الله علیه و آله) در راه تبلیغ رسالت، پایدار بود<ref> سوره‌های آل‌عمران، آیه 186؛ لقمان، آیه 17؛ شوری، آیه 43؛ أحقاف، آیه 35.</ref> و بر آرمان [[وحی]] پایمردی می‌کرد؛<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص246.</ref> از دروغ‌پراکنی و نارواگویی برای نیل به حق پرهیز می‌کرد؛<ref> سوره حاقه، آیه 44-46 ؛ سوره تحریم، آیه 1.</ref>  از [[خرافه‌گرایی]] به‌دور بود<ref> مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص121.</ref> و در دعوت به [[اسلام]] و تبلیغ [[دین]]، به خشونت نگرایید.<ref> سوره نحل، آیه 125؛ مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص214.</ref>  به آزادی فکر و عقیده و ایمان، باور داشت و کارکرد [[دین]] را در رفع موانع آزادی‌های فکری و اجتماعی می‌دید.<ref> مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص221.</ref>
==اقدامات اجتماعی ==
پیامبر خدا هنگام ورود به [[یثرب]] (مدینة النبی) اقدامات اجتماعی گوناگونی را برای سامان جامعه، انجام داد:
* بنای [[مسجد]] با کارکرد فرهنگی، عبادی و سیاسی، هنگام ورود به [[مدینه]].<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص430-431.</ref>
* برقراری پیمان برادری بین مسلمانان؛ به دستور خداوند<ref> سوره حجرات، آیه 10.</ref> و در راستای حمایت از مهاجران بی‌سرپناه.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص432-435.</ref>
* تدوین [[قانون اساسی]] برای [[مسلمانان]]؛ به عنوان میثاق‌نامه عملی.<ref> سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص449-451.</ref>
* انعقاد معاهده صلح و دوستی (پیمان عمومی) بین [[مسلمانان]]، یهودیان و مشرکان.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص438.</ref>
==شیوه‌های راهبردی در فرماندهی جنگ==
* رعایت اصول اخلاقی و انسانی؛ نظیر عدم مبادرت به جنگ در [[ماه‌های حرام]]،<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص465-466.</ref> منع شبیخون به دشمن و پرهیز از کشتن زنان و کودکان در جنگ.<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص56-57.</ref>
* رعایت تاکتیک‌های جنگی؛ نظیر نحوه گزینش، چیدمان و آرایش جنگی نیروها، جنگ تن به تن، مشورت با نخبگان و کارشناسان و همچنین استفاده از رجز و شعار در جنگ‌ها برای تهییج سپاه.
* پای‌بندی به معاهدات حتی در شرایط جنگی؛ نظیر برگرداندن کودکان از میدان جنگ به مدینه.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص475ـ483.</ref>
==شیوه‌های حکمرانی و مدیریت اجتماعی==
* پیمان حدیبیه؛ به عنوان انعطاف حکومت در هنگام ضرورت و اقتضای شرایط؛
* تنزیل و ابلاغ آیات تشریعی؛ به‌عنوان ضوابط زیست فردی و جمعی و اجتماعی؛
* تدوین چارجوب نظام سیاسی ـ اجتماعی برای حکومت مدینه؛
* رعایت [[جوانمردی]] در اوج قدرت؛ مانند بخشش سران مکه در روز [[فتح مکه]]؛
* نامه‌نگاری به سران ممالک و امپراطوری‌ها و دعوت آنان به [[اسلام]]؛ که نشان از قدرت استدلال و قوت منطق عقلی [[اسلام]] داشت؛
* آینده‌نگری برای حکومت نوپای اسلامی با تعیین جانشین برای خود در روز [[عید غدیر|غدیر]]؛<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص579ـ677.</ref>
* مشورت با مردم؛<ref> سوره آل‌عمران، آیه 159؛ سوره شوری، آیه 38.</ref> تا ضمن شخصیت دادن به پیروان خود و [[مسلمانان]]، جانشینانش نیز گمان نکنند مافوق مردم هستند و وظیفه‌شان دستور دادن و وظیفه مردم نیز اطاعت کردن است!<ref> مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص213.</ref>
