آداب
آداب؛ مجموعه قواعد و دستورالعملهای رفتار در سبک زندگی.
آداب، مجموعهای از قواعد رفتاری است که در هر جامعه، نماد تربیت و هنجار محسوب میشود. آداب در سبک زندگی اسلامی- ایرانی، زینت و زیبایی رفتار بوده و نهتنها به نظام اجتماعی سامان میدهد، بلکه فرد را در مسیر سعادت و کمال راهبری میکند.
مفهومشناسی
آداب جمع «ادب» و بهمعنی دانش، حسن رفتار، اخلاق و تربیت،[۱] در اصطلاح فرهنگشناسی بر فرمهای اجتماعی دلالت میکند و به مجموعهای از قوانین و قواعد جاری در جامعه اطلاق میشود که معادل فرهنگ است.[۲] در علم جامعهشناسیِ نظری، آداب و فرهنگ از هم تفکیک میشود.[۳] آداب در قرون میانی تاریخ اسلام، مفهوم نزدیک به «فرهنگ سیاسی» امروزی داشته است، اما در دوران پسینی، مفهوم عملی و اخلاقی به خود گرفته است.[۴]
تفاوت آداب و اخلاق
از منظر علامه طباطبایی، اخلاق بهمعنای ملکات راسخ در روح انسان و مربوط به عالم درون است، اما آداب، مربوط به بیرون و ظرافت و زیبایی عمل است.[۵] در همین چارچوب، آداب در زمانهای مختلف فرق میکند، اما اخلاق با مقتضیات زمان تغییر نمیکند[۶] و بنیان و مقدمۀ آداب است.امینپور و امینپور، «آداب گفتاری حاکم بر سبک زندگی اسلامی از دیدگاه قرآن»، اردیبهشت 1392ش، ص45. از نظر مرتضی مطهری، اخلاق بهمعنای تنظیم غرایز درونی انسان ثابت است، ولی آداب از سنخ قرادادهای اجتماعی است که برخی فنوحرفه و برخی دیگر رسمها و فرمهای اجتماعی هستند.[۷] از این منظر، میان آداب و اخلاق سنخیت وجود دارد و هر ادبی با هر اخلاقی سازگار نیست.[۸] در سبک زندگی اسلامی نيز با وجود ثبات بنيادهای فرهنگي و ارزشي، نسبیت آداب اجتماعی پذیرفته شده است.[۹] در روایت منسوب به امام علی توصیه شده است که فرزندان خود را به رعایت آداب خود ملزم نکنيد، زیرا آنها به زماني غير از زمان شما تعلق دارند.[۱۰]
خاستگاه آداب
به باور جامعهشناسان آداب بهطور عمده از دین و آموزههای وحيانی، اخلاق، زمينهها و ضرورتهای فرهنگي اجتماعي، تجربههای زیستي، مصلحتسنجيهای عقلایی، قراردادهای اجتماعی، استحسانات ذوقی و تخیلی نشأت گرفته و در کنار دیگر هنجارهای اجتماعی کارکردهای خاصی، بهویژه در شکلدهی به رفتار دارد.[۱۱]
آداب از منظر جامعهشناسی
به نظر جامعهشناسان آداب از سنخ قواعد و هنجارهای اجتماعی بوده و مانند سایر هنجارها، ترجمان عينی مجموعهای از ارزشهای اجتماعی متناسب است. هنجارها بهطور معمول طيفي از ارزشهای پذیرفتهشده را نمایندگي ميکنند. هنجارهای مقبول در یک جامعه همچنين با ميانجي ارزشها بر نظامی از باورها و اندیشههای بنيادین مبتنی بوده و آداب نیز جلوۀ ظاهری رفتار انسان است.