مرغ همسایه غازه
مرغ همسایه غازه؛ ضربالمثلی که به دستکم گرفتن تواناییهای خود و بیشتر دیدن داشتههای دیگران در اثر خودکمبینی، اشاره دارد.
ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» از ضربالمثلهای مشهور در زبان فارسی و فرهنگ ایرانی است و به این مفهوم اشاره دارد که افراد معمولاً چیزهایی که متعلق به دیگران است را بهتر و جذابتر از آن چیزی میدانند که خود دارند. این مَثَل بیانگر آن است که انسانها معمولاً به داشتههای خود کمتر توجه کرده و به دنبال چیزهایی هستند که در اختیار دیگران است، حتی اگر آن چیزها در واقعیت بهتر نباشند. این ضربالمثل در فرهنگهای مختلف به شکلهای متفاوتی بیان میشود، اما مفهوم کلی آن در همه جا یکسان است، به این معنا که چیزهایی که دیگران دارند، اغلب از آنچه خود افراد دارند جذابتر بهنظر میرسند.
ریشه ضربالمثل «مرغ همسایه غازه»
ریشۀ ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» به فرهنگ عامه و تجربیات زندگی روزمرۀ مردم بازمیگردد. این ضربالمثل برگرفته از مشاهدۀ رفتارهای انسانی و تمایل افراد به مقایسه خود با دیگران است و در ادبیات فارسی و فرهنگ عامۀ ایرانی بهعنوان یک درس اخلاقی و اجتماعی استفاده شده است. در همین راستا داستانهایی در مورد مفهوم این ضربالمثل روایت شده است.
داستان اول
در کلیله و دمنه داستان معروفی با مضمون نارضایتی انسانها از داشتههای خود و آرزوی آنها برای چیزهای دیگر روایت شده است. بر این اساس از گذشتههای دور در روستاهای ایران، مرغ بیشتر از غاز یافت میشد و بهدلیل کمبودن غاز، کباب و گوشت آن از گوشت مرغ لذیذتر و محبوبتر بهحساب میآمد.
در یکی از روزها که زن و شوهر این قصه، در خانه نشسته بودند، زن همسایه برای آنها غذایی آورد. پس از خوردن غذا، مرد به همسرش گفت: این غذا نمیتواند مرغ باشد، بلکه باید غاز باشد. همسرش از زن همسایه پرسید و او تایید کرد که غذا همان مرغ معمولی است.
مرد با شنیدن این جواب گفت: «همسایه، حتی مرغهایش هم مثل غاز میماند». این جمله نشاندهندۀ این است که او بهخاطر نارضایتی از داشتههای خود، مرغ همسایه را با ارزشتر از آنچه که بود، تصور میکرد.[۱]
داستان دوم
حاکمی بود که برای شناخت بهتر اوضاع مردم، لباس مبدل پوشیده و به میان آنها میرفت. یکبار در میانۀ راه، به سه مرد پیوست که دربارۀ آرزوهای خود صحبت میکردند. یکی از آنها آرزو داشت، فرمانده لشکر شود، دیگری میخواست وزیر دارایی شود و سومی آرزوی عجیبی داشت؛ او میخواست شبی را کنار همسر حاکم بگذراند؛ زیرا شنیده بود همسر حاکم زن بسیار زیبایی است. پس از شنیدن این آرزوها، حاکم تصمیم گرفت آرزوهای آنها را برآورده کند.
حاکم، آن سه نفر را به قصر دعوت کرده و به آنها گفت که یکی از سربازان وی، آرزوهای آنها را شنیده و حاکم قصد دارد که آنها را به آرزوهایشان برساند. دو نفر اول به آرزوهای خود رسیدند. نوبت به فرد سوم رسید و مرد شبی را کنار همسر حاکم سپری کرد.
فردای آن شب، حاکم دو تخممرغ را به مرد نشان داد، یکی رنگآمیزی شده و دیگری معمولی. حاکم به مرد گفت: این دو تخممرغ چه فرقی با هم دارند. مرد در جواب گفت یکی رنگ دارد و دیگری نه، اما در بطن و واقعیت هیچ تفاوتی با هم ندارند و زمانی که تخممرغها شکسته شوند، مشخص میشود که دارای محتویات یکسانی هستند.
حاکم رو به مرد کرده و گفت: زنی را که دیشب با او گذرانده، همان همسر خودش بوده و فقط او را آرایش کرده و لباسهای فاخر به او پوشانده بودند. مرد از شدت خجالت و پشیمانی سر خود را به زیر افکنده بود.
