برگ‌او

از ویکی‌زندگی

برگ‌او (برگو)، غذای محلی در افغانستان.

بَرگ‌اَو (برگو)، در افغانستان نوعی غذای محلی است که با آرد تهیه شده و با قَطِیق (دوغ) و گاهی روغن حیوانی (روغن زرد) مصرف می‌شود. تهیه و مصرف این غذا دارای آداب و رسوم خاصی است و در برخی از مناسبت‌های اجتماعی و دینی تهیه و به مصرف می‌رسد.

معرفی

بَرگَو از دو کلمۀ برگ و اَو (آب) ترکیب شده و به برگه‌های خمیری گفته می‌شود که با آب جوش پخته می‌شود؛ در برخی از مناطق به آن بلگ‌او و بلگیو نیز می‌گویند. از برگ‌او همانند آش اغلب برای بهبود سرما‌خوردگی و زکام استفاده می‌شود.[۱]

گستره

این غذا در بسیاری از مناطق افغانستان و به‌خصوص در مناطق شمال و مرکزی کشور شناخته شده است ولی امروزه به‌دلیل دست‌رسی مردم به انواع مواد غذایی، رونق گذشته را ندارد و فقط گاهی مردم محلی آن را طبخ می‌کنند.[۲]

مواد

مواد اصلی غذاهای محلی با توجه به شرایط مناطق، امکانات مردم و رسومات محلی، تعیین می‌شود. در مناطق روستایی و کوهستانی افغانستان در گذشته به‌دلیل ابتدایی بودن زندگی، فقر مردم و گاهی به‌دلایل مختلف چون جنگ و محاصرۀ اقتصادی، مردم جز به آرد و لبنیات دسترسی نداشته‌اند و تغذیه مردم اغلب با موادی صورت می‌گرفت که در منطقه به وفور در دسترس بود و به‌همین دلیل آرد و لبنیات (دوغ) اصلی‌ترین مادۀ غذایی در بیشتر مناطق افغانستان بوده است. با ورود مواد جدید غذایی به مناطق، زمینه برای تهیۀ غذاهای محلی از بین رفت و امروزه این تهیۀ نوع غذاها بیشتر حالت تفننی و گاهی دارویی (برای سرماخوردگی) دارد. بر این اساس مادۀ اصلی برگ‌او آرد، آب، نمک و دوغ است. روغن و ادویه (چون فلفل، زیره، پونه و پیاز) از مواد فرعی آن به‌حساب می‌آید.[۳]

وسایل پخت

برای تهیه و پخت برگ‌او به وسایلی نیاز است از جمله:

  • اَلَک: یا آردبیز که برای الک‌کردن آرد برگو و آش به کار می‌رود.
  • طَبَق: ظرفی برای خمیر‌کردن.
  • تختۀ آش که در برخی از مناطق به آن غَلتَک، آشگز، اُخلَو، آرچوب و اَرچیو (آردچوب) می‌گویند. این وسیله، تختۀ مستطیل به عرض حدود 30 و طول حدود 80 سانت است که دو طرف عرض تخته برآمدگی دارد. این تخته از چوب توت، زردآلو و یا چهار‌مغز (گردو) تهیه می‌شود و بر روی آن خمیر آماده را برای برگ‌او یا آش برش می‌زنند.
  • کارد آش: کاردی است مناسب برای برش خمیر برگ‌او یا آش.
  • دیگ: ظرف بزرگ و چُقُور (گود) که در آن غذا می‌پزند.
  • کَنَک: اجاقی است به صورت چقوری که به شکل اَمرُود (گلابی) در زمین ساخته می‌شود. کنک دارای دو قسمت است: بخش اصلی که دارای سه برجستگی است و دیک روی آن قرار می‌گیرد و قسمت فرعی که کاسۀ کنک نام دارد و قُوق (ذغال) و خاکستر اضافی را به آن منتقل می‌کنند.
  • چَولی: یک نوع صافی که با آن برگ‌او یا آش کشیده تهیه می‌کنند.
  • کَفلیز-سرماق: ملاقه.
  • پیاله: کاسه¬های فلزی یا چوبی ویژۀ برگ‌او و آش.
  • چِمچَه: قاشق¬های چوبی (یا فلزی) برای خوردن برگ‌او یا آش.[۴]

