زبان دری

از ویکی‌زندگی

زبان دری، زبان‌ رایج در کشورهای فارسی‌‌زبان.

زبان دری، زبان‌ امروزی و رایج در کشورهای فارسی‌زبان است که بعد از فارسی میانه، در قرن اول هجری به‌وجود آمد و به‌تدریج زبان رسمی گفتار و نوشتار در دربار پادشاهان در سراسر ایران قدیم (ایران فرهنگی) شد. زبان دری، بعد از قرن چهارم هجری، به اوج شکوفایی رسید و شاعران زیادی مانند رودکی، دقیقی، فردوسی، کسایی، منوچهری و ناصرخسرو، به این زبان شعر سروده‌اند.

نام‌گذاری

دری، منسوب به «در» مخفف «دربار» است. این زبان به‌دلیل این‌که زبان دربار شاهان بوده، به دری مشهور شده است.[۱] به باور ابن‌ندیم، دری زبان دربار ساسانی بوده ‌است و بیشتر دانشمندان واژة دری را مشتق از در به‌‌معنای دربار و در اصل، به‌معنای «درباری» می‌دانند.[۲] زبان دری در آثار نویسندگان مسلمان، «پارسی»، «پارسی دری» و «فارسی دری» نیز خوانده شده است. همچنین در آثار عربی « الدّریّه» و «الفارسیّة الدّریّه» ثبت شده است. در آثار بعضی از مورخان، عبارت «پارسی و دری» نیز به‌کار رفته که نشان می‌دهد «پارسی» و «دری»، برای عده‌ای، دو گونة متفاوت بوده است.[۳]

پیشینه

زبان فارسی به‌طور کلی دارای سه مقطع تاریخی مهم است: دورۀ اول، «فارسی قدیم» خوانده می‌شود که در زمان هخامنشی رواج داشته و به‌صورت سنگ‌نوشته‌ها، کتیبه‌ها و خطوط میخی باقی مانده است.[۴] دورۀ دوم «فارسی میانه» (پهلوی) است که نقش واسطه میان فارسی باستان و دری (فارسی نو) را دارد و در دورۀ اشکانیان و ساسانی به مدت هزار سال در مناطق مختلف ایران قدیم رایج بوده است.[۵] پس از سقوط ساسانیان و پیروزی مسلمانان عرب، زبان فارسی میانه، به‌تدریج از رسمیت افتاد و جای آن را زبان عربی گرفت و زبان علم و ادب در ایران شد؛ اما موبدان زرتشی در مناطق مختلف ایران، آثار دینی خود را به زبان فارسی میانه می‌نوشتند. دورۀ سوم که «فارسی نوین» و «فارسی دری» نامیده می‌شود، در اوائل دورۀ اسلامی به‌وجود آمد. در آن زمان در شرق ایران، زبان دری که گونۀ گفتاری زبان فارسی میانه بود، بیش از پیش رایج شد و به «ماوراءالنهر» رسید و به‌مرور زمان جای دیگر زبان‌های ایرانی را گرفت.[۶] زبان دری از آن زمان تا کنون زبان رسمی کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان است.[۷] برخی معتقدند که زبان دری، پیش از اسلام و در عرض فارسی میانه وجود داشته است.[۸]

معرفی اجمالی

در سده‌های نخستین اسلامی لهجه‌های محلی گوناگونی در ایران رایج بود؛ اما به‌تدریج، فارسی دری به‌عنوان زبان مشترک در مناطق مختلف ایران گسترش یافت و در کنار زبان عربی که زبان دین و علم و حکومت بود، به زبان مشترک تودۀ مردم تبدیل شد. سپس این زبان با جذب تدریجی عناصر زبانی از لهجه‌های دیگر و جذب واژگان زیاد از زبان عربی، بسیار غنی و به‌عنوان زبان فرهنگی، فراگیر شد. از طرف دیگر، پادشاهان سامانی در گسترش و ارتقای این زبان به زبان نوشتاری و ادبی نقش داشتند. همچنین در دورۀ غزنویان فارسی دری، زبان ادبی کشور شد و در زمان شاهان سلجوقی این زبان در کارهای اداری جای زبان عربی را گرفت. بعد از آن، گسترش زبان دری ادامه یافت و بعد از زبان عربی دومین زبان بزرگ دنیای اسلام شد که محدودۀ آن از هند تا آسیای صغیر بود.[۹]