حاکم به او توضیح داد که همسر او نیز همانند همسر حاکم است و اگر به او توجه شود، هیچ تفاوتی با همسر حاکم ندارد؛ زیرا همۀ زنان در خلقت و آفرینش یکسان بوده و مانند هم هستند و اگر هر کس به همسر خود توجه داشته باشد، دیگر نگاه هیچ کسی به دنبال زن دیگری نیست.[۲]
برخی افراد بهدلیل تنوعطلبی همسر دیگران را بهتر و زیباتر از همسر خود میپندارند، در صورتی که اینگونه نیست واین افراد بهخاطر مقایسۀ نادرست، همسران خود را کمتر از همسر دیگران تصور میکنند و مصداق ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» میشوند.[۳]
داستان سوم
روزی ملا نصرالدین برای خرید کفش راهی بازار شد. به مغازۀ کفشفروشی رفت و از فروشنده خواست تا در انتخاب کفش به او کمک کند. ملا کفشهای زیادی را پوشید و امتحان کرد، اما چیزی را نپسندید و به نظرش هرکدام از کفشها ایرادی داشتند.
هنگامی که ملا نصرالدین مشغول انتخاب کفش بود و اطرافش پر از کفش شده بود، یک جفت کفش توجهش را جلب کرد. ملا نصرالدین از فروشنده خواست تا آن کفش را به او بدهد، پس از پوشیدن کفش ملا نصرالدین احساس راحتی کرد و آن کفش را پسندید و خواست تا آن کفش را بخرد.
ملا نصرالدین قیمت کفش را از فروشنده پرسید. فروشنده به او گفت که آن کفش قیمتی ندارد. ملا نصرالدین از حرف فروشنده تعجب کرد و دلیل آن را پرسید. فروشنده به ملا نصرالدین گفت که این کفشها، همان کفشهای خودش است که هنگام ورود به مغازه در پایش بوده است. ملا نصرالدین بسیار تعجب کرد و همان کفشهای خودش را برداشت و رفت.
این داستان مؤید این نکته است که گاه چیز بهتر همان چیزی است که از پیش داریم.[۴] در همین زمینه جملۀ معروفی از نصیحت بزرگترها به کوچکترها وجود دارد که «بله، فرزندم، مرغ همسایه هم مرغه، حتی ممکن است مرغ خودمان صد بار بهتر و مفیدتر باشد.» [۵]
بنمایههای ضربالمثل «مرغ همسایه غازه»
مقایسههای نادرست
این ضربالمثل نشاندهندۀ این است که انسانها معمولاً در مقایسه با دیگران، چیزهایی که خود دارند را ناچیز میشمارند و برعکس، آنچه دیگران دارند را بسیار ارزشمندتر میپندارند.
خودکمبینی
افرادی که دچار خودکمبینی هستند، ممکن است مرغ همسایه را به شکل غاز ببینند، یعنی چیزی که در واقعیت ممکن است، کمارزشتر باشد، در نظر آنها بسیار بزرگ و مهم جلوه میکند.
نارضایتی از داشتهها
این ضربالمثل همچنین به نارضایتی افراد از داشتههای خود اشاره دارد، کسانی که همواره بهدنبال چیزهای بهتر هستند و نمیتوانند از آنچه دارند لذت ببرند.[۶]
تاثیرات روانی
مقایسۀ زندگی خود با دیگران میتواند منجر به افسردگی و احساس ناکامی شود؛ زیرا فرد همیشه در تلاش برای رسیدن به استانداردهای غیرواقعی است و دیدن نیمۀ پُر لیوان زندگی، موجب میشود تا افراد از زندگی خود لذت بیشتری ببرند.[۷]
کاربرد ضربالمثل «مرغ همسایه غازه»
ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» در موقعیتهای مختلفی بهکار میرود که به حسادت، نارضایتی و مقایسههای نادرست اشاره دارد، مانند:
- حسادت به داراییهای دیگران: زمانی که فردی به داراییها یا موفقیتهای دیگران حسادت میکند و آنها را با ارزشتر از داشتههای خود میداند.
- عدم رضایت از داشتههای خود: این ضربالمثل برای افرادی که همواره از آنچه دارند ناراضی هستند و تصور میکنند که دارایی دیگران بهتر است، استفاده میشود.
- خودکمبینی و عدم خودباوری: در مواقعی که فردی موفقیتها و استعدادهای خود را بیاهمیت تلقی کرده و کوچکترین دستاوردهای دیگران را بزرگ میشمارد، این مثل بهکار میرود.
- پافشاری بر نظرات غیرمنطقی: به افرادی که بر روی حرفهای بیهوده و غیرمنطقی خود پافشاری میکنند، این ضربالمثل اطلاق میشود.
