تبرک
تبرک،، درخواست برکت و خجستگی از خدا و اولیای الهی.
تبرک، فرخنده گرفتن، به میمنت و مبارکی گرفتن، مبارک شمردن[۱] و هر چیز بابرکت و باشگونی است.[۲] برخی، تبرک را نوعی طلب لطف و عنایت خداوند، بزرگان دینی، اولیاء الهی و سایر موجودات قدسی میدانند. این نیرو، بهواسطه خواست صاحب قدرت قدسی و نیز با انجام برخی اعمال توسط آدمی، قابل انتقال است.
واژهشناسی
واژۀ تبرک که از ریشه عربی «برک» در زبان سامی گرفته شده و بهمعنای فزونی و نزدیکی است.[۳] این واژه، نزد فارسیزبانان بهمعنای فرخندگی[۴] و برکت یافتن[۵] است. از اینرو به هر چیز مبارک و خوشیمنی، تبرک گفته میشود و در اصطلاح، تبرك به هر چیزی، بهمعنای برکتخواهی از آن و به فال نیک گرفتن آن است.[۶]
تبرک، در زبانهای مختلف، دارای مترادفهایی است که از آن جمله میتوان به زبان مندایی (از گویشهای شرقی زبان آرامی) اشاره کرد که واژههای «بَراخه» بهمعنی نماز و دعای روزانه و «بَرَخَتا» بهمعنی تقدیس و دعا کردن، در آن آمده است.[۷] در زبان عِبری معادل این واژه بهصورت «براخاه» و بهمعنای دعا، آرزوی توفیق و خیر آمده و در زبان عربی نیز واژه «برکه» بهمعنای نیکبختی و فزونی است.[۸] واژه تبرک در زبان فارسی، واژهای دخیل از زبان عربی بوده و مترادفهایی همچون فرخنده داشتن، همایون داشتن، خجسته داشتن و میمنت (در زبان فارسی) دارند.[۹]
در زبان رایج مردمی، واژه تبرک در جایگاه «متبرک» و بهمعنی بابرکت و میمون بهکار میرود. از مشتقات مرسوم و متداول این واژه میتوان به «تبرکا» (از روی تبرک)، «تبرکات» (کردارهای نیک، میمنتها)، «تبرک بودن» (برکت داشتن)، «تبرک شدن» (کسب میمنت و مبارکی)، «تبرک کردن» (مبارک گرفتن)، «تبرک یافتن» و «تبرکی» (سلام و تعظیم، تبرک یافته)، اشاره کرد.
اعتقاد به تبرک
باور به تبرک، ریشه در انگارههای شناختی دارد که برقراری پیوند مهرورزانه میان انسان و دارندگان نیروی معنوی را با هدف بهرهگیری فزاینده از برکت وجودی اولیای خدا پی میگیرند. چنین انگارههایی در برخی از آیینهای کهن به برکتزایی برخی عناصر و اشیاء طبیعی گسترش یافته است.
در میان مسلمانان، همه مذاهب اسلامی، بهجز وهابیون، قائل به جواز تبرک هستند و پیروان این مذاهب، انسانهای شایستهای مانند پیامبران و اولیای دین و نیز اشیاء و اماکنی مانند قرآن و کعبه را متبرک میدانند.[۱۰]
زرتشتیان ایران آنچه در پُرسهی همگانی ۲۵ بهمن و بهیاد درگذشتگان، توزیع میشود برای تبرک نزد خود نگه میدارند.[۱۱] همچنین نصب تصاویر حکما، پادشاهان و راهبان در خانه بعنوان تبرک، زینتبخش خانههای نصارا در ایران است.[۱۲] منداییان (صابئین) خوزستان ظروف و زیورآلات تازه خود را با تعمید توسط یک روحانی متبرک میکنند[۱۳] و نان پختهشده در جشن عید بزرگ سالیانه خویش را تبرک میدانند.[۱۴] افراد فرقه حَسیدیم از کلیمیان ساکن ایران، به زَدّیک که مرشد معنوی آنان است، جهت طلب شفا و تبرک مراجعه میکنند.[۱۵]
متبرکشدن
اعتقاد مردم به تبرکیافتن و متبرک شدن در آئینهای گوناگون از راههای زیر حاصل میشود:
- درخواست از خداوند و اولیای او؛
- از طریق لمس کردن ضریح امامان و امامزادگان یا یک قدیس و متعلقات آنان؛
- از راه آویزان کردن تمثال یا نماد قدیسان و اماکن مقدس.[۱۶]
تبرک در خردهفرهنگهای ایرانی
تبرک یافتن یا متبرک شدن در فرهنگ عمومی ایرانیان و آیینهای ملی و مذهبی آنان هم دارای سویههای قدسی است و هم خاصیت برکتزایی دارد. بهکار بردن عناصر و نمادهایی چون بذر و دانه غلات، نان و نمک، درختان، سبزه، آب، انواع میوه، تنقلات مغزدار و پُردانه مانند انار، گردو، فندق و مانند اینها که در فرهنگ ایرانیان، نماد باروری، حاصلخیزی و حیات است[۱۷]، پیوند پایداری میان آموزههای دینی و انگارههای عرفی ایجاد کرده است.