==اصول ترویج و تبلیغ آموزه‌های اسلام==
* اول، هدایت فکری مردم به [[یکتاپرستی]] از طریق استدلال و تقویت روح تفکر و تعمق در مردم؛ این شیوه در دوران سیزده ساله [[مکه]] و دوران ده ساله [[مدینه]] (دوره سرایا و غزوات) دنبال شد و با دعوت مردم به حکمت و موعظه و جدال احسن،<ref> سوره نحل، آیه 125.</ref> مخاطب را به تأمل و تدبر وامی‌داشت.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص447-449.</ref>
* دوم، اصل [[مدارا]] و برخورد مسالمت‌آمیز؛ نظیر صلح حدیبیه با کفار و مشرکین؛<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص450-451.</ref>
* سوم، سیاست تألیف قلوب،<ref> سوره توبه، آیه 60.</ref> که نوعی نرمش در برابر مشرکان است تا دل‌های آنان به سمت اسلام گرایش پیدا کند.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص450.</ref>
* چهارم، بهره‌مندی از جنگ برای نشر دعوت اسلامی و نیل به آرامش در سایه همزیستی پس از جنگ. در [[اسلام]]، اصولی‌ترین اصل، تحقق صلح و امنیت مردم است تا با رفع موارد اختلافی، [[جامعه مسلمان]] را به ساحل آرامش برساند که تنها در سایه تعالیم اسلام محقق می‌شود و آن هم بر پایه ایمان به خدا و رسولش امکان‌پذیر است.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص451ـ454.</ref>  با این اوصاف، در [[اسلام]]، جنگ به علل پنجگانه تجویز شده است: دفاع در برابر کسانی که به جنگ [[مسلمانان]] آمده‌اند،<ref> سوره بقره، آیه 190.</ref> از بین بردن فتنه‌گری‌ها،<ref> سوره بقره، آیه 193.</ref> دفاع از مستضعفان در برابر مستکبران،<ref> سوره نساء، آیه 75.</ref> نقض پیمان توسط دشمنان و هم‌پیمانان<ref> سوره توبه، آیه 12-13.</ref>  و از بین بردن شرک.<ref> سوره توبه، آیه 1 و 5.</ref>
==پانویس==
{{پانویس}}
==منابع==
* قرآن
* جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، قم، دلیل ما، 1383ش.
* حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ترجمه علی صحت، تهران، ناس، 1361ش.
* سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، 1384ش.
* «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان، تاریخ بارگذاری محتوا: 14 فروردین 1398ش.
* «رفتار پیامبر با فرزندان»، سایت ویکی فقه، تاریخ بارگذاری مطلب: 10 شهریور 1395ش.
* «رفتار با همسر در سیره نبوی»، سایت ویکی فقه، تاریخ بارگذاری مطلب: 31 مرداد 1395ش.
* طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، مترجم: حسین استاد ولی، تهران، پیام آزادی، 1385ش.
* طبرسی، رضی‌الدین، مکارم الأخلاق، تحقیق: محمدحسین اعمی، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بی‌تا.
* فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، تصحیح و تعلیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383ش.
* قمی عباس، کحل البصر فی سیره سید البشر، بیروت، مؤسسه البلاغ، 1429ق.
* قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، هجرت، 1371ش.
* متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال فی سنن الأعمال و الأفعال، بیروت، موسسة الرسالة، 1401ق.
* مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت، دارالجبل، 1426ق.
* مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، 1384ش.
[[رده:ویکی‌زندگی]]
[[رده:رهبران]]
[[رده:پیشوایان]]
[[رده:آموزه‌های دینی]]
[[رده:روابط اجتماعی]]
[[رده:زنان]]
[[رده:کودکان]]
[[رده:روابط خانوادگی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۷

