چشتیه در افغانستان

از ویکی‌زندگی

چشتیه در افغانستان؛ یکی از فرقه‌های تصوف در افغانستان و منسوب به ابواحمد ابدال چشتی

چشتیه، یکی از طریقت‌های صوفیۀ اهل‌سنت و منسوب به ابواحمد ابدال چشتی است که به‌وسیلۀ شاگردان او در کشورهای مختلف گسترش یافت. امروزه این طریقت بعد از فرقه‌های قادریه و نقشبندیه بیشترین پیروان را در شهرهای مختلف افغانستان دارد.

نام‌گذاری

بنیان‌گذار طریقت چشتیه، ابواحمد ابدال چشتی بود که در 290ق در منطقۀ چشت هرات زاده شد و در 355ق از دنیا رفت. بعد از وی فرزندان او، طریقت چشتی را رهبری کردند وسپس بزرگانی از این طریقت به هند عزیمت کردند. از این میان خواجه معین‌الدین چشتی اجمیری متوفای 633ق که بین مسلمانان هند از جایگاه اجتماعی برخوردار بود طریقت چشتیه را در هند گسترش داد.[۱] پیروان طریقت چشتیۀ افغانستان و هندوستان از لحاظ فقهی، حنفی‌‌مذهب‌ هستند و به اهل‌بیت پیامبر محبت و ارادت خاص دارند.[۲]

مشاهیر چشتیه

ابواحمد ابدال چشتی (290/ 355ق)، مودودی چشتی، خواجه معین‌الدین چشتی اجمیری متوفای 633ق، خواجه‌ قطب‌الدین اولیا، خواجه نظام‌الدین اولیا متوفای 725ق، شیخ فریدالدین گنج‌شکر متوفای670 ق، سیدمحمد گیسودراز، شیخ برهان‌الدین و خواجه‌حسن دهلوی از مشاهیر صوفیۀ چشتیه بودند. بعضی از امیرخسر دهلوی شاعر نامدار فارسی، متوفای 726ق نیز در مسلک چشتیه نام برده‌اند که اشعاری با مضامین عرفانی سروده است.[۳] در عصر مشایخ نخستین، جانشینی و خلافت جنبۀ موروثی نداشت و از سوی هر شیخ به شایسته‌ترین مرید او تفویض می‌شد. مشایخ از صاحبان قدرت و مراکز ادارۀ سیاسی دوری جسته، هدایا و کمک‌های مالی حاکمان را نمی‌پذیرفتند. بزرگان چشتیه با ساده‌زیستی و ارتباط با توده‌های مردم در حفظ استقلال و سلامت خانقاه و طریقۀ خود، تلاش می‌کردند.[۴]

باورها

پیروان طریقت چشتیه در مواردی باورهای خاصی دارند. ازجمله:

1. نپذیرفتن هدیه

مشایخ‌ چشتیه‌ از پذیرفتن‌ هدایای‌ سلاطین‌ خودداری‌ می‌كردند و فقط‌ «فتوح‌» (هدایای‌ مردم‌) را می‌پذ‌یرفتند. بعضی‌ از صوفیان‌ چشتیه‌ به‌ آباد كردن‌ زمین‌های‌ بایر می‌پرداختند و علاقۀ خاص به کار و کشاورزی داشتند. البته عده‌ای هم ‌مثل راهبان‌ بودایی‌ و هندو زنبیل به دست در محله‌‌ها به تگدی‌گری مشغول بودند؛ اما با گسترش‌ چشتیه‌ در ولایت‌ها‌ از زهد پیروان آن کاسته شد و دیگر از قبول‌ هدایای‌ حكام‌ ابایی‌ نداشتند.[۵]

2. حکومت معنوی

مشایخ صوفیه‌ خود را مسئول‌ سعادت‌ معنوی‌ مردم‌ می‌شمردند و به‌ موازات‌ حكومت‌ سیاسی‌ سلاطین‌ برای‌ خود حكومت‌ معنوی‌ قائل‌ بودند. برای نمونه، خواجه معین‌الدین‌ چشتی‌ حكومت‌ معنوی ناحیۀ‌ دهلی‌ را به‌ مرید خود، بختیار كاكی‌، اختصاص‌ داده بود. همچنین‌ برخی‌ از سلسله‌های‌ صوفیه‌، اولیای‌ خود را حامی‌ حاكمان‌ مسلمان‌ می‌‌شمردند.[۶]