مردم مناطق مختلف ایران در مناسبتهای مهم اجتماعی مثل عید تلخ یا سیاه[۱۸]، چهارشنبهسوری[۱۹] مسابقات کشتی[۲۰]، مراسم نان دخترپز[۲۱]، ورود به ماه نو[۲۲] و در آیینهای فصلی چون استقبال از نوروز، مراسم بارانخواهی[۲۳]، مصون ماندن از خشکسالی و فقر[۲۴] و نیز در آغاز مراحل مختلف زندگی اجتماعی ـ اقتصادی مانند گشایش بخت در بقاع متبرکه[۲۵]، تنورِ بانمک[۲۶] و همچنین در آداب و مناسکی مانند تولد و ازدواج و در مراحل مختلف کشاورزی و دامپروری؛ برای رونق کسبوکار و ایجاد آمادگی، طلب خیر و برکت میکردند. باور عمومی بر این است که عناصر برکتزا در این مناسبتها و ایام ویژه، اثربخشی بیشتری مییابند.
در خردهفرهنگهای ایرانی انواع غذای نذری[۲۷]، اجزای مختلف قربانی[۲۸]، مراسم عَلَمواچینی[۲۹]، سکهی تبرّکی مراسم احیای شب بیستوهفتم رمضان[۳۰]، لباسنو روز عید غدیر[۳۱] و موارد مشابه، متبرک دانسته میشود. همچنین افراد نظرکرده[۳۲]، زائر مکانهای مقدس[۳۳]، لباس بزرگان دینی[۳۴] و حتی پوشش شفايافتگان در بقاع متبرکه[۳۵]، مشایخ صوفیه[۳۶] و نیمخورده[۳۷] و مزار آنها[۳۸] از احترام ويژهای نزد اقوام مختلف ایرانی برخوردار هستند.
از جمله آیینهای مرسوم بین ایرانیان، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- گیاهانی مانند آویشن، مورد، سرو و انار، نزد پیروان دین زردشت، بهمنظور هدیه دادن و تبرکبخشی مرسوم است.[۳۹]
- مردم گیلان و آذربایجان، در چهارشنبهسوری و برای استقبال از نوروز، برافروختن آتش، روشن کردن شمع و چراغها را به دختران خود میسپارند تا متبرک شده و بخت آنها باز شود.[۴۰]
- در شرق گیلان، زنان کومله، تخممرغ در نخستین تخمگذاری را بهمنظور تبرک در انبار برنج خود نگهداری میکردند.[۴۱]
- در جشن باستانی نوروز، چرب نمودن بدن با روغن زیتون برای تبرک مرسوم بود.[۴۲]
- در میان زردشتیان، کودکان در سن 14 سالگی، کمربندی تبرک شده بهدست موبد را که «کُستی» نام دارد، بر کمر میبندند.[۴۳]
- در گنبدکاووس، قبل از ورود عروس و داماد به حجله، غذایی بهنام «چِکِدرمه» پخته و به آن دو میدهند. پس از خوردن غذا توسط عروس و داماد، باقی آن را میان حاضرات بهعنوان تبرک، تقسیم میکنند.[۴۴]
- عشایر ترکمن، در آیین عروسی خود، دو بقچه بهنام «دوقوز» را که حاوی لباسهایی برای عروس است، بهعنوان چشمروشنی در اختیار مادر داماد قرار داده و همه افراد حاضر در مجلس، دوقوزها را بهعنوان تبرک و بهمنظور طلب سعادت و خوشیمنی به پیشانی خود میمالند.[۴۵]
- مردم گیلان، حنا و سکههای ریختهشده بر سر عروس، در مراسم حنابندان را دارای شگون و تبرک میدانند.[۴۶] در میناب، حنا را به پای منبر، مسجد و زیارتگاهی برده و تبرک میکنند، سپس مقداری از آن، توسط داماد و بهعنوان تبرک به گوشه درب زیارتگاه مالیده میشود.[۴۷]