حضرت محمد، آخرین پیامبر خدا و بنیان‌گذار آیین اسلام.

محمد (صلی الله علیه و آله) در سال 570 میلادی (عام الفیل، سالی که ابرهه برای ویرانی کعبه، لشکرکشی کرد) به دنیا آمد.[۱] پدرش، عبدالله در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود، درگذشت. مادرش، آمنه را نیز در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، از دست داد. سرپرستی محمد را پدربزرگش، عبدالمطلب و پس از مرگ وی، عمویش، ابوطالب به‌عهده گرفتند. از نوجوانی تا رسالت، به شبانی و سپس تجارت اشتغال داشت. پیش از رسالت، یک‌بار در دوازده سالگی با عمویش و بار دیگر در 25 سالگی به‌عنوان عامل تجارت برای کاروان تجاری خدیجه به شام رفت. پس از رسالت هم برای انجام وظایف خطیر پیامبری، به طائف، خیبر و تبوک سفر کرد. اما هرگز در طول زندگی خود، از حجاز خارج نشد. در 30 سالگی کفالت پسرعموی‌اش علی را که دو سال بیشتر نداشت، به‌عهده گرفت. و تا هنگام مبعوث شدن به رسالت، یعنی طی ده سال علی انیس خلوت‌های محمد و شاهد تحولات روحی و درونی او بود.[۲] هیچگاه شرک نورزید و بت نپرستید. امّی بود[۳] و کتابت و خواندن نمی‌دانست،[۴] در مجالس عیش و نوش دیده نشد و به صداقت، امانت، عقل، درایت و فطانت مشهور بود.[۵]

پیشینه دینی

محمد (صلی الله علیه و آله)، یکتاپرست و پیرو آیین حنیف بوده است.[۶]

سیمای محمد در قرآن

خداوند پیامبرش را در قرآن با این اوصاف معرفی کرده است: لیّن و نرمخو و مدارا کننده،[۷] نسبت به هدایت بندگان خدا حریص و آرزومند،[۸] دارای اخلاق نیکوی کریمانه،[۹] گوش شنوا برای مخالف و موافق،[۱۰] نه تنها از تقصیرات دیگران درمی‌گذرد، بلکه حتی به ملامت آنها هم نمی‌پردازد.[۱۱] با فروتنی در قبال دیگران، بال رأفت و رحمت خود را بر سرشان می‌گستراند.[۱۲] اهل مشورت در امور مختلف سیاسی و نظامی با دیگران،[۱۳] دارای فراخی سینه و سعه صدر،[۱۴] صبور و شکیبا در برابر گفتار ناپسند و کردار ناشایست دیگران،[۱۵] وجودش آمیخته با شرم و حیا،[۱۶] گفتارش برآمده از وحی و عاری از هوی،[۱۷] در همه حال اتّکالش به خدا،[۱۸] خاکسار و متواضع[۱۹] و الگویی نیکو برای دیگران است.[۲۰]

ویژگی‌های اخلاقی

محمد (صلی الله علیه و آله) اوقات خود را به سه بخش تقسیم می‌کرد، بخشی برای عبادت خداوند، بخشی برای خانواده و بخشی برای خود که آن را نیز بین مردم تقسیم کرده بود.[۲۱] رسیدگی به احوال نیازمندان و رفع نیاز مستمندان، انس با مردم و احوال‌پرسی از آنان، بزرگ‌داشت بزرگان قبایل و انتصاب آنان به عنوان والیان ولایات، پای‌بندی به قاعده تشویق و تحسین ـ تقبیح و تحذیر، میانه‌روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط،[۲۲] گذشتن از حقوق شخصی خود و پافشاری بر حقوق اجتماعی و حدود الهی،[۲۳] نرمش در امور شخصی و صلابت در مسائل اصولی،[۲۴] خاکساری و تواضع و قائل نشدن جایگاه ویژه برای خود،[۲۵] همگان را به یک چشم دیدن و تفاوت قائل نشدن،[۲۶] آرام سخن ‌گفتن، آبروی کسی را نبردن و لغزش دیگران را بازگو نکردن،[۲۷] خوش‌رو و خوش‌اخلاق بودن و بدزبان و خشن و عیبجو و چاپلوس نبودن،[۲۸] پرهیز از جدال و مراء و پرحرفی و اجتناب از بیان مطالب بی‌فایده،[۲۹] کسی را سرزنش نکردن و لغزش و عیب دیگران را رصد و دنبال ننمودن،[۳۰] سخن کسی را در صورتی که از حد انصاف تجاوز نکند، تا پایان یافتن آن قطع نکردن، شکیبایی بر ناملایمات و بی‌نزاکتی‌ها، انجام امور فردی و شخصی خود و محول نکردن آن به دیگران، دیرخشم بودن و زود خوشنود شدن، همواره آراسته بودن و اهتمام به امر نظافت، سودمندترین مردم نسبت به آنان،[۳۱] سبقت در سلام دادن نسبت به کوچک و بزرگ با تأسی به دستور قرآن،[۳۲] پاسخ سلام را کامل‌تر دادن،[۳۳] نگاه یکسان به دیگران هنگام صحبت کردن،[۳۴] شوخی و مطایبه با مردم و فراهم آوردن انبساط خاطر آنان، مواجهه کلامی به میزان عقل و فهم و درک مخاطب، راستگویی و امانتداری،[۳۵] دشنام ندادن،[۳۶] همواره متبسم بودن،[۳۷] متین، مردم‌دار و مهمان‌نواز، یاری‌رسان به ضعفا و اهل صله رحم بود و در میان قریش به «امین» مشهور بود.[۳۸] شعار محمد (صلی الله علیه و آله) این بود که من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شده‌ام.[۳۹]