3. گرایش به تشیع

گروه‌هایی از پیروان طریقۀ چشتیه، به مذهب شیعه، گرایش دارند. برخی از آنها در پاکستان در شریعت، تابع فقه جعفری‌ هستند. در هرات نیز گروهی از پیروان چشتیه به تشیع تمایل پیدا کرده‌اند. برخی منابع از حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی (متوفای ۱۳۶۱ق)، به‌مثابه قطب سلسله چشتیۀ ایران نام برده‌اند[۷] که لقب طریقتی وی بنده علی بود.[۸]

4. علاقمندی به اهل بیت

چشتیه، نزدیک‌ترین فرقۀ تصوف به تشیع محسوب می‌شود و صوفیان‌ چشتیه‌ با وجود آن‌که از اهل‌سنت هستند، ولی به‌ اهل‌بیت‌ و دوازده امام ارادت‌ می‌ورزند. برخی‌ مشایخ‌ چشتیه‌، مانند نظام‌الدین‌ اولیا و نصیرالدین‌ چراغ‌دهلی‌ و خواجه‌محمد گیسودراز، امام علی‌ را در عظمت‌ روحی‌ و جوانمردی‌ از سه‌ خلیفۀ‌ دیگر‌ بالاتر می‌دانند.[۹] شجرۀ طریقۀ چشتیه از طریق ابراهیم ادهم و حسن بصری به حضرت علی و پیامبر اکرم می‌رسد.[۱۰]

5. تأکید بر کسب علم و معرفت

در طریقت چشتیه، هر فرد برای دریافت خرقه، می‌بایست در علوم ظاهری به کمال برسد؛ زیرا به باور بزرگان چشتیه انسان غیرعالم نمی‌تواند اسرار تصوف را دریابد و امراض روحانی انسان را مداوا کند.[۱۱] به همین دلیل از منظر آنان فراگیری علم و دانش و بصیرت عرفانی، امری ضروری است.[۱۲]

6. طریقت شریعت‌محور

اساس اندیشه‌های چشتيه بر شریعت و سنت استوار است. به باور مشایخ چشتیه اصلاح شخصيت بدون محبت الاهی و احترام به سنت‌های دینی امکان‌پذیر نیست. بزرگان این طریقت بر ارزش‌های اخلاقی و روحانی تأكيد داشتند تا اخوّت انسانی را تقویت کنند. به باور مشایخ نخستين چشتيه، نام دیگر این مذهب، خدمت به خلق خدا است. لهذا هر كوششی در جهت خدمت به خلق، از منظر آنان شایستۀ قدر نهادن و ارج‌گذاری است.[۱۳]

7. عُرس

در زیارتگاه‌های‌ مشایخ صوفیه‌، از جمله مزار معین‌الدین‌ چشتی‌ در اَجمیر، مزار‌ بلبل‌شاه‌ كشمیری‌‌ در سَرینگر، آرامگاه‌ احمد سرهندی‌ در شرق‌ پنجاب‌ و مزار شاه‌مدار در كانپور، مراسم‌ عُرس‌ برگزار می‌شود كه‌ از مهمترین‌ مراسم‌‌ صوفیه‌ در شبه‌قاره‌ محسوب می‌شود‌. در هند و پاكستان‌، روزهای‌ عرس‌ اولیا در برخی‌ تقویم‌ها ثبت‌ شده‌ و به باور بسیاری‌ از مردم‌، زیارت‌ مزار اولیا تقریباً هم‌سان سفر به‌ مكه‌ است‌. برخی‌ از این‌ روزها، مانند روز عرس‌ عبدالقادر گیلانی‌ و روز عرس شاه‌مدار و گیسودراز از‌ اهمیت خاص برخوردار است که حتی‌ انگلیسی‌ها در دورۀ‌ حکومت خود‌ بر هند، این‌ روزها را به‌ سپاهیان‌ مسلمان‌ ارتش‌ هند مرخصی‌ می‌دادند.[۱۴]

آموزه‌ها

1. معرفت شناسی: از منظر صوفیان چشتیه کشف و شهود، پایه و اساس هر نوع معرفت است. به گفتۀ بعضی از آنان سلوک صد مرتبه دارد که مرتبۀ هفدهم آن، کشف و کرامت است و صوفی نباید آن‌ها را فاش کند.[۱۵]