برخی خوراکها، در مراسمهای مذهبی متبرک تلقی میشوند، مانند آش نذری،[۴۸] غذای نذری اربعین،[۴۹] نان، خرما و نذورات مراسم نخلگردانی در ایام محرم.[۵۰]
خاصیت درمانی تبرک
در باور ایرانیان، نیروی برکتزای فرد متبرک برای درمان بیماریها نیز اثرگذار است؛ به همین دلیل، برخی از مردم تکهای ازگوشت شتر قربانی را که متبرک میدانستند نمکسود میکردند و در تمام سال برای شفا به بیماران میدادند.[۵۱] همچنین برخی از مردم خاکستر اجاق سادات، البسه و خوراک آنان را متبرک میدانستند و برای شفای بیمار بهکار میگرفتند.[۵۲] در برخی مناطق نیز اشیائی مانند نقل و نبات و پوشاک را بهعنوان تَوَرُکی (تبرکشده) با مالیدن به دیواره ضریح امامان و امامزادهها متبرک میکردند و آن را بهعنوان سوغاتی ارزشمند به خویشان و آشنایان هدیه میدادند تا با استفاده از آنها از بلا و آفت مصون بمانند.[۵۳] در برخی مناطق نیز آب بهدست آمده از شستن و تطهیر برخی نشانگاهها و سنگهای متبرک را جهت درمان به بیماران میدادند.[۵۴]
تبرک در ادبیات فارسی
تبرک، از جمله واژگان کهنی است که از دیرباز در نظم و نثر شاعران فارسی زبان حضور داشته است. برای مثال، سعدی در شعر خود به این واژه اشاره کرده است:[۵۵]
تبرک از در قاضی چو بازش آوردی | دیانت از در دیگر برون شود ناچار |
مولانا نیز در شعر خود گفته است:[۵۶]
تو گاو فربه حرصت به روزه قربان کن | که تا بری به تبرک هلال لاغر عید |
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تبرک، سایت واژهیاب.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تبرک، سایت واژهیاب.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ذیل ماده «برک».
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه «تبرک».
- ↑ معین، فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه «تبرک».
- ↑ معین، فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه «تبرک».
- ↑ Drower, A Mandaic Dictionary, 1963, P50.
- ↑ معلوف، لویس، المنجد، بیروت، دار المشرق، ۱۹۷۳م، ذیل برک.
- ↑ آنندراج، محمد پادشاه، ۱۳۳۶ش؛
معین، فرهنگ فارسی، ۱۳۵۳ش، ج1، ص1022. - ↑ «تبرک» در وبسایت ویکیشیعه.
- ↑ رمضانخانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، 1387ش، ص198ـ199.
- ↑ قزوینی، عجایب المخلوقات، 1361ش، ص316.
- ↑ عربستانی، تعمیدیان غریب، 1383ش، ص117.
- ↑ دانشور و عبداللهی، دیدنیها و شنیدنیهای ایران، 1387ش، ص113ـ114.
- ↑ عربستانی، تعمیدیان غریب، 1383ش، ص219.
- ↑ شعبانی، آداب و رسوم نوروز، 1379ش، ص207 و حسنی، ریکان، 1388ش، ص200.
- ↑ کوپر، فرهنگ مصور نمادهای سنتی، 1379ش، ص۵۴، ۲۶۹، ۳۶۱، ۳۶۲، ۳۶۶؛ فرهادی، گیاهان و درختان مقدس در فرهنگ ایرانی، 1372ش، ص۳۲۰- ۳۲۹.
- ↑ حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، 1385ش، ص۱۷۱.