[۱۲] بیتوجهی به آداب میتواند موجب صدمه، وحشت، بيزاری اخلاقی یا خشم ميشود و مجازات متخلف را در پی دارد.[۱۳] برخی جامعهشناسان آداب را بخشی از رسوم اجتماعی میدانند که برای خوشایند دیگران صورت میگیرند؛ مانند آداب غذاخوردن[۱۴] و اغلب برای اشاره به هر الگوی قاعدهمند در امر تعامل با دیگران به کار میرود.[۱۵] از این رو، منظور از آداب، جلوهظاهری و مطبوع عمل است که با هدف صورتبخشی به رفتار، ارضای ميل طبيعی، جلب توجه متقابل، نظمبخشی به کنشهای متقابل اجتماعی، تقویت روابط انسانی و پيشبينی رفتارها؛ گزینش شده و به نمایش گذاشته میشود. [۱۶]
آداب در فقه اسلامی
در ابواب فقهی، آداب بهطور غالب به مجموع رفتارهایی اطلاق میشود که فعل یا ترک آنها از دید شرع، موجب حسن و کمال رفتار میشود؛ مانند: آداب نماز، آداب حج و آداب زیارت. آداب در این معنا، گاه بهعنوان عملی مستقل نگریسته میشود، مانند: نظافتکردن و ناخنگرفتن و گاه بهعنوان صفت رفتار ملاحظه میشود مانند آداب غذاخوردن. در بعضي آداب مانند غسل جمعه و زیارت، قصد قربت معتبر است و در بعضي دیگر مانند آداب تجارت، معتبر نيست. آداب همچنين در باب حدود و تعزیرات فقه، به معنای ادبکردن بهکار رفته است.[۱۷] از منظر مرتضی مطهری، آداب مورد تأیید و تأکید اسلام، سنت نامیده میشود.[۱۸]
آداب از منظر عرفا
در ادبيات عرفانی مراد از آداب، رسوم، قواعد و سنتهایی است که رعایت آن در شریعت و طریقت عرفانی لازم است؛ برای مثال، اصول آداب معاشرت و صحبت با مردم از نظر عارفان آن است که در هر تعامل با مردم علم و بزرگداشتن شریعت نیاز بوده و باید سنت و اهل آن را گرامی داشت و از بدعت و اهل آن پرهیز کرد. از جایی که احتمال تهمت و گمان میرود، باید دور بود و در پرستش خدا از وسواسها، عادتهای ریا، جهل و تنبلی باید اجتناب کرد.[۱۹]
رابطۀ آداب با سبک زندگی
آداب، جزئی بوده و هیئت ترکیبی آن، یعنی رفتارهای ساده و جلوههای ظاهری آن وقتی بهصورت یکپارچه و نظاممند در نظر گرفته میشود، سبک زندگی را شکل میدهد؛ مانند مصرف، معاشرت، لباسپوشیدن، حرفزدن، تفریح، اوقات فراغت، آرایش ظاهری، طرز خوراک، معماری شهر و بازار و منازل و دکوراسیون منزل، در یک بستۀ کامل از سبک زندگی قرار دارند. این جلوههای رفتاری ظهور خارجی شخصیت انسان در محیط زندگی و نشانی از عقاید، باورها، ارزشها و علاقههای او است و ترکیب آنها ترکیب شخصیت فردی و اجتماعی انسان را آشکار میکند. از این نظر، آداب از اجزا و عناصر مهم سبک زندگی محسوب میشود.[۲۰]
اهمیت آداب