2. خداشناسی: برخی از مشایخ چشتیه قائل به «وحدت وجود» هستند و برخی دیگر قائل به «وحدت شهود». پاره‌ای هم مثل بنده‌نواز و گیسودراز وحدت شهود را بر وحدت وجود ترجیح می‌دهند.[۱۶]

3. ولایت نوعیه و قطبیت: دراویش فرقۀ چشتیه از باورمندان به نظریۀ «ولایت نوعیه» و «قطبیت» هستند. چشتی‌ها در مقایسه با دیگر سلسله‌ها، برای قبول مرید راه‌های سهل‌الوصولی را برگزیده‌اند و مرید به صورت غیابی نیز مورد پذیرش قرار می‌گیرد.[۱۷]

4. ریاضت و زهد: سیروسلوک صوفیان چشتیه بر ریاضت‌های شاقه و چله‌نشینی‌های متعدد استوار است. به همین جهت، این فرقه نسبت به دیگر سلسله‌ها پیروان کمتری دارد.[۱۸]

5. دنیاگریزی: در مورد مذمت دنیا مشایخ چشتیه متأثر از مرتاضان هند هستند. همجواری آنان با مرتاضان موجب شده است که مشایخ این طریقت مسئولیت‌های خانوادگی را نوعی اشتغال به امور دنیوی تلقی کنند که باعث غفلت انسان از یاد خدا می‌شود. براین اساس، «نظام‌الدین اولیاء» با ترجیج تجرد، آن را نشانه‌ای از ارادۀ استوار سالک در سلوک الی‌الله خوانده است.[۱۹]

6. توبه: بزرگان چشتیه توبه را به «توبۀ عوام» و «توبۀ خواص» تقسیم کرده‌اند: «توبۀ عوام» برای پرهیز از گناه است و «توبۀ خواص»، برای دوری از غیر خدا.[۲۰]

7. سماع: اغلب مشایخ چشتیه، اعم از متقدمین و متاخرین، سماع را در نزدیکی به خدا، لازم شمرده‌اند. به باور آنان سماع «غذای روحانی» سالکان است.[۲۱] از دورۀ خواجه معین‌الدین چشتی که سلسلۀ چشتیه در هند رایج شد، مراسم‌های سماع نیز رونق پیدا کرد. مراسم سماع چشتیه به دو صورت «خصوصی» و «عمومی» برگزار می‌شود. در مراسم‌های عمومی، در پایان مجلس ولیمه‌ای به حاضران داده می‌شود.[۲۲]

8. ذکر و فکر: از نظر مشایخ چشتیه «ذکر» و «فکر» اشرف عبادات و جزو ارکان اصلی و عملی طریقت چشتیه است. در این فرقه، مرید می‌باید پس از هر نماز، ذکری را بخواند که شیخ به او تلقین کرده است. ذکر به صورت «جلی» و «خفی» خوانده می‌شود.[۲۳]

9. مراقبه: از دیگر تعلیمات و رسوم مهم سلسلۀ چشتیه، «مراقبه» است. مراقبه که بعد از «مجاهده» قرار دارد مقدمه است‌ برای حصول مشاهده و مکاشفه. سیدمحمد گیسودراز در «رسالۀ مراقبه» از 36 نوع مراقبه نام برده است.[۲۴]

10. خرقه‌پوشی: خرقه‌پوشی انواع مختلف دارد که معنای عام آن، بیعت با مرشد و به عضویت درآمدن فرد به سلسله است. در طریقت چشتیه، رسم خرقه‌پوشی مهم بود و خرقه به افراد کم‌تجربه اعطا نمی‌شد، اما اکنون از اهمیت آن کاسته شده است.[۲۵]

11. خلافت: خلافت در طریقت چشتیه از سه طریق محقق می‌شود: یک. «خلافت رحمانی» که با الهام پیر صورت می‌گیرد؛ دو. «اجتهاد» که با مشاهدۀ اعمال فرد، شایستگی او در خلافت ظاهر ‌می‌شود؛ سه. «شفاعت» که با شفاعت کسی، شیخ مقام خلافت را به شخص مورد نظر دهد.[۲۶]

12. کرامت: صوفیان چشتیه کرامت را یکی از راه‌های شناخت ولیّ زمان می‌دانند. پیروان این طریقت نیز همچون دیگر طریقت‌ها برای مشایخ خود کرامات گوناگون قائل‌اند؛ مانند شفا دادن افراد گنگ، شل، کور و کر.[۲۷]