- ↑ ساعدی، خیاو یا مشکین شهر، 1343ش، ص150.
- ↑ معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، 1384ش، ج3، ص2047ـ2048.
- ↑ رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، 1378ش، ص387.
- ↑ پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، 1377ش، ص170ـ171.
- ↑ میرشکرایی، فرهنگ عامه؛ کتاب گیلان، 1374ش، ص463؛ معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، 1384ش، ج3، ص2060.
- ↑ ساعدی، خیاو یا مشکین شهر، 1343ش، ص۱۵۰.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامهی کومله، 1386ش، ص25.
- ↑ مرادی، خوراک و فرهنگ «نان ترکمن؛ خوراک و باورهای عامیانه و فرهنگی ترکمنها»، 1387ش، ص276، 288.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامهی کومله، 1386ش، ص186؛ دانشور، عبداللهی، دیدنیها و شنیدنیهای ایران، 1387ش، ج1، ص26؛ رمضانخانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، 1387ش، ص149.
- ↑ معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، 1384ش، ج3، ص2029؛ بلوکباشی، نخلگردانی، 1380ش، ص76-77؛ واله، سفرنامه، 1348ش، ص109-111.
- ↑ میرشکرایی، فرهنگ عامه؛ کتاب گیلان، ۱۳۷۴ش، ص463.
- ↑ شاهحسینی، ایوانکی؛ سرزمین انار، خربزه و صنعت، ۱۳۸۷ش، ص152.
- ↑ مرادی، ترانهها، زبانزدها و فرهنگ عامهی مردم كرمان، ۱۳90ش، ص269.
- ↑ حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص180.
- ↑ جوینی، تاریخ جهانگشای، ۱۳۸۵ش، ج1، ص186.
- ↑ ماسه، باورها و آداب و رسوم ایرانی، 1938م، ج2، ص402.
- ↑ پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳77ش، ص239.
- ↑ عبیدالله زاکانی، کلیات، ۱۳۴۳ش، ص۳۵۶-۳۵۷؛ راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۱۳۸۲ش، ج3، ص503؛ تمیمداری، فرهنگ عامه، ۱۳۹۰ش، ص278.
- ↑ عبیدالله زاکانی، کلیات، ۱۳۴۳ش، ص342.
- ↑ معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ۱۳۸4ش، ج3، ص2049.
- ↑ مزداپور، «کاربرد آیینی چند گیاه در نزد زرتشتیان معاصرایران»، ۱۳۸۱ش، ص۹۶-۱۰۱.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامۀ كومله، ۱۳۸۶ش، ص۲۵.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامۀ كومله، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ بیرونی، آثار الباقیه، ۱۳۸۹ش، ص۳۳۰.
- ↑ Serena, Hommes et choses en Perse, 1883, P230.
- ↑ فروتن، گنبدکاووس: تاریخ، سرزمین، فرهنگ، ۱۳۹۰ش، ج2، ص546.
- ↑ معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ۱۳۸۳ش، ج3، ص2136.
- ↑ پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۶۱ و ۶۸.
- ↑ سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۶.
- ↑ رمضانخانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۹.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامۀ كومله، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۶.
- ↑ دانشور، دیدنیها و شنیدنیهای ایران، بیتا، ج1، ص26.
- ↑ واله، سفرنامه، ۱۳۴۸ش، ص111.
- ↑ امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص102، 103.
- ↑ عسكریعالم، فرهنگ عامهی لرستان، ۱۳۸۷ش، ج2، ص124.
- ↑ بشرا، طب سنتی مردم گیلان، ۱۳۸۹ش، ص82.
- ↑ سعدی، مواعظ، قطعات، شماره 130، بیت 2، سایت گنجور.
- ↑ مولانا، دیوان شمس، غزلیات، غزل شماره 925، سایت گنجور.
منابع
- آنندراج، محمد پادشاه، بهتحقیق محمددبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۶ش.
- ابنمنظور، جمالالدین، لسانالعرب، بیروت، دارصادر، 1414ق.
- امیری، رزاق، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۲ش.
- بشرا، محمد، طب سنتی مردم گیلان، رشت، فرهنگ ایلیا، ۱۳۸۹ش.