آداب در تربیت افراد و مقبولیت و پذیرش رفتار مردم، نقش بهسزایی دارد. بعد از ظهور اسلام بسیاری از آداب و رسوم ملتها از جمله آداب اجتماعی ایرانیان مهر تأیید خورد و مقداری ازآن که وجهۀ انسانی و فرهنگی نداشت، نفی شد. امام علی بر پاسداری از آیین و آداب پسندیدهای که پیشینیان بر اساس آن رفتار کردهاند و مردم بهوسیلۀ آن، به هم پیوستهاند و با یکدیگر سازش کردهاند، توصیه کرده است.[۲۱] همچنین در آموزههای اسلام به فراگیری آداب خوب زمانه سفارش شده است.[۲۲]
آداب دینی
آداب به اعتبار خاستگاه آن به آداب دینی و غیردینی تقسمی میشود. آداب دینی یا بهصورت مستقیم به نصوص دینی مستند است یا مؤمنان آنها را براساس فهم خود از دین و با الهام از منابع دینی ابداع کردهاند و خود را به مراعات آنها مقید میدانند. در مقابل آن آداب غیردینی است که پیدایش و رواج آن در ویژگیهای منطقهای، نژادی، تاریخی، صنفی و جنسی ریشه دارد. برای مثال پیشدستی در سلامگفتن جواب سلام را کامل کردن، برگزاری جشن عبادت و نشستن در اولین جای خالی هنگام ورود به مجلس، از آداب دینی است.[۲۳]
آداب فردی و اجتماعی
اگر در زمان و مکان رعایت آداب، کسی جز فرد حضور نداشته باشد، آداب بهطور کامل فردی است. مانند آداب نمازخواندن و خوابیدن اما اگر رعایت ادب به شرط حضور دیگران باشد مانند آداب معاشرت و ازدواج، آداب اجتماعی است. بنابراین شیوۀ تغذیه، نوع پوشش، بهداشت و سلامت، معاشرت (سلام، مصافحه، نشستوبرخاست و گفتگو) نمونههای از آداب اجتماعی در سبک زندگی اسلامی محسوب میشود.[۲۴]
آداب عامیانه
آداب عامیانه معیارها و رسوم جامعۀ خاص است که روشهای مقبول یا الزامی در اندیشدن، احساسکردن و رفتارکردن را بیان میکند و اجرای آن از مسیر غیررسمی صورت میگیرد و دارای ویژگیهای ذیل است:
1. آداب عامیانه با برنامهریزی اعضای جامعه وارد اجتماع نمیشود بلکه افراد به پاسخی که آن را مناسبتر تشخیص میدهند، عادت میکنند و آن را میپذیرند.
2. امکان معرفی خاستگاهی مشخص برای همۀ آداب عامیانه وجود ندارد؛ گاهی عملکرد اتفاقی یک گروه بستر عادت را فراهم میکند. برای مثال اگر دکمۀ پیراهن مردان در سمت راست و سوراخ مقابل آن در سمت چپ پیراهن قرار دارد، نمیتوان با اجبار برای آن فلسفهای در نظر گرفت.
3. آداب عامیانه در زمانهای متفاوت، دگرگون میشود.
4. آداب عامیانه بهصورت غیررسمی پذیرفته و از طریق گفتگو، روابط خانوادگی و اجتماعی، رسانههای گروهی یاد گرفته میشود. برای مثال فرزند آداب سخنگفتن را از شیوۀ سخنگفتن والدین خود یاد میگیرد و متوجه میشود که قطعکردن سخن دیگران ناپسند است.
5. آداب عامیانه تا حدی پایدار است و در زمان کوتاه و به سرعت نمیتوان آن را تغییر داد. گاهی سالها تلاش لازم است تا آدابی را جایگزین آداب دیگر کرد.
6. آداب در زمینههای تأثیرگذاشتن بر دیگران بسیار نقش دارند و کمتر کسی میتواند به راحتی با آداب اجتماعی مقابله کند.