وضعیت اجتماعی چشتیه در افغانستان

پیروان طریقۀ چشتیه در افغانستان امروزی نسبت به دیگر فرقه‌های متصوفه؛ مانند نقشبندیه و قادریه در اقلیت هستند. تمرکز پیروان صوفیۀ چشتیه در کابل و هرات[۲۸] و به‌ویژه روستای چشت شریف در نزدیکی هرات است.[۲۹] اغلب عالمان این ناحیه چشتی‌مسلک‌ هستند و مردم روستا به آنان به‌چشم «قوم سید» می‌نگرند. مردمان روستای چشت شریف همه فارسی‌زبان هستند.[۳۰] پیروان طریقت چشتیۀ افغانستان برخلاف چشتی‌های شبه‌قاره در اغلب تحولات سیاسی- اجتماعی همراه و همگام با مردم افغانستان و جریان‌های سیاسی بوده‌اند. به‌ویژ در عرصۀ مبارزه علیه اشغالگران و استعمارگران حضور پررنگ و اثرگذار داشته‌اند. مشایخ طریقت چشتیه هرات در 1298ق در مبارزه علیه متجاوزان انگلیس که معروف به جنگ دوم افغانستان و انگلیس است، حضور فعال داشته، در دسته‌های سواره‌نظام و پیاده‌نظام علیه نیروهای متجاوز می‌جنگیدند.[۳۱] مشایخ چشتیه و پیروان آنان هم‌زمان با انقلاب مردم علیه نظام کمونیستی که آن را دست‌نشاندۀ شوروی می‌دانستند، دست به قیام زدند و در این قیام‌ها نزدیک به سیصد تن از اعضای طریقت چشتیه به دست عوامل کمونیستی در هرات بازداشت و اغلب کشته شدند.[۳۲] پیروان طریقت چشتیه در برابر نیروی متجاوز شوروی نیز پابه‌پای دیگر مردم افغانستان و جریان‌ها، در میدان مبارزه و جهاد حضور فعال و چشم‌گیر داشتند. سیدقاسم چشتی مودودی مؤسس پایگاه نظامی جلال و فرمانده نظامی تیب حضرت حمزه سیدالشهدا در حین مبارزه به دست نیروی هوایی متجاوز شوروی شهید شد. همچنین می‌توان از پیروان چشتیۀ هرات که در مبارزه علیه روس‌های متجاوز شهید شدند به محمدشریف طیب زاده، عبدالقدوس، صوفی فقیراحمد و صوفی‌عظیم جغارگی اشاره کرد.[۳۳]

رابطۀ مراد و مرید در طریقت چشیته

رابطۀ مراد و مرید در اغلب شاخه‌های طریقت چشتیه به‌دور از تشریفات و ساده است. به همین دلیل‌ راه‌های پذیرش‌ مرید در آن نسبت به دیگر طریقت‌ها آسان است و یکی‌ از عوامل‌ تمایل‌ مردم‌ به‌ این‌ سلسله نیز همین‌ بوده‌ است‌. هرچند بعضی‌ از اقطاب‌، مانند بابافرید گنج‌شکر، روش‌ غیابی‌ را مردود می‌دانست، اما برخلاف آنان بعضی‌ دیگر، از جمله سیدمحمد گیسودراز، بر این باور بود که‌ لازم‌ نیست‌ مرید یا طالب‌، مرشد و پیر را حضوری ببیند، بلکه در‌ غیاب پیر‌ هم‌ می‌توان‌ با او بیعت‌ کرد.[۳۴] در این‌ سلسله‌ موقعی که سالک‌ قدم‌ در سیروسلوک‌ می‌گذارد، نخست می‌بایست با توبه خود را از معاصی‌ تخلیه کند تا در نفس او، شایستگی‌ برای تقرب به خدا و انجام عبادت نمود یابد.[۳۵]

در طریقت چشتیه‌ مرید درجاتی‌ دارد: مرید سالک‌، مرید واقف‌ و مرید راجع‌. مرید سالک‌ راه‌ معرفت‌ را بدون‌ وقفه‌ طی‌ می‌کند، اگر وقفه‌ای‌ در این‌ راه‌ ایجاد شد، وی‌ را واقف‌ می‌خوانند و چنانچه‌ این‌ وقفه‌ را با توبه‌ همراه‌ نسازد و بر آن‌ استمرار ورزد، به‌ او راجع‌ می‌گویند.[۳۶]

