امام جعفر بن محمد
امام جعفر بن محمد، امام ششم شیعیان.
جعفر بن محمد (علیه السلام) فرزند محمد بن علی و فاطمه[۱] [یادداشت ۱] دختر قاسم بن محمد بن أبیبکر است.[۲] وی در روز شنبه یا جمعه 17 ربیعالاول سال 83[۳] یا 80 هجری[۴] در مدینه به دنیا آمد. کنیهاش ابواسماعیل،[۵] ابوموسی،[۶] ابوعبدالله و القابش، صادق (که به خاطر راستی در گفتار، بدان مُلقَّب شده بود[۷] )،[۸] صابر، فاضل، طاهر،[۹] قائم، منجی، کافی[۱۰] و عمود الشرف[۱۱] است. در 15 رجب یا 15[۱۲] یا 25 شوال[۱۳] سال 148هجری[۱۴] در سن 65،[۱۵] 68،[۱۶] 66[۱۷] یا 71 سالگی[۱۸] در مدینه، در زمان منصور، خلیفۀ عباسی به واسطۀ مسمومیت از دنیا رفت و در بقیع، کنار عمویش، حسن، جدش، امام سجاد و پدرش، امام باقر العلوم مدفون شد.[۱۹] در برخی منابع، نظیر «الکافی»، «الإرشاد»، «کشف الغُمّة» از رحلت او با عناوین «مَضی»، «مات» و «قُبِضَ» تعبیر شده است که نشان از مرگ طبیعی او دارد. اما در منابع دیگر، نظیر «الفصول المهمّة» و «مصباح کفعمی» آمده است که او را زهر خورانیدند.[۲۰] امام صادق دارای ده[۲۱] یا یازده فرزند[۲۲] به نامهای اسماعیل، که برخی گمان میکنند او امامِ بعد از امام ششم است، در حیات پدرش از دنیا رفت،[یادداشت ۲] عبدالله (أفطَح) که پس از پدرش، ادعای امامت کرد،[۲۳] محمد (دیباج) که در سال 203ق در گرگان وفات یافت و مأمون بر او نماز خواند،[۲۴] موسی (الکاظم)، علی و عباس،[۲۵] اسحاق، امّ فروه، اسماء، فاطمه[۲۶] و یحیی[۲۷] است.
جعفر بن محمد، 12[۲۸] یا 13 سال[۲۹] از حیات خود را در عهد امامت امام سجاد، و 20 سال[۳۰] را در دورۀ امامت امام باقر گذراند و 30،[۳۱] 33[۳۲] یا 34 سال[۳۳] نیز دوران امامتش بوده است. همچنین، با 12 خلیفه اموی و عباسی؛ عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک،[۳۴] ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید بن عبدالملک، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد (از خلفای اموی) و ابوالعباس عبدالله بن محمد (سَفّاح) و ابوجعفر منصور دوانیقی (از خلفای عباسی) معاصر بوده است.[۳۵]
ادلۀ امامت جعفر بن محمد
وی یکی از 12 امامی است که پیامبر اکرم بر امامتش تصریح کرده است.[۳۶] همچنین بنابر روایت جابر بن عبدالله انصاری، نامش در لوحی که پیامبر از جانب جبرائیل به فاطمه داده بود، ذکر شده است که امامِ پس از محمد بن علی، فرزندش، جعفر بن محمد است.[۳۷] همچنین، در صحیفهای که نزد اُمّسَلَمه بوده است، نیز، نام یکایک امامان شیعه ذکر شده و یادآوری شده است که علم و سلاح هر یک از امامان، به امام بعدی به ارث گذاشته شده است.[۳۸] در حدیث «أوصیائی الإثنیعشر»[۳۹] نیز، اشاره به امامت جعفر بن محمد دارد.[۴۰] پدرش امام باقر نیز بر امامتش تصریح کرده است.[۴۱] روایات در باب امامت امام صادق، در کتابهای «الکافی – کتاب الحجة»، «إثبات الوصیة»، «الإرشاد»، «کشف الغُمّة فی معرفة الأئمة – ج2، ص167-173» و «إثبات الهُداة» آمده است.[۴۲]
سبک زندگی
جعفر بن محمد را در عصر خودش، بافضیلتترین مردم و عالمترینشان نسبت به دین خدا میدانستند و به همین مناسبت او را «عالِم» مینامیدند.[۴۳] منصور دوانیقی او را سید، عالم و باقیماندۀ نیکان و سابقین فی الخیرات میدانست، که خداوند آنان را انتخاب کرده است.[۴۴]
پرهیزگاری، پاکدامنی، راستی در گفتار، ادای امانت، حُسنِ خُلق، حُسنِ همسایگی، دعوت عملی مردم به راه درست، تلاش در راه حق و حقیقت و کسب روزی حلال، بخشی از خصوصیتهای اخلاقی امام صادق بود.[۴۵] عوام و خواص از محضرش استفاده میبردند،[۴۶] زیرا به آنچه راجع به آسمان و زمین و بهشت و دوزخ است، آگاه بود.[۴۷] او به اخلاق کریمانه، دانش بسیار، بخشش فراوان و عبادت طولانی مشهور بود.[۴۸] انفاقش به نیازمندان، پنهانی و بهصورت ناشناس بود.[۴۹] حتی دشمنش را که قصد جانش کرده بود، میبخشید.[۵۰] دائم یا به نماز ایستاده بود، یا در حال روزهداری بود و یا مشغول ذکر و تلاوت قرآن.