زندگی خانوادگی

همسران

محمد خوشروترین مردم و نیکورفتارترین فرد با همسران خود در بین مسلمانان بود. اوقات خود را حتی هنگام بیماری، عادلانه بین همسرانش تقسیم می‌کرد. صبحگاهان از یکایک همسران خود احوالپرسی می‌کرد. با همسرانش بازی و ملاعبه می‌کرد و آن را سنت و مستحب می‌دانست.[۴۰] آنها را با عناوین زیبا صدا می‌کرد.[۴۱] در کارهای خانه به همسرانش یاری می‌رساند[۴۲] و از زحمات و خصال پسندیده آنان قدردانی[۴۳] و در صورت لزوم، از آنها عذرخواهی می‌کرد.[۴۴] با آنان مهربان[۴۵] و همدل بود[۴۶] و به آنها هدیه می‌داد.[۴۷] رفتار او در خانواده نسخه جامع و کاملی از آموزه‌های قرآن بود.[۴۸]

فرزندان

پیامبر خدا، یکی از وظایف پدران را نام نیکو نهادن بر فرزند می‌دانست و خود نیز نام‌های زیبنده می‌گذاشت و آنها را با القاب زشت صدا نمی‌کرد. از سر لطف و رأفت و مهربانی دست نوازش بر سر فرزندانش می‌کشید. کام فرزندان خود را با تنقلات و چیزهای شیرین (خرما) شیرین می‌کرد.[۴۹] به کودکان و فرزندانش سلام می‌داد[۵۰] و با آنها بازی می‌کرد. به آنها هدیه می‌داد و از روی عشق و علاقه آنها را می‌بوسید. عدالت را در حق آنها رعایت می‌کرد و با آنها مدارا می‌نمود.[۵۱]

ویژگی‌های مربوط به پیامبری

محمد (صلی الله علیه و آله) در راه تبلیغ رسالت، پایدار بود[۵۲] و بر آرمان وحی پایمردی می‌کرد؛[۵۳] از دروغ‌پراکنی و نارواگویی برای نیل به حق پرهیز می‌کرد؛[۵۴] از خرافه‌گرایی به‌دور بود[۵۵] و در دعوت به اسلام و تبلیغ دین، به خشونت نگرایید.[۵۶] به آزادی فکر و عقیده و ایمان، باور داشت و کارکرد دین را در رفع موانع آزادی‌های فکری و اجتماعی می‌دید.[۵۷]

اقدامات اجتماعی

پیامبر خدا هنگام ورود به یثرب (مدینة النبی) اقدامات اجتماعی گوناگونی را برای سامان جامعه، انجام داد:

  • بنای مسجد با کارکرد فرهنگی، عبادی و سیاسی، هنگام ورود به مدینه.[۵۸]
  • برقراری پیمان برادری بین مسلمانان؛ به دستور خداوند[۵۹] و در راستای حمایت از مهاجران بی‌سرپناه.[۶۰]
  • تدوین قانون اساسی برای مسلمانان؛ به عنوان میثاق‌نامه عملی.[۶۱]
  • انعقاد معاهده صلح و دوستی (پیمان عمومی) بین مسلمانان، یهودیان و مشرکان.[۶۲]