از خصوصیات مشایخ چشتیه در گذشته‌ این بوده که‌ کمتر فرزندان‌ خود را به‌ خلافت‌ می‌نشاندند و بیعت‌ با مرده‌ و بیعت‌ با خضر، که‌ بعدها کم‌وبیش‌ معمول‌ شد، مردود بود. به‌ درویشانی‌ هم‌ که‌ دست‌ ارادت‌ به‌ شیخی‌ نداده‌ بودند، می‌گفتند که‌ «در پلۀ کسی‌ ننشسته‌ است‌». همچنین بیعت‌ کردن مرید با پیر دوم، معتبر نبود، زیرا مرید می‌بایست‌ به‌ یک‌ حلقه‌ متصل‌ می‌بود نه بیشتر.[۳۷]

خانقاه‌های چشتیه در افغانستان

1. خانقاه سرشاری؛ این خانقاه را سید مظفرالدین‌شاه سرشاری از مشایخ چشتیه در تپۀ سلام بنا کرده است.[۳۸]

2. خانقاه حضرت خواجه غریب‌نواز؛ این خانقاه را مولوی یار محمد کابلی و خلیفه شاه نیازاحمد چشتی تأسیس کردند.

3. خانقاه انچی باغبانان چهاردهی؛ این خانقاه را عبدالستارخان در 1316ش بنا کرده است.[۳۹]

4. خانقاه مرشد سید گلاب؛ این خانقاه در 1191ق بنا شد و متعلق به چهار طریقت قادریه، نقشبندیه، چشتیه و سهروردیه است.[۴۰]

5. خانقاه مرشد سید غریب؛ این خانقاه به‌دست مولوی یارمحمدکابلی، مازون و خلیفه شاه‌نیاز احمد چشتی تأسیس شد.[۴۱]

6. خانقاه کاکری‌ها؛ این خانقاه در قلعۀ موسی و مربوط به فرقۀ نقشبندیه و چشتیه است.[۴۲]

پانویس

  1. موسوی، تصوف در افغانستان معاصر، 1399ش، ص161.
  2. باقری، اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، 1384ش، ص80.
  3. چشتی مودودی، تاریخ چشت و مشایخ چشتیه، 1396ش، ص113.
  4. «چشتیه»، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی.
  5. تصوف در شبه‌قاره هند، بنياد دائرة المعارف اسلامي.
  6. تصوف در شبه‌قاره هند، بنیاد دائرة المعارف اسلامی.
  7. آریا، طریقۀ چشتیه در هند و پاکستان، ۱۳۷۳ش، ص258.
  8. مدرسی چهاردهی، سلسله¬های صوفیۀ ایران، 1360ش، ص۱۸۲.
  9. رضوی ، شیعه در هند، ج1، 1376 ش‌، ص249ـ250.
  10. «فرقه‌های تصوف و صوفیان در افغانستان»، پایگاه تخصصی- تحلیلی جامعه و فرهنگ ملل.
  11. علاء سجزی، فوایدالفؤاد،1390ش، ص12-13.
  12. رضوی، «تصوف در شبه‌قارۀ هند، سلسله‌ها و شعر معنوی به زبان‌های محلی» 1386ش، ص40.
  13. نصیری حوزقانی و دیگران، سیر تاریخی-فکری چشتیه، 1394ش، ص114.
  14. تصوف در شبه‌قارۀ هند، بنیاد دائرة المعارف اسلامی.
  15. علاء سجزی، فوائد الفواد، 1390ش، ص68.
  16. چشتی، رسالة معرفة السلوک، 1898م، ص16.
  17. آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، 1365، ص197.
  18. چشتی مودودی، سیداحمدشاه، تاریخ چشت و مشایخ چشتیه، ص111.
  19. علاء سجزی، حسن، فواد الفواد، ص171.
  20. آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، 1365ش، ص196.
  21. علاء سجزی، فواید الفواد، ص183 و ص177.
  22. آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، 1365ش، ص200.
  23. آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، 1365ش، ص832.
  24. آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، 1365ش، ص211.
  25. آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، 1365ش، ص203.
  26. چشتی مودودی، تاریخ چشت و مشایخ چشتیه، 1396ش، ص201.
  27. چشتی مودودی، تاریخ چشت و مشایخ چشتیه، 1396ش، ص114.
  28. موسوی، تصوف در افغانستان معاصر، 1399ش، ص162.
  29. «فرقه‌های تصوف و صوفیان در افغانستان»، پایگاه تخصصی- تحلیلی جامعه و فرهنگ ملل.
  30. «جغرافیای عمومی هرات»، سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران، هرات.
  31. پویان، جفرافیۀ عمومی هرات، 1388ش، ص246.
  32. روآ، افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، 1369ش، ص185.
  33. چشتی مودودی، تاریخ چشت و مشایخ چشتیه، 1396ش، ص275.
  34. میرخرد، سیرالاولیاء در احوال‌ و ملفوظات‌ مشایخ‌ چشت‌، ج۱، 1357ش، ص۳۴۳ـ۳۵۱.
  35. آریا، طریقۀ چشتیه‌ در هند و پاکستان‌، ج۱، 1365ش، ص۱۹۶ـ۱۹۷.
  36. نخشبی‌، سِلک ‌السلوک‌، ج۱، 1369ش، ص۱۸ـ۱۹؛ میرخورد، سیرالاولیاء در احوال‌ و ملفوظات‌ مشایخ‌ چشت‌، ج۱، 1357ش، ص۳۳۴.
  37. میرخرد، سیرالاولیاء در احوال‌ و ملفوظات‌ مشایخ‌ چشت‌، ج۱، 1357ش، ص۳۴۵.
  38. سعیدی، صوفی کیست، 1387ش، ص79.
  39. سعیدی، صوفی کسیت، 1387ش، ص82.
  40. سعیدی، صوفی کیست، 1387ش، ص82.
  41. سعیدی، صوفی کیست، 1387ش، ص82.
  42. سعیدی، صوفی کیست، 1387ش، ص83.