خاستگاه

1. جغرافیایی

خاستگاه اصلی زبان دری از نظر جغرافیایی مورد اختلاف است؛ برخی معتقدند که مهد اصلی زبان دری مدائن در غرب ایران بوده و سپس به وسیلۀ اطرافیان و درباریان «یزدگرد» پادشاه ساسانی که پس از جنگ با اعراب به مرو رفتند، در آنجا رشد پیدا کرد و دوباره از مشرق ایران به نقاط دیگر نفوذ کرد. به باور برخی دیگر، زبان دری زبان شهرهای شرقی ایران قدیم مانند افغانستان، پامیر و تاجیکستان بوده و پس از اسلام با لهجه‌های دیگر اختلاط پیدا کرده و در سراسر قلمرو ایران قدیم گسترش یافته است.[۱۰]

2 سیاسی و فرهنگی

ورود و گسترش دین اسلام در حوزۀ ایران فرهنگی، از مهم‌ترین خاستگاه‌های سیاسی و فرهنگی زبان دری دانسته شده است. ورود و گسترش اسلام، سبب شد بسیاری از زبان‌های رسمی و محلی کشورها، از جمله فارسی میانه در ایران قدیم از بین برود؛ اما زبان دری، به‌دلیل مناسبت‌های ویژۀ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از جمله مرکزیت حکومت‌ها در خراسان بزرگ، زبان دربار شد و گسترش پیدا کرد.[۱۱]

دوره‌های تکامل زبان دری در طی هزار سال

1. رشد و تکوین

این دوره شامل قدیمی‌ترین آثار بهجا ماندۀ فارسی دری بعد از اسلام تا اوائل قرن هفتم هجری است. در این دوره، خراسان بزرگ در شرق ایران، مرکز تکوین و رشد این زبان و دارای ویژگی‌‌هایی از نظر شیوۀ تلفظ و نوشتن برخی کلمات، مصوت‌ها، صامت‌ها و وجوه فعل، پیشوندها، حروف و ترتیب اجزاء جمله است.[۱۲]

2. دورۀ درسی

این دوره بعد از حملۀ مغول به ایران در قرن هفتم تا آخر قرن سیزدهم هجری را شامل می‌شود. بر اثر حملۀ مغول، مرکزیت حکومت و زبان از خراسان بزرگ به غرب ایران و سپس بعد از حدود یک قرن به شیراز، کرمان، اصفهان و بغداد منتقل شد. زبان دری در این نواحی هنوز میان تمام اقشار مردم رواج نیافته بود. اهل علم و ادب، فارسی دری را می‌آموختند و در آثار علمی و ادبی بهکار می‌بردند، اما در خانه و بازار به گویش محلی صحبت می‌کردند. بنابراین فارسی دری زبان مادری آنها نبود و تنها از راه درس‌خواندن این زبان را فرا می‌گرفتند.[۱۳]

3. دوره تحول اخیر

در آخر قرن سیزدۀ هجری، تأسیس یک حکومت مرکزی و واحد در ایران باعث تحول و گسترش زبان دری شد. همچنین، آشنایی با تمدن و فرهنگ غرب، تحول بزرگی در اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور پدید آورد که در زبان اداری و ادبی اثر زیادی گذاشت.[۱۴]

اهمیت زبان دری

  1. یازده قرن زبان کتابت بوده است؛
  2. هزار سال زبان رسمی دولت‌ها در حوزۀ ایران فرهنگی بوده است؛
  3. زبان دوم دین، در کشورهای اسلامی بوده است؛
  4. در بین زبان‌های زندۀ دنیا، بیشترین آثار مکتوب ادبی، کلامی، فلسفی، علمی و عرفانی به این زبان نوشته شده است؛