[۵۱] او عابد، زاهد، خداترس، کثیرالحدیث، خوش محضر و پرفایده بود.[۵۲] فقیهتر از او دیده نشده،[۵۳] کسی از او در فضل و علم و پارسایی برتر نبوده است.[۵۴] بسیار متبسِّم و خوشرو بود، و وقتی از پیامبر نام میبُرد، چهرهاش منقلب میشد و به زردی میگرایید. از پیامبر حدیثی نقل نمیکرد، مگر آن که با وضو بود.[۵۵] امور شخصی خود را، خودش انجام میداد و در طلب روزیِ حلال، گرما و سرما و روز و شب نمیشناخت.[۵۶] اجرت کارگران را بلافاصله پس از فراغت از کار، میپرداخت.[۵۷] نسبت به کنیزان، عَطوف و نسبت به خادمانی که کوتاهی میکردند، بردبار بود و مؤاخذه نمیکرد.[۵۸]
جعفر بن محمد در نگاه مخالفان
جعفر بن محمد در میان اهل سنت از نظرگاه روایت، فقاهت و فتوا جایگاه بس رفیعی داشته است.[۵۹] عمر بن عبدالعزیز، خلیفۀ اُمَوی (م101ق)، امام صادق را شایستۀ رهبری مسلمانان میدانست.[۶۰] ابوحنیفه (م150ق)، جعفر بن محمد را امامِ بر حقّ[۶۱] و فقیهترینِ مسلمانان دانسته و شاگردی در محضر او را از افتخارات خود دانسته است.[۶۲] ابن أبیالعوجاء (م155ق): امام صادق را با ویژگی آرامش، بردباری، متانت و خردمندی، ستوده است.[۶۳] مالک بن أنَس (م179ق)، امام صادق را چنین وصف کرده که امور نامربوط، سخن نمیگفت.[۶۴] جاحظ (م250ق)، دانش و فقاهت امام صادق را عالمگیر دانسته[۶۵] و ابوعبدالرحمان سَلمی (م412ق) و شهرستانی (م548ق)، او را برتر از تمام عالمان زمانۀ خود، دارای دانشِ دین، دوری از دنیا، پرهیز از شهوات و رعایت ادبِ کامل در حکمت دانستهاند.[۶۶] تمیمی سَمعانی (م562ق)، ابنأثیر جَزَری (م630ق)، ابنخَلّکان (م681ق)، صَفدی (م714ق)، یافِعی (م768ق) و ابنطُولون (م953ق) او را صادق لقب دادند، زیرا صداقت در گفتار و پرهیز از دروغ داشت.[۶۷] ابنجَوزی (م597ق) و حافظ ابونُعَیم، جعفر بن محمد را عالم، زاهد و عابدی دانستهاند که از ریاست دنیوی و دوستیِ آن، کناره گرفت![۶۸] از منظر محمد بن طلحة شافعی (م652ق)، نگاهِ به امام صادق، آدمی را یاد آخرت میانداخت و پیروی از تعالیمش، بهشت را برای آدمی به ارمغان میآورد.[۶۹] ابن أبیالحدید معتزلی (م655ق)، امام صادق را مرجع مردم برای فراگیری فقه دانسته است.[۷۰] ذهبی (م748ق)، جعفر بن محمد را دانشمند بزرگواری دانسته که شایستۀ حکومت بود.[۷۱] ابنصبّاغ مالکی (م855ق) و ابنحَجَر هِیتَمی (م974ق)، جعفر بن محمد را عالم پرآوازهای دانستهاند[۷۲] که از هیچکس در اهل بیت، به اندازۀ او حدیث نقل نشده است.[۷۳] دانشمندان بر درِ خانهاش برای کسب علم و دانش ازدحام میکردند و به قدر فهمشان از خرمن دانش او توشه برمیگرفتند.[۷۴] عالمان اهلسنت همچنین جعفر بن محمد را پاکنهادِ بافضیلت، عارف واصل، تأیید شدۀ کامل، راستگوی تصدیقشده، نیکوکارِ بهدور از نافرمانی، دانشمندِ مستحکم، بردبارِ مهربان، بسیار شکیبا، سپاسگزارِ شاکر، صاحب شرافت بلند، بخشش فراگیر و کرامتِ تمام، یگانۀ دوران، برترینِ زمانۀ خود، دارای اخلاق والا و جوانمردیِ آشکار، وارسته از اهل دنیا و نیکو سخن معرفی کردهاند[۷۵] که از دانش علی بن الحسین، بهره برده و یکی از هفت عالم مدینه بود.[۷۶] علمای اسلام با تمام اختلاف نظرهایشان، در امام صادق و علم او، اتفاق نظر دارند[۷۷] و او را اولین کسی میدانند که مدارس عقلی و فلسفی را در دنیای اسلام تأسیس کرد و رهبری فکری ـ فلسفی دنیای اسلام را بر عهده داشت.[۷۸]
ویژگیهای دوران امام صادق
زمانۀ او، مصادف با انقلابهای فکری و سیاسی بود، که اکثرشان برای اسلام و مسلمین تهدید محسوب میشدند. غُلاة، زنادقه، متصوفه و فقیهان قیاسی (کسانی که در استنباطات خود رو به قیاس می¬آوردند)، در زمرۀ آنها بودند. غالب این جریانات و جنبشهای فکری – سیاسی، در دهه دوم تا پنجم قرن دوم هجری ظهور کردند.[۷۹] در این دوره، علوم حدیث، کلام، تاریخ، تفسیر، قرائت، فقه،[۸۰] طب، فلسفه، نجوم و ریاضیات،[۸۱] پدید آمده و شکوفا شدند.