شیوه‌های راهبردی در فرماندهی جنگ

  • رعایت اصول اخلاقی و انسانی؛ نظیر عدم مبادرت به جنگ در ماه‌های حرام،[۶۳] منع شبیخون به دشمن و پرهیز از کشتن زنان و کودکان در جنگ.[۶۴]
  • رعایت تاکتیک‌های جنگی؛ نظیر نحوه گزینش، چیدمان و آرایش جنگی نیروها، جنگ تن به تن، مشورت با نخبگان و کارشناسان و همچنین استفاده از رجز و شعار در جنگ‌ها برای تهییج سپاه.
  • پای‌بندی به معاهدات حتی در شرایط جنگی؛ نظیر برگرداندن کودکان از میدان جنگ به مدینه.[۶۵]

شیوه‌های حکمرانی و مدیریت اجتماعی

  • پیمان حدیبیه؛ به عنوان انعطاف حکومت در هنگام ضرورت و اقتضای شرایط؛
  • تنزیل و ابلاغ آیات تشریعی؛ به‌عنوان ضوابط زیست فردی و جمعی و اجتماعی؛
  • تدوین چارجوب نظام سیاسی ـ اجتماعی برای حکومت مدینه؛
  • رعایت جوانمردی در اوج قدرت؛ مانند بخشش سران مکه در روز فتح مکه؛
  • نامه‌نگاری به سران ممالک و امپراطوری‌ها و دعوت آنان به اسلام؛ که نشان از قدرت استدلال و قوت منطق عقلی اسلام داشت؛
  • آینده‌نگری برای حکومت نوپای اسلامی با تعیین جانشین برای خود در روز غدیر؛[۶۶]
  • مشورت با مردم؛[۶۷] تا ضمن شخصیت دادن به پیروان خود و مسلمانان، جانشینانش نیز گمان نکنند مافوق مردم هستند و وظیفه‌شان دستور دادن و وظیفه مردم نیز اطاعت کردن است![۶۸]

اصول ترویج و تبلیغ آموزه‌های اسلام

  • اول، هدایت فکری مردم به یکتاپرستی از طریق استدلال و تقویت روح تفکر و تعمق در مردم؛ این شیوه در دوران سیزده ساله مکه و دوران ده ساله مدینه (دوره سرایا و غزوات) دنبال شد و با دعوت مردم به حکمت و موعظه و جدال احسن،[۶۹] مخاطب را به تأمل و تدبر وامی‌داشت.[۷۰]
  • دوم، اصل مدارا و برخورد مسالمت‌آمیز؛ نظیر صلح حدیبیه با کفار و مشرکین؛[۷۱]
  • سوم، سیاست تألیف قلوب،[۷۲] که نوعی نرمش در برابر مشرکان است تا دل‌های آنان به سمت اسلام گرایش پیدا کند.[۷۳]
  • چهارم، بهره‌مندی از جنگ برای نشر دعوت اسلامی و نیل به آرامش در سایه همزیستی پس از جنگ. در اسلام، اصولی‌ترین اصل، تحقق صلح و امنیت مردم است تا با رفع موارد اختلافی، جامعه مسلمان را به ساحل آرامش برساند که تنها در سایه تعالیم اسلام محقق می‌شود و آن هم بر پایه ایمان به خدا و رسولش امکان‌پذیر است.[۷۴] با این اوصاف، در اسلام، جنگ به علل پنجگانه تجویز شده است: دفاع در برابر کسانی که به جنگ مسلمانان آمده‌اند،[۷۵] از بین بردن فتنه‌گری‌ها،[۷۶] دفاع از مستضعفان در برابر مستکبران،[۷۷] نقض پیمان توسط دشمنان و هم‌پیمانان[۷۸] و از بین بردن شرک.[۷۹]