انواع

این غذا در طرز تزئین و مصرف به دو نوع چِمچَه‌خُور (معمولی) و پَنجَه‌خُور (کشیده) تقسیم می‌شود. برگو کشیده را اغلب برای مهمانان عزیز تدارک می‌بینند.[۵]

روش تهیه

ابتدا آرد را خمیر می‌کنند. بعد از آماده‌شدن خمیر، آن را روی تخته پهن کرده و با چوب باریکی آن را نازک می‌کنند. سپس این خمیر نازک را به‌شکل مستطیل و به اندازه کف دست (یا بزرگ‌تر) برش می‌دهند. بعد آن را در میان محلولی از آبِ در حال جوش و نمک می‌ریزند تا پخته شود. وقتی برگو در آب جوشید و پخته شد، در نوع اول، پس از چند دقیقه دم‌گرفتن، مقداری قتیق با مخلوطی از زیره، فلفل، نمک و پیاز خرد شده به آن اضافه می‌کنند. سپس این نوع برگو (چمچه‌خور) را در پیاله (کاسه) ریخته و با چمچه (قاشق چوبی) میل می‌کنند.[۶] در نوع دیگر پس از پخته شدن برگ‌های خمیر، آن را ابتدا صاف می‌کنند و برگ‌ها را در قوری‌ها (سینی) می‌کشند. بعد از آغشته‌کردن آن به قتیق با مخلوطی از زیره، فلفل و نمک، روی آن روغن زرد (سرخ شده در کمی رنگ روغن) می‌ریزند و آن را با پَنجَه (چنگال) میل می‌کنند. این نوع را برگو کشیده گویند.[۷]

آداب و رسوم

تهیۀ این غذا جدا از بقیۀ ایام سال و به‌خصوص زمستان و پاییز، در برخی از ایام و مناسبت‌ها به‌ویژه مجالس و نشست‌های زنانه معمول است. پختن برگوی چمچه‌خواری به‌ویژه در مراسم دندان‌ریزه (درآمدن نخستین دندان کودک) در برخی از مناطق مرسوم است. به شکرانۀ رویش نخستین دندان کودک اقوام و همسایگان را دعوت کرده و غذای نذری می‌پزند که اغلب، همراه با (آرد) گندم است. در ماۀ صفر نیز که زنان مراسمی زنانه به یاد حضرت زهرا و حضرت زینب برپا می‌کنند و به‌خصوص در روزهای چهارشنبه ماه صفر پختن برگو نیز برای مهمانان معمول است.[۸]

ضرب‌المثل

در ارتباط با برگو مثلی وجود دارد به این صورت: «دَه خُودُوش بَرگَو نمی‌تانه، ده دیگا آشگر می‌شوه.» به کسی گویند که برای خودش کاری نمی‌تواند اما برای دیگران ادعای انجام کارها دارد.[۹]

پانویس

  1. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص354
  2. گروهی از نویسندگان، شناسنامه غور، 1398ش، ص170؛ «طرز تهیۀ بلگو غذای ساده و مزه‌دار افغانستان»، وب‌سایت آی‌فیلم 2.
  3. «طرز تهیۀ بلگو غذای ساده و مزه‌دار افغانستان»، وب‌سایت آی‌فیلم 2. و رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص354
  4. عادلی، زبان فارسی دری درحوزۀ ادبی بلخ، (آمادۀ چاپ)، ص71؛ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص354.
  5. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص354.
  6. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص354 و «طرز تهیۀ بلگو غذای ساده و مزه‌دار افغانستان»، وب‌سایت آی‌فیلم2
  7. «طرز تهیۀ بلگو غذای ساده و مزه‌دار افغانستان»، وب‌سایت آی‌فیلم2
  8. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص360.
  9. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص552.

منابع

  • رهیاب (بلخی)، سید حسین، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، قم، صبح امید دانش، 1401ش.
  • عادلی، سید ظاهر، زبان فارسی دری در حوزۀ ادبی بلخ، (آماده چاپ).
  • طرز تهیه بلگو غذای ساده و مزه‌دار افغانستان، وب‌سایت آی‌فیلم2، تاریخ درج مطلب: 19 میزان/مهر 1399ش.
  • گروهی از نویسندگان، شناسنامه غور، کابل، پرند و انجمن ادبی غور، 1398ش.