- مقایسه با ظاهر زندگی دیگران: در زمانی که فردی باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه کرده و احساس افسردگی و ناکامی میکند، این مثل به کار میرود.[۸] این ضربالمثل به افراد یادآوری میکند که باید قدر داشتههای خود را دانسته و از مقایسه زندگی خود با دیگران پرهیز کنند.[۹]
ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» در ادبیات فارسی
در کتاب امثال و حکم از علیاکبر دهخدا، شعری از غلامرضا رشیدیاسمی در وصف ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» آمده است: [۱۰]
ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» در دیگر زبانها و فرهنگها
ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» که در فرهنگ ایرانی بهمعنای کوچکشمردن داشتههای خود است، در بسیاری از فرهنگها و زبانهای دیگر نیز به شکلهای مشابهی وجود دارد. این مفهوم، جهانی بوده و در ادبیات و فرهنگ عامۀ بسیاری از ملل دیده میشود، مانند:
در زبان انگلیسی دو عبارت زیر، مفهوم این ضربالمثل را نشان میدهند:
The grass is always greener on the other side of the fence
به معنی: چمن، همیشه در طرف دیگر، سبزتر یا پرپشتتر است.
The apples on the other side of the wall are the sweetest
به معنی: سیبها در طرف دیگر دیوار، شیرین تر هستند.[۱۱]
در زبانهای عربی، ترکی، فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی و نیز بسیاری از دیگر زبانها نیز جملاتی معادل مفهوم این ضربالمثل وجود دارند که همۀ آنها یک درس مشترک برای مردم دارند: «بهجای مقایسۀ خود با دیگران، به داشتههای خود توجه کرده و از آنها قدردانی کنید». [۱۲]
ارتباط ضربالمثل با خودتحقیری در جامعه ایرانی
ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» بهصورت عمیقی با پدیده خودتحقیری و خودکمبینی در جامعۀ ایرانی مرتبط است. خودتحقیری بهمعنای نادیده گرفتن یا کوچکشمردن ارزشها، تواناییها و داشتههای خود و بزرگنمایی موفقیتها و امکانات دیگران است.[۱۳] این ضربالمثل نهتنها بازتابدهندۀ نارضایتی فردی از داشتههای خود است، بلکه نشاندهندۀ چالشهای فرهنگی و روانی گستردهتری است که میتواند تاثیرات منفی گستردهای در زندگی سیاسی، اجتماعی و روزمره ایرانیان بگذارد.[۱۴]
زندگی روزمره
بسیاری از ایرانیان در مقایسه دائمی با استانداردهای زندگی در کشورهای دیگر، داشتههای خود را نادیده میگیرند. بهطور مثال، گرایش به کالاهای خارجی و بیارزششمردن تولیدات داخلی نمونهای از این نگاه است.[۱۵]
همچنین تمرکز بر نقاط ضعف خود و بزرگنمایی موفقیتهای دیگران موجب از دست دادن اعتماد به نفس در افراد شده و آنها دیگر از زندگی شخصی خود لذت نبرده و همواره احساس کمبود میکنند.[۱۶]
در چنین فضایی افراد جامعه بهجای همکاری و حمایت از یکدیگر به حسادت و رقابت روی میآورند و موجب کاهش همبستگی اجتماعی در جامعه میشود.[۱۷]
حوزه فرهنگی و اجتماعی
امروزه خودتحقیری به شکل گسترده و بهخصوص در فضای مجازی و گفتگوهای روزمره دیده میشود، مانند تمسخر فرهنگ ایرانی در مقابل تمجید بیحد از فرهنگهای خارجی که این امر منجر به تضعیف هویت ملی میشود.[۱۸]
همچنین مقایسههای نادرست بین زندگی ایرانیان با جوامع پیشرفته، گاه بهجای تحلیل واقعبینانه به سیاهنمایی و ناامیدی جمعی منجر میشود.[۱۹]
پدیدۀ خودتحقیری در عرصۀ فرهنگی در ایران در مواجهه با فرهنگهای دیگر در چند سال اخیر در برگزاری جشنهایی مانند جشن ولنتاین، هالوین یا کریسمس بین نوجوانان و جوانان بروز یافته است.
برخی افراد یا گروهها بدون درک عمیق از ریشه، تاریخچه و معنای واقعی این جشنها، صرفاً بهدلیل جذابیت ظاهری یا تحتتاثیر رسانهها و تبلیغات، از این جشنها تقلید میکنند که این تقلید بدون درک، نشاندهندۀ نوعی خودتحقیری فرهنگی است؛ زیرا فرد یا جامعه بهجای توجه به ارزشها و سنتهای خود، فرهنگ دیگران را برتر میپندارد.