5. میراث فرهنگی ایران قدیم مانند اسطوره، افسانه، نقل، روایت و جهان‌بینی را از دورترین دوران اساطیری تا امروز با خود حمل می کند.[۱۵]

گونه‌های زبان دری

زبان دری در سده‌های اول هجری دو گونة اصلی داشت:

1. دری شمالی

دری شمالی که از تیسفون تا خراسان و ماوراءالنهر گسترده بود و در شهرهایی مانند بخارا، بلخ، سرخس، سمرقند، توس، قائن، مرو و هرات استفاده می‌شد. دری شمالی در دوره‌های بعدی اساس زبان ادبی قرار گرفت.[۱۶]

2. دری جنوبی

دری جنوبی از خوزستان تا سیستان گسترده بود و به‌دلیل ویژگی‌های محافظه‌کارانه، به فارسی میانه نزدیک‌تر بود.[۱۷]

تولید آثار به زبان دری

رودکی، دقیقی، فردوسی، کسایی و شاعران و نویسندگان دیگر در قرن چهارم ظهور کردند و به زبان دری، آثار ماندگاری پدید آوردند. همچنین، کتاب‌های بزرگ به نثر، به زبان دری نوشته شد و بعد از آن شاعران و نویسندگان در تمام نقاط ایران به ‌همین زبان شعر گفتند و نوشتند.[۱۸]

نخستین شعر زبان دری

محققان «حنظلۀ بادغیسی» را اولین شاعر دوران طاهری می‌دانند که به زبان فارسی دری شعر گفته است؛ اما به روایت تاریخ سیستان، «یعقوب لیث صفاری» نخستین کسی بود که شاعران را به سرودن شعر فارسی دری تشویق کرد و «محمد بن وصیف سگزی» نخستین کسی بود که به فارسی دری، شعر سرود.[۱۹]

نقش دولت‌ها در گسترش زبان دری

الف) دورۀ سامانیان

دولت سامانی که پایتخت آن در بخارا بود، مقتدرترین دولت پشتیبان زبان و ادب فارسی دری خوانده شده است. ازجمله خدمات آنها تشویق دانشمندان ایرانی به ترجمة کتاب‌های عربی بود که بهترین نمونه‌های آن ترجمۀ «تاریخ طبری» معروف به «تاریخ بلعمی» و ترجمة «تفسیر طبری» به فرمان «منصور بن نوح» است.[۲۰]

ب) دوره‌های غزنوی و سلجوقی

1. زبان اداری و دیوانی

کاربرد فارسی دری در دوران غزنوی و سپس سلجوقی به‌تدریج گسترش یافت؛ در دورة وزارت «فضل ‌بن احمد اسفراینی» وزیر «سلطان‌محمود غزنوی» و نیز در دورة وزارت «ابونصر منصور بن محمد کُندُری»، وزیر «طغرل و آلب‌ارسلان سلجوقی»، فارسی دری زبان دیوان دولتی و نامه‌نگاری‌های رسمی شد.[۲۱]

2. ترویج زبان دری در شبه‌قارۀ هند

غزنویان و سلجوقیان از طریق کشورگشایی کاربرد فارسی دری را فراتر از مرز ایران، به‌ویژه در شبه‌قارة هند رواج دادند.[۲۲]

تأثیر زبان دری بر زبان‌های دیگر

در اواخر قرن ششم هجری، زبان دری بسیار گسترش و اهمیت پیدا کرد و حتی در زبان‌های رایج در اطراف اقیانوس هند نیز نفوذ کرد. برای مثال، در وقف‌نامه‌ای به زبان دیوِهی، از زبان‌های جزایر مالدیو، که موضوع آن بنای مسجدی در جزیرة گامو است، از زبان دری استفاده شده است.[۲۳]

واژه‌های دخیل در زبان دری

1. ترکی

گسترش تدریجی فارسی دری و کاربرد گستردة آن در دربار پادشاهان ترک‌ زبان غزنوی و سلجوقی، باعث ورود برخی از واژههای ترکی به زبان فارسی دری شد.[۲۴]