- بلوکباشی، علی، نخلگردانی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
- بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اكبر داناسرشت، تهران، فردوس، ۱۳۸۹ش.
- پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ۱۳77ش.
- تمیمداری، احمد، فرهنگ عامه، تهران، مهکامه، ۱۳۹۰ش.
- جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، بهکوشش محمد قزوینی، تهران، هرمس، ۱۳۸۵ش.
- حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۵ش.
- حسنی، ابوالفضل، ریكان، سمنان، حبلهرود، ۱۳۸۸ش.
- دانشور، محمود، عبداللهی، علیاصغر، دیدنیها و شنیدنیهای ایران، تهران، دنیای کتاب، 1387ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، در سایت واژهیاب، تاريخ بازدید: 25 آبان 1400.
- راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، نگاه، ۱۳۸۲ش.
- رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش.
- رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، یزد، سبحان نور، ۱۳۸۷ش.
- ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکینشهر، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي، ۱۳۴3ش.
- سعدی، مواعظ، قطعات، شماره 130، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 13 خرداد 1401ش.
- سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، زوفا، ۱۳۸۶ش.
- شاهحسینی، علیرضا، ایوانکی: سرزمین انار، خربزه و صنعت، سمنان، حبلهرود، ۱۳۸۷ش.
- شعبانی، رضا، آداب و رسوم نوروز، تهران، الهدی، ۱۳۷9ش.
- شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامهی كومله، رشت، گیلکان، ۱۳۸۶ش.
- عبیدالله زاکانی، نظامالدین، کلیات، بهکوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، اقبال، ۱۳۴۳ش.
- عربستانی، مهرداد، تعمیدیان غریب، تهران، افکار، ۱۳۸۳ش.
- عسكریعالم، علیمردان، فرهنگ عامهی لرستان، خرمآباد، شاپورخواست، ۱۳۸۷ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 13 خرداد 1401ش.
- فرهادی، مرتضى، گیاهان و درختان مقدس در فرهنگ ایرانی، تهران، آینده، ۱۳۷۲ش.
- فروتن، اشکان، گنبدکاووس: تاریخ، سرزمین، فرهنگ، تهران، رسانش، ۱۳۹۰ش.
- قزوینی، زکریا، عجایب المخلوقات، بهکوشش نصرالله سبوحی، تهران، کتابخانه و چاپخانه مرکزی ناصرخسرو، ۱۳۶۱ش.
- كوپر، جین، فرهنگ مصور نمادهای سنتی، ترجمهی ملیحه كرباسیان، تهران، فرشاد، ۱۳۷۹ش.
- ماسه، اچ، باورها و آداب و رسوم ایرانی، پاریس، 1938م.
- مرادی، عیسى، ترانهها، زبانزدها و فرهنگ عامهی مردم كرمان، كرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳90ش.
- مرادی، منصور، خوراک و فرهنگ «نان ترکمن؛ خوراک و باورهای عامیانه و فرهنگی ترکمنها»، بهکوشش علیرضا حسنزاده، تهران، مهرنامگ، ۱۳۸۷ش.
- مزداپور، کتایون، «کاربرد آیینی چند گیاه در نزد زرتشتیان معاصرایران»، فرهنگ مردم ایران، تهران، س 1، شماره 1، ۱۳۸۱ش.
- معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸4ش.
- معلوف، لویس، المنجد، بیروت، دار المشرق، ۱۹۷۳م.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، در سایت واژهیاب، تاريخ بازدید: 25 آبان 1400.
- مولانا، دیوان شمس، غزلیات، غزل شماره 925، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 13 خرداد 1401ش.
- میرشکرایی، محمد، فرهنگ عامه؛ کتاب گیلان، بهکوشش ابراهیم اصلاحعربانی، تهران، گروه پژوهشگران ایران، ۱۳۷۴ش.
- ناصرخسرو، سفرنامه، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، زوار، ۱۳۵۶ش.
- واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمهی شعاعالدین شفا، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۸ش.
- «تبرک»، ویکی شیعه: دانشنامه مجازی مکتب اهلبیت، تاریخ بازدید: 25 آبان 1400.
- Drower, E. S. and R. Macuch, A Mandaic Dictionary, London, 1963.
- Serena, C., Hommes et choses en Perse, Paris, 1883.