توجه زیاد به این جشنها به مرور زمان موجب میشود که جشنها و آیینهای محلی و ملی کمرنگ شوند. البته رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش بسیار زیادی در ترویج این جشنها دارند و این جشنها بهدلیل جذابیت بصری و تجاری، بهسرعت در سراسر جهان گسترش یافتهاند.[۲۰]
عرصه سیاسی
بیاعتمادی به تواناییها و ظرفیتهای ملی و تمایل به الگوهای خارجی در سیاستگذاری، بدون در نظر گرفتن شرایط بومی، نمونهای از ضربالمثل «مرغ همسایه غازه» در تصمیمگیریهای کلان است. همچنین برخی انتقادات از وضعیت کشور بهجای پرداختن به راهکارها، صرفاً به تحقیر دستاوردهای ملی محدود میشود.[۲۱]
خودتحقیری در عرصه سیاسی، موجب کاهش مشارکت مدنی و احساس بیارزشی نسبت به داشتهها و توانمندیهای داخلی شده و انگیزۀ بهبود شرایط را تضعیف میکند.
همچنین تقلید کورکورانه از الگوهای خارجی بدون تطبیق با ارزشهای بومی موجب وابستگی فرهنگی شده و هویت ملی را تحت الشعاع قرار میدهد. این نگرش میتواند منجر به وابستگی بیش از حد به دیگر کشورها شده و مانع از رشد و خودکفایی داخلی شود.[۲۲]
برای مقابله با این پدیده در حوزۀ فردی و اجتماعی باید قدر داشتههای خود را دانسته و نقاط قوت خود را پرورش داده و از مقایسههای بیمورد پرهیز کرد.[۲۳]
به اعتقاد جامعهشناسان با شناخت و احترام به فرهنگ و تاریخ خود، میتوان هویت فرهنگی خود را تقویت کرده و از خودتحقیری دور ماند.[۲۴] بهعنوان مثال، دوران دفاع مقدس ایران از مهمترین دورههای تاریخ معاصر ایران است که نقش مهمی در پرهیز از خودتحقیری و تقویت خودباوری ملی در میان ایرانیان ایفا کرد و تاثیرات عمیقی بر هویت ملی، روحیه جمعی و خودباوری ایرانیان گذاشت.
دوران دفاع مقدس به ایرانیان نشان داد که میتوانند با اتکا به تواناییهای داخلی، مقاومت و ایثار، بر مشکلات غلبه کرده و از ارزشهای ملی و دینی خود دفاع کنند. درسهای این دوران همچنان برای نسلهای بعدی الهامبخش است و به آنها یادآوری میکند که خودتحقیری و کوچکشمردن تواناییهای ملی، راه درستی برای پیشرفت نیست.[۲۵]
پانویس
- ↑ . احسانی، «داستان ضربالمثل مرغ همسایه غاز است»، وبسایت گفتنی.
- ↑ . «مرغ همسایه غاز است»، کوثربلاگ.
- ↑ . «حکایت ضربالمثل مرغ همسایه غازه چیست؟»، وبسایت دلگرم.
- ↑ . آقاجانی، «داستان ضربالمثل مرغ همسایه غازه و کاربرد این ضربالمثل»، وبسایت ستاره.
- ↑ . افتخار، «مرغ همسایه غازه (قصههای بیبی 12»، 1378ش.
- ↑ . شایان، «داستان ضربالمثل مرغ همسایه غاز است!»، وبسایت چشمک.
- ↑ . آقاجانی، «داستان ضربالمثل مرغ همسایه غازه و کاربرد این ضربالمثل»، وبسایت ستاره.
- ↑ . «معنی ضربالمثل مرغ همسایه غاز است»، وبسایت دانشچی.
- ↑ . جعفری، «معنی ضربالمثل مرغ همسایه غاز است»، وبسایت دیبامگ.
- ↑ . علمالهدایی، «اساسا چرا مرغ همسایه غاز است»، وبسایت مجله ویستا.
- ↑ . عثمانی، «ضربالمثل مرغ همسایه غازه در زبان انگلیسی»، وبسایت مرکز آموزش آنلاین زبان انگلیسی.
- ↑ . «ضربالمثل عربی و معادل فارسی انها»، وبلاگ آموزش زبان عربی.
- ↑ . «خودتحقیری، علل و عوامل داخلی و درمان»، وبسایت ماهنامه پاسدار اسلام.
- ↑ . شریفی یزدی، «چرا ایرانیان خودتحقیری میکنند؟»، وبسایت روزنامه همشهری.