منابع

  • آریا، غلامعلی‌، طریقۀ چشتیه‌ در هند و پاکستان‌، (بی‌نا)،‌ ۱۳۶۵ش‌.
  • باقری، ابوالحسن، اهل بیت از دیدگاه اهل‌سنت، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1384ش.
  • پویان، رسول، جفرافیۀ عمومی هرات، مشهد، ترانه، 1388ش.
  • «تصوف در شبه‌قارۀ هند»، بنیاد دائرة المعارف اسلامی.
  • «جغرافیای عمومی هرات»، سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران، هرات.
  • چشتی مودودی، سیداحمدشاه، تاریخ چشت و مشایخ چشتیه، هرات، احراری، چاپ2، 1396ش.
  • چشتی، محمود، رسالة معرفة السلوک، لکهنو، مطبع نول کشور، 1898م.
  • «چشتیه»، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی.
  • رضوی، اطهرعباس، «تصوف در شبه‌قارۀ هند، سلسله‌ها و شعر معنوی به زبان‌های محلی» ماهنامۀ پژوهشی اطلاعات حکمت و معرفت، مترجم فاطمه شاه‌حسنی، شماره: 10، زمستان 1386ش.
  • رضوی، اطهرعباس‌‌، شیعه‌ در هند،‌ قم، مركز مطالعات‌ و تحقیقات‌ اسلامی‌،‌ 1376ش‌.
  • روآ، الیویه، افغانستان: اسلام و نوگرایی سیاسی، مترجم ابوالحسن سروقدمقدم، مشهد، آستان قدس رضوی، 1369ش.
  • سعیدی، برهان‌الدین، صوفی کیست؟، آلمان، مرکز فرهنگی د حق لاره، 2008م.
  • علاء سجزی، امیرحسین، فوایدالفؤاد: ملفوظات حضرت خواجه نظام‌الدین اولياء، تهران، عرفان، 1390ش.
  • «فرقه‌های تصوف و صوفیان در افغانستان»، پایگاه تخصصی- تحلیلی جامعه و فرهنگ ملل.
  • مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله¬های صوفیۀ ایران، تهران، (بی‌نا)،۱۳۶۰ش.
  • موسوی، جمال‌الدین، تصوف در افغانستان معاصر، قم، کتاب طه، 1399ش.
  • میرخرد، محمد بن‌ مبارک‌، سیرالاولیاء در احوال‌ و ملفوظات‌ مشایخ‌ چشت‌، لاهور، (بی‌نا)، ۱۳۵۷ش‌.
  • نخشبی، ضیاءالدین،‌ سِلک ‌السلوک، تهران، غلامعلی آریا، ۱۳۶۹ش‌.
  • نصیری جوزقانی، عبدالرئوف و دیگران، «سیر تاریخی- فکری چشیتیه؛ از آغاز تا پایان اعتلای آن»، فصلنامۀ خراسان بزرگ، شماره 21، زمستان 1394ش.