پانویس

  1. سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص148
  2. مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص241-244.
  3. سوره أعراف، آیه 157 و 158 ؛ سوره جمعه، آیه 2.
  4. سوره عنکبوت، آیه 48.
  5. مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص238.
  6. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص250.
  7. سوره آل‌عمران، آیه 159.
  8. سوره توبه، آیه 128.
  9. سوره مائده، آیه 13؛ سوره زخرف، آیه 89؛ سوره قلم، آیه 4.
  10. سوره توبه، آیه 61.
  11. سوره حجر، آیه 85.
  12. سوره حجر، آیه 88؛ سوره شعراء، آیه 215.
  13. سوره آل‌عمران، آیه 159.
  14. سوره إنشراح، آیه 1.
  15. سوره طه، آیه 130؛ سوره معارج، آیه 5؛ سوره مزمل، آیه 10.
  16. سوره أحزاب، آیه 53.
  17. سوره نجم، آیه 3ـ4.
  18. سوره کهف، آیه 23.
  19. سوره کهف، آیه 110.
  20. سوره أحزاب، آیه 21.
  21. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص260.
  22. طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص19.
  23. طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص20، 24، 30، 38، 43 و 48.
  24. مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص206 و 208.
  25. قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54.
  26. طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص20.
  27. قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص55.
  28. قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54 و 60.
  29. طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص21 و 46.
  30. قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54 و 55.
  31. طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص21ـ34.
  32. سوره نساء، آیه 86.
  33. قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص64.
  34. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص259.
  35. طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص37ـ44.
  36. قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص60.
  37. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص260.
  38. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص249.
  39. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص249 و 258.
  40. طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص83ـ84.
  41. «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.
  42. نیشابوری، مسلم، الجامع الصحیح، 1426ق، ج1، ص875 ؛ قمی، عباس، کحل البصر فی سیره سید البشر، 1429ق، ص102.
  43. «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.
  44. متقی هندی، کنزالعمال، 1401ق، ج7، ص129.
  45. «رفتار با همسر در سیره نبوی»، در ویکی فقه.
  46. طبرسی، رضی‌الدین، مکارم الأخلاق، بی‌تا، ص26.
  47. فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ش، ج6، ص248.
  48. «رفتار با همسر در سیره نبوی»، در ویکی فقه.
  49. طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص85ـ86.
  50. حر عاملی، وسایل الشیعه، 1361ش، ج3، ص209.
  51. «رفتار پیامبر با فرزندان»، در ویکی فقه.
  52. سوره‌های آل‌عمران، آیه 186؛ لقمان، آیه 17؛ شوری، آیه 43؛ أحقاف، آیه 35.
  53. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص246.
  54. سوره حاقه، آیه 44-46 ؛ سوره تحریم، آیه 1.
  55. مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص121.
  56. سوره نحل، آیه 125؛ مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص214.
  57. مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص221.
  58. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص430-431.
  59. سوره حجرات، آیه 10.
  60. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص432-435.
  61. سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص449-451.
  62. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص438.
  63. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص465-466.
  64. قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص56-57.
  65. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص475ـ483.
  66. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص579ـ677.
  67. سوره آل‌عمران، آیه 159؛ سوره شوری، آیه 38.
  68. مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص213.
  69. سوره نحل، آیه 125.
  70. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص447-449.
  71. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص450-451.
  72. سوره توبه، آیه 60.
  73. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص450.
  74. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص451ـ454.
  75. سوره بقره، آیه 190.
  76. سوره بقره، آیه 193.
  77. سوره نساء، آیه 75.
  78. سوره توبه، آیه 12-13.
  79. سوره توبه، آیه 1 و 5.

منابع

  • قرآن
  • جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، قم، دلیل ما، 1383ش.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ترجمه علی صحت، تهران، ناس، 1361ش.
  • سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، 1384ش.
  • «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان، تاریخ بارگذاری محتوا: 14 فروردین 1398ش.
  • «رفتار پیامبر با فرزندان»، سایت ویکی فقه، تاریخ بارگذاری مطلب: 10 شهریور 1395ش.
  • «رفتار با همسر در سیره نبوی»، سایت ویکی فقه، تاریخ بارگذاری مطلب: 31 مرداد 1395ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، مترجم: حسین استاد ولی، تهران، پیام آزادی، 1385ش.
  • طبرسی، رضی‌الدین، مکارم الأخلاق، تحقیق: محمدحسین اعمی، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بی‌تا.
  • فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، تصحیح و تعلیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383ش.
  • قمی عباس، کحل البصر فی سیره سید البشر، بیروت، مؤسسه البلاغ، 1429ق.
  • قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، هجرت، 1371ش.
  • متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال فی سنن الأعمال و الأفعال، بیروت، موسسة الرسالة، 1401ق.
  • مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت، دارالجبل، 1426ق.
  • مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، 1384ش.