- ↑ . امیدیان، «گرایش به کالاهای داخلی و خارجی در جوانان یزدی و پیشبینهای آن»، 1394ش، ص1.
- ↑ . آقاجانی، «داستان ضربالمثل مرغ همسایه غازه و کاربرد این ضربالمثل»، وبسایت ستاره.
- ↑ . «انشا درباره مرغ همسایه غاز است برای نوجوانان»، وبسایت مجله اینترنتی کوکا.
- ↑ . ایمانی، «خود تحقیری!»، وبسایت الف.
- ↑ . «ریشههای روانی خودتحقیری در افراد»، پایگاه خبری علمی و تخصصی روانشناسی و بهداشت روان.
- ↑ . «مرغ همسایه غاز است!»، خبرگزاری ایسنا.
- ↑ . ایمانی، «خود تحقیری!»، وبسایت الف.
- ↑ . ایمانی، «خود تحقیری!»، وبسایت الف.
- ↑ . «ریشههای روانی خودتحقیری در افراد»، پایگاه خبری علمی و تخصصی روانشناسی و بهداشت روان.
- ↑ . ایمانی، «خود تحقیری!»، وبسایت الف.
- ↑ . «تقویت اعتماد به نفس و خودباوری از برکات دفاع مقدس است»، خبرگزاری ایرنا
منابع
- آقاجانی، زینب، «داستان ضربالمثل مرغ همسایه غازه و کاربرد این ضربالمثل»، وبسایت ستاره، تاریخ درج مطلب: 22 شهریور 1402ش.
- ایمانی، ناصر، «خود تحقیری!»، وبسایت الف، تاریخ درج مطلب: 10 فروردین 1398ش.
- احسانی، نیما، «داستان ضربالمثل مرغ همسایه غاز است»، وبسایت گفتنی، تاریخ بهروزرسانی: 13 فروردین 1402ش.
- افتخار، رفیع، «مرغ همسایه غازه (قصههای بیبی 12»، مجله پیام زن، شماره 94، 1378ش.
- «انشا درباره مرغ همسایه غاز است برای نوجوانان»، وبسایت مجله اینترنتی کوکا، تاریخ درج مطلب: 6 آبان 1403ش.
- امیدیان، مرتضی، «گرایش به کالاهای داخلی و خارجی در جوانان یزدی و پیشبینهای آن»، نشریه مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، دوره 14، شماره 27، 1394ش.
- «تقویت اعتماد به نفس و خودباوری از برکات دفاع مقدس است»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: 7 مهر 1399ش.
- جعفری، مریم، «معنی ضربالمثل مرغ همسایه غاز است»، وبسایت دیبامگ، تاریخ درج مطلب: 22 مهر 1403ش.
- «حکایت ضربالمثل مرغ همسایه غازه چیست؟»، وبسایت دلگرم، تاریخ بازدید: 13 بهمن 1403ش.
- «خودتحقیری، علل و عوامل داخلی و درمان»، وبسایت ماهنامه پاسدار اسلام، تاریخ درج مطلب: 20 نوامبر 2022م.
- «ریشههای روانی خودتحقیری در افراد»، پایگاه خبری علمی و تخصصی روانشناسی و بهداشت روان، تاریخ درج مطلب: 18 دی 1401ش.
- شایان، بهار، «داستان ضربالمثل مرغ همسایه غاز است!»، وبسایت چشمک، تاریخ بهروزرسانی: 28 مهر 1403ش.
- شریفی یزدی، علیرضا، «چرا ایرانیان خودتحقیری میکنند؟»، وبسایت روزنامه همشهری، تاریخ درج مطلب: 26 بهمن 1401ش.
- «ضربالمثل عربی و معادل فارسی آنها»، وبلاگ آموزش زبان عربی، تاریخ درج مطلب: 8 اردیبهشت 1390ش.
- عثمانی، احمد، «ضربالمثل مرغ همسایه غازه در زبان انگلیسی»، وبسایت مرکز آموزش آنلاین زبان انگلیسی، تاریخ بازدید: 16 بهمن 1403ش.
- علمالهدایی، سیدحسن، «اساسا چرا مرغ همسایه غاز است»، وبسایت مجله ویستا، تاریخ بازدید: 13 بهمن 1403ش.
- «مرغ همسایه غاز است»، کوثربلاگ، تاریخ درج مطلب: 14 آبان 1399ش.
- «مرغ همسایه غاز است!»، خبرگزاری ایسنا، تاریخ درج مطلب: 12 آبان 1400ش.
- «معنی ضربالمثل مرغ همسایه غاز است»، وبسایت دانشچی، تاریخ بازدید: 13 بهمن 1403ش.