2. عربی

گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی سبب شد واژه‌های دخیل عربی در فارسی دری به‌تدریج افزایش یابد؛ به‌گونه‌ای که نسبت واژه‌های دخیل عربی در متون فارسی دری که در سدة چهارم هجری بین 25 تا 30 درصد بود، در سدة ششم به حدود پنجاه درصد رسید. [۲۵]

3. مغولی

پس از مرگ جلال‌الدین خوارزمشاه در 628ق و استیلای مغولان بر ایران، در زمان حکومت ایلخانان و تیموریان، نگارش به زبان فارسی دری مانند گذشته بسیار رونق داشت؛ اما واژه‌های زیادی از زبان مغولی، به‌ویژه در زمینة امور لشکری و کشوری، وارد فارسی دری شد.[۲۶]

نگارش متون دری به خط‌های دیگر

در طول تاریخ متون زبان دری، به خط‌ غیرفارسی از جمله خط اوستایی، سریانی، پهلوی، مانیوی و عِبری نوشته شده است. همچنین، جمله‌های زبان دری در خلال عبارات عربی ذکر شده است که نشان‌دهندۀ اهمیت آن بوده است.[۲۷]

زبان دری معیار

تا پیش از حملة مغول، هیچ‌گاه گونه‌ای که بتوان آن را فارسی دری معیار نامید، وجود نداشته ‌است. آثار منظوم و منثور این دوره در زمینه‌های مختلف ادبی، تاریخی، دینی، علمی و فلسفی به گونه‌های محلی فارسی دری به نگارش درآمده‌اند و از لحاظ آوایی، دستوری و واژگانی، با یکدیگر تفاوت دارند. پس از افشاریان و زندیان و روی‌کار آمدن سلسلة قاجار، تهران مرکز تجمع نویسندگان و کارکنان اداری و دولتی شد و به‌تدریج گونة تهرانی فارسی دری بر دیگر گونه‌ها غلبه کرده و زبان معیار شد. [۲۸]

دری زرتشتی

زرتشتیان زبان محلی خود را دری می‌نامند؛ اما دری زرتشتی که بِهدینی نیز خوانده می‌شود، بازماندة فارسی دری نیست و ارتباط مستقیمی با آن ندارد.[۲۹]

راز گسترش و بقای زبان دری

زبان فارسی دری از قرن سوم هجری در خدمت علم درآمد و از زبان عربی برای غنای آن استفاده شد. همچنین، در تمام رشته‌های علوم و معارف، آثار زیادی به این زبان نگاشته شد و نویسندگان ایرانی برای رشد و گسترش زبان فارسی دری نه تنها تعصبی در استفاده از واژه‌های عربی نشان ندادند؛ بلکه زبان عربی را به خدمت زبان فارسی دری گرفتند. در تمام حوزه‌های درسی در آموزش سنتی ایران، متون درس به زبان عربی و زبان آموزش و زبان بحث، فارسی بوده است.[۳۰]

گسترۀ کاربرد

بر اساس نوشته‌های جغرافی‌دانان دورۀ اسلامی و اسناد مختلف، زبان دری از همان سده‌های نخستین اسلامی در بخش‌های وسیعی از ایران قدیم و بخش‌هایی از عراق امروز رایج بوده است[۳۱] و بعد از آن در پهنۀ بزرگ ایران قدیم، آسیای میانه، شبه‌قارۀ هند و ترکیه گسترش پیدا کرده است.[۳۲]

رابطۀ دری و فارسی

برخی از محققان معتقدند که فارسی و دری، دو زبان جداگانه‌اند. به باور عده‌ای از پژوهشگران، دری زبان معیار و فارسی، یکی از لهجههای آن است؛ اما بیشتر محققان‌ با استناد به متون تاریخی مختلف و کاربرد واژه‌های دری و فارسی در ‌شعرهای حافظ، ناصرخسرو، فردوسی و شاعران دیگر، زبان دری و فارسی را یکی می‌دانند. برای مثال، حافظ شیرازی در یکی از شعرهای خود، از این زبان به نام «پارسی» یاد کرده است:[۳۳]