7. افراد با پیروی از آداب عرفی نوعی احساس خودیبودن پیدا میکند و احساس میکند به گروهی متعلقاند.[۲۵]
آداب در جوامع اسلامی
در جوامع اسلامی با اینکه اشتراک در بنيادهای اعتقادی، آرمانی، ارزشی و هنجاری برگرفته از اسلام وجود دارد، اما در سطوحی از زندگی اجتماعی به تبع گفتمانهای فرهنگی، شیوههای قومی، تجربههای تاریخی، ذوقهای زیباشناختی، ظرفيتهای محيطی، اقتضائات بومشناختی، موقعيتهای جغرافيایی، ارتباطات ميانفرهنگی، مرحلۀ تمدنی و انتظارات جمعی وضعیتهای متفاوتی دارند که در نحوۀ گزینش نظامهای هنجاری مورد نياز از جمله آداب و رسوم انعکاس مییابد.[۲۶]
آداب در دنیای غرب
با توجه به جهانبینی مادیگرای غرب و سیطرۀ فرهنگ سرمایهداری و مصرفمحور در کشورهای غربی، آداب رفتار در غرب تابع باورها و ارزشهای انسانگرایانه (اومانیستی) و محدود به جهان مادی است. برای مثال آداب پیچیده و پرمصرف مهمانیدادن در هتلهای بسیار لوکس و گرانقیمت، آداب پوشیدن لباسهای متنوع و بدننما و گرانقیمت، آرایش متنوع ظاهر و آداب رسیدگی به بدن بهمنظور تجاریسازی زیبایی و ترویج زندگی تجملاتی، رفاه زیاد و سرگرمیهای جذاب و متنوع بوده که همه اینها بر اساس منطق حسگرایی، زیباییهای ظاهری و تبلیغ فرهنگ سرمایهداری قابل درک و توضیح است. [۲۷]
عوامل پذیرش آداب
خردگرایی، نوع باور به خدا، انسان، طبعیت و سعادت، آموزش رسمی و غیررسمی و دوستان و همنشینهای انسان، در پذیرش گونههای مختلف آداب اثرگذار است. برای مثال، اعتقاد به جایگاه ویژهای که خداوند برای انسان در نظر گرفته است، اعتقاد به اینکه قرب الهی، عامل خوشبختی انسان است، اعتقاد به محوریت اعتدال در زندگی اجتماعی و اعتقاد به رابطهای که میان ظاهر و باطن انسان وجود دارد، زمینهساز پذیرش آداب ویژهای در سبک زندگی است. همچنین اعتقاد به تقدس رفتارها حتی رفتارهایی که انسان در اوقات فراغت انجام میدهد، در انتخاب نوع رفتار انسان بهشدت تأثیرگذار است.[۲۸]
آداب در جامعۀ امروزی
امروزه مردم به ویژه جوانان در جریان وسیع اطلاعات قرار گرفتهاند و تبادل اطلاعات آنان با دنیای مدرن و فرهنگهای مختلف، موجب پیدایش پیدرپی ارزشها و آداب نو شده است. از طرف دیگر رشد تحصیلی جوانان، افزایش استفاده از رسانههای نوین نظیر اینترنت و ماهواره و نیز دسترسی به اطلاعات گسترده و فضای مجازی، اشتغال زنان، آزادیهای نسبی، حق انتخاب، تغییر سبک زندگی افراد و همچنین تغییر گروه مرجع از جمله زمینههای دگرگونی آداب و ارزشهای دینی، اجتماعی و خانوادگی میان جوانان است. پذیرش هنجارهای رقیب در جامعه ایرانی، بهخصوص در آداب همسرگزینی، شیوۀ دوستیابی، روش گذران اوقات فراغت، رابطه با جنس مخالف، نگرش و رفتار دینی و انتخاب در مصرف کالاهای فرهنگی افزایش یافته است.[۲۹]
پانویس
- ↑ دانشنامه زبان و ادب فارسی، ذیل واژۀ «ادب»، 1384، ج1، ص243؛ «ادب»، وبسایت پژوهه.
- ↑ حسینی، فرهنگ معارف و معاریف، 1376ش، ج8، ص49.
- ↑ امینپور و امینپور، «آداب اجتماعی در تفسیر المیزان»، 1393ش، ص16.
- ↑ لوئیس، زبان سیاسی اسلام، 1378ش، ص66-67.
- ↑ طباطبایی، المیزان، 1374ش، ج 6، ص 257.
- ↑ مطهری، اسلام و نیازهای زمان، تهران، 1381ش، ج1، ص154.
- ↑ مطهری، اسلام و نیازهای زمان، 1381ش، ج1، ص165- 168.
- ↑ حسینزاده، سبک زندگی: زمینههای پذیرش آداب، 1393ش، ص25.
- ↑ شرفالدین، «نسبت میان اخلاق و آداب»، 1393ش، ص71.
- ↑ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، 1404ق، ج20، ص260.
- ↑ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، 1404ق، ج20، ص260.
- ↑ شرف الدین، «نسبت میان اخلاق و آداب»، 1393ش، ص71
- ↑ گولد و کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، 1367ش، ص554.