شکرشکن شـوند هـمه طوطـیان هنـد زین قند «پارسی» که به بنگاله می‌رود

وی در غزل‌های دیگری از لفظ دری به‌جای پارسی استفاده کرده است:

ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

زبان دری در افغانستان

امروزه زبان رایج در افغانستان به‌نام «دری» خوانده می‌شود. واژۀ دری، نخستین‌بار در قانون اساسى افغانستان در ١٣۴٣ش به‌جای «فارسی» جایگزین شد و «زبان دری» به‌عنوان یکی از دو زبان رسمى کشور به تصویب رسید؛ اما اسناد نشان می‌دهد که پیش از آن زبان گفتاری و نوشتاری در این کشور به‌نام «زبان فارسی» یاد شده است. برای مثال، روی جلد کتاب‌های درسی که در دورۀ امیر «حبیب‌الله خان» و امیر «امان‌الله خان» چاپ شده، «فارسی» و «قرائت فارسی» نوشته شده است. همچنین، زبان نشریه‌ها، اسناد رسمی، قراردادها، معاهده‌ها، پیمان‌ها و فرمان‌های دولت فارسی بوده است.[۳۴]

زبان دری در تاجیکستان

امروزه در تاجیکستان، زبان رایج در آن کشور را به‌‌جای فارسی یا دری، «تاجیکی» می‌گویند. مجلس تاجیکستان در ۱۳۷۸ش، با حذف واژۀ فارسی، نام رسمی زبان این کشور را، تاجیکی اعلام کرد. همچنین، در خط فارسی تغییراتی ایجاد کرده و به آن خط تاجیکی می‌گویند. پژوهشگران و زبان‌شناسان معتقدند که تاجیکی زبان مستقلی نیست؛ بلکه لهجه‌ای از زبان فارسی است.[۳۵]

دری، فارسی و تاجیکی، گونه های یک زبان واحد

به باور بسیاری از محققان، دری افغانستان، فارسی ایران، و تاجیکی تاجیکستان گونه‌هایی از یک زبان واحدند و نباید آنها را زبان‌هایی مستقل محسوب کرد؛[۳۶] به ‌همین دلیل، در طول قرن‌های زیاد، هیچ وقت اختلاف بر سر پارسی یا دری‌بودن این زبان‌ها دیده نشده است و گویندگان هر سه زبان برای فهم زبان یک‌دیگر، نیاز به ترجمه ندارند. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که جدا انگاری این گونه‌های زبانی و یا اختلاف بر سر آنها، با اهداف و انگیزه‌های سیاسی صورت می‌گیرد.[۳۷]

خط زبان دری

خط فارسی باستانی «خط میخی» است که 36 حرف دارد و از چپ به راست نوشته میشود. فارسی میانه با «خط پهلوی» از راست به چپ نوشته می‌شود و دارای 14 حرف است. خط زبان فارسی دری یا فارسی نو، در دورۀ اسلام از «خط عربی» با اصلاحات و اضافاتی در نوشتن گرفته شد. این خط که مشکلات خط پهلوی را نداشت، در طول دوره‌های مختلف توسط فارسی زبان‌ها، ساده شد و نشانه‌های ویژه‌ای برای واج‌های مخصوص فارسی در آن وضع شد.[۳۸]

آثار ماندگار به زبان دری

آثار علمی، ادبی، فلسفی، تاریخی و دینی زیادی به زبان دری نوشته شده و بهعنوان میراث ماندگار این زبان وجود دارد که برخی از نمونه‌های قدیمی آن عبارت‌اند از:

  1. «دانشنامۀ علائی»، نخستین دائرة‌المعارف علوم و فلسفه به زبان دری از «ابن‌سینا»؛[۳۹]
  2. «هدایه‌ المتعلمین فی‌الطب» قدیمی‌ترین متن پزشکی به زبان دری از «ابوبکر ربیع‌ بن احمد الأخوینی البخاری»؛
  3. «التفهیم لاوائل ‌صناعه ‌‌‌التنجیم» دربارۀ هندسه، حساب، هیأت، اسطرلاب و احکام نجوم از «ابوریحان بیرونی»؛[۴۰]
  4. «شاهنامه» شاهکار ادبی و اثر حماسی از «فردوسی»؛[۴۱]
  5. «تاریخ بیهقی» شاهکار ادبی و اثر تاریخی از «ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی».[۴۲]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  2. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  3. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  4. جدیدی، «پاسداشت زبان فارسی»، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
  5. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ فارسی میانه.
  6. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  7. ابراهیمی، «فارسی دری»، وب‌سایت پژوهه.
  8. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  9. ابراهیمی، «فارسی دری»، وب‌سایت پژوهه.
  10. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  11. یسنا، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وبسایت خراسان‌ زمین.
  12. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  13. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  14. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  15. یسنا، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وبسایت خراسان‌ زمین.
  16. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  17. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  18. ابراهیمی، «فارسی دری»، وب‌سایت پژوهه.
  19. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  20. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  21. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  22. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  23. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  24. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  25. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  26. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  27. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  28. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  29. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  30. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  31. تدین، «فارسی دری»، وب‌سایت سامانۀ مدیریت نشریات علمی.
  32. یسنا، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وبسایت خراسان زمین.
  33. پیمان، «فارسی و دری؛ دو زبان یا دو گویش متفاوت؟»، وب‌سایت روزنامۀ هشت صبح.
  34. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  35. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  36. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  37. پیمان، «فارسی و دری؛ دو زبان یا دو گویش متفاوت؟»، وب‌سایت روزنامۀ هشت صبح.
  38. شهری، «نگاهی به خطوط گذشته و امروز فارسی»، وب‌سایت آریانا نیوز.
  39. پزشک و خضرایی، «دانشنامه علائی»، وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
  40. متینی، «نوآوری‌های ابوریحان بیرونی در ساختن واژه‌های دانشی پارسی»، وب‌سایت پارسی انجمن.
  41. رویین، «ما و شـاهنـامۀ فـردوسی»، وب‌سایت خراسان زمین.
  42. مصطفوی سبزواری، «تاریخ بیهقی»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.

منابع

  • ابراهیمی، رقیه، «فارسی دری»، وب‌سایت پژوهه، تاریخ درج مطلب: 24 آبان 1393ش.
  • پزشک، منوچهر و خضرایی، بابک، «دانشنامه علائی»، وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 7 دی 1398ش.
  • پیمان، وحید، «فارسی و دری؛ دو زبان یا دو گویش متفاوت؟»، وب‌سایت روزنامۀ هشت صبح، تاریخ درج مطلب: 11 آذر 1398ش.
  • تدین، مهدی، «فارسی دری»، وب‌سایت سامانۀ مدیریت نشریات علمی، تاریخ بازدید: 8 اسفند 1401ش.
  • جدیدی، رضا، «پاسداشت زبان فارسی»، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، تاریخ بازدید: 5 اسفند 1401ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، وب‌سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 8 اسفند 1401ش.
  • رضایی باغ‌بیدی، حسن، «دری، زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام، تاریخ درج مطلب: 1393ش.
  • رویین، رازق، «ما و شـاهنـامۀ فـردوسی»، وب‌سایت خراسان زمین، تاریخ درج مطلب: 4 بهمن 1388ش.
  • شهری، بهمن، «نگاهی به خطوط گذشته و امروز فارسی»، وب‌سایت آریانا نیوز، تاریخ درج مطلب: 19 اسفند 1399ش.
  • متینی، جلال، «نوآوری‌های ابوریحان بیرونی در ساختن واژه‌های دانشی پارسی»، وبسایت پارسی انجمن، تاریخ درج مطلب: ۲۲ آبان ۱۳۹۹ش.
  • مصطفوی سبزواری، رضا، «تاریخ بیهقی»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام، تاریخ درج مطلب: 1393ش.
  • یسنا، محمدیعقوب، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وب‌سایت خراسان زمین، تاریخ درج مطلب: 10 مهر 1395ش.