- ↑ برن و کف، زمینۀ جامعهشناسی، 1357ش، ص156.
- ↑ آبرکرامبي و دیگران، فرهنگ جامعهشناسی، 1376ش، ص223.
- ↑ شرفالدین، «نسبت میان اخلاق و آداب»، 1393ش، ص70.
- ↑ هاشمي شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت، 1382ش، ج1، ص108-109.
- ↑ مطهری، اسلام و نیازهای زمان، 1381ش، ج1، ص173. ر
- ↑ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، 1362ش، ج1، ص11.
- ↑ شریفی، همیشه بهار: اخلاق و سبک زندگی اسلامی، 1397ش، ص28.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمۀ شهیدی، ص۴۳۱.
- ↑ مطهری، اسلام و نیازهای زمان، 1381، ج1، ص 168.
- ↑ حسینزاده، سبک زندگی: زمینههای پذیرش آداب، 1393ش، ص29.
- ↑ حسینزاده، سبک زندگی: زمینههای پذیرش آداب، 1393ش، ص29.
- ↑ حسینزاده، سبک زندگی: زمینههای پذیرش آداب، 1393، ص20-21.
- ↑ شرفالدین، «نسبت میان اخلاق و آداب»، 1393ش، ص79.
- ↑ حسینزاده، سبک زندگی: زمینههای پذیرش آداب، 1393ش، ص31.
- ↑ حسینزاده، سبک زندگی: زمینههای پذیرش آداب، 1393ش، ص86.
- ↑ ریاحی و داراییزاده، «مدرنیته، سبک زندگی جوانان ایرانی و آسیبهای اجتماعی فرا روی آن»، 1392ش، ص158.
منابع
- قرآن کریم.
- آبرکرامبی، نيکلاس و دیگران، فرهنگ جامعهشناسی، ترجمه حسن پویان، تهران، چاپخش، 1376ش.
- ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، قم، مکتبه آیتالله العظمی المرعشی النجفی، 1404ق.
- «ادب»، وبسایت پژوهه، تاریخ درج مطلب: 24 آبان 1393ش.
- امینپور، فاطمه و امینپور، معصومه، «آداب اجتماعی در تفسیر المیزان»، مجلۀ معرف، سال بیستوسوم، شمارۀ 202، مهر 1393ش.
- امینپور، فاطمه و امینپور، معصومه، «آداب گفتاری حاکم بر سبک زندگی اسلامی از دیدگاه قرآن»، مجلۀ معرفت، سال 22، شمارۀ 185، اردیبهشت 1392ش.
- برن، آگ و نيم کف، زمینۀ جامعهشناسی، اقتباس، ا.ح. آریانپور، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1357ش.
- حسینزاده، علی، سبک زندگی: زمینههای پذیرش آداب، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1393ش.
- حسینی، مصطفی، فرهنگ معارف و معاریف، قم، دانش، 1376ش.
- دانشنامه زبان و ادب فارسی، زیر نظر اسماعیل سعادت، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384ش.
- ریاحی، محمداسماعیل و داراییزاده، علی، «مدرنیته، سبک زندگی جوانان ایرانی و آسیبهای اجتماعی فرا روی آن»، مجلۀ مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، دورۀ 12، شمارۀ 20، شهریور 1392ش.
- سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1362ش.
- شرفالدین، سیدحسین، «نسبت میان اخلاق و آداب»، مجلۀ معرفت، سال پنجم، شمارۀ اول، بهار و تابستان 1393ش.
- شریفی، احمدحسین، همیشه بهار: اخلاق و سبک زندگی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، 1397ش.
- گولد، جوليوس و ویليام ل.کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمۀ جمعی از مترجمان، تهران، مازیار، 1367ش.
- لوئیس، برنارد، زبان سیاسی اسلام، ترجمه غلامرضا بهروز لک، قم، دفتر تبلیغات، 1378ش.
- مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان زمان، تهران، صدرا، 1381ش.
- هاشمی شاهرودی، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت، قم، موسسه دایره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهلبيت، 1382ش.