در دوران امام صادق، به واسطۀ اختلافات سیاسی گسترده که دولت امویان را رو به افول برده بود و نیز نهضتهای فکری و فرهنگی، زمینهای فراهم شده بود که خلفای اموی و عباسی، بر امام صادق تمرکز نداشته باشند و او را آزاد گذاشته بودند.[۸۲] امام با استفاده از این شرایط با آسودگی خاطر، نهضت علمی را که امام باقر آغاز کرده بود، استمرار بخشید[۸۳] که حاصل آن، تربیت بیش از چهارهزار دانشمند در عرصههای مختلف، بود.[۸۴] همچنین، دوران بنیعباس همراه با حرّیّت فکری و آزادی عقیده بود[۸۵] و به واسطۀ نهضت ترجمه و خیزشهای علمی و دینی، در بین مردم شور و نشاط علمی ایجاد شده بود،[۸۶] که ناشی از محیط صددرصد مذهبیِ آن روزِ جامعۀ اسلامی، تشویق قرآن و پیامبر به علماندوزی، تعلُّم، تفکر و تعقُّل،[۸۷] اختلاط مسلمانان با سایر فرهنگها و نژادهای ایرانی، مصری و سوری، که سابقۀ فکری و علمی داشتند،[۸۸] مطرح شدن مسألۀ «جهان وطنی» و تبدیل مرزهای جغرافیایی به مرزهای اعتقادی و زیستِ مسالمتآمیز مسلمانان از هر تیره و نژاد در کنار همدیگر،[۸۹] برخورد تساهلی و تسامحی در مقولات دینی با غیرمسلمانان و اهل کتاب،[۹۰] بود.
شیعیان، به توصیه و تشویق امامان، مبادرت به نوشتن احادیث نبوی و حفظ آنها از اِندِراس و نابودی، میکردند.[۹۱] در زمانۀ امام صادق، کتابت حدیث رسمیت یافته و رواج و رونق داشت و ابوزهره و مالک بن أنس، کتابهای حدیثی خود را، نظیر مُوَطَّأ، در این دوره تألیف کردند.[۹۲] در کنار این فرصت، چالش رواج و تأثیر تحریف و جعل احادیث نیز ایجاد شد که هر فرقهای برای اثبات خود، بدان متوسل میشد و امویان و عباسیان نیز برای تحکیم پایههای حکومت خود، به آنها کمک میکردند.[۹۳] احادیثِ جعلیِ شمارششدۀ اهل سنت، به 500 هزار حدیث میرسد. ابن أبیالعَوجاء، از زنادقۀ زبردست زمان امام صادق، به اعتراف خود، 4000 حدیث جعل و وارد کتابهای روایی مسلمانان کرده است![۹۴]
مباحث کلامی در دوران امامت جعفر بن محمد
مردم مکه و مدینه که در آغاز رسالت، به دلیل ذهن ساده و بیپیرایۀ خود، سخنان پیامبر اکرم را به آسانی میپذیرفتند و آن را حجت میدانستند،[۹۵] با فتح (سرزمینهای متمدن) و در آمیختن با مردمانی که در مورد هر مسألهای چون و چرا میکردند، دانستند که باید به منطق و کلام مجهز شوند.[۹۶] رویارویی مسلمانان با عقاید گوناگون در این دوره، ظهور فرقههای معتزله، مرجئه، جبریه، غُلاة، زَنادِقه، مُشَبّهه، مُجَسّمه و تناسُخیه، که هر یک باورهای خود را ترویج و تبلیغ میکردند،[۹۷] رونق نهضت ترجمه، بهویژه فلسفه، گسترش مجادلات کلامی، ظهور مشایخ صوفیه، ظهور زاهدان و قلندران، رواج افکار توجیهگرا همچون قَدَریّه و جَبریه، شکلگیری جنبشهای مسلحانه و شیوع مکاتب و آرای فقهی مختلف، گویای اوضاع فکری و فرهنگی زمانۀ امام صادق است.[۹۸] مباحثی نظیر جبر و اختیار، حُدوث و قِدَم از اولین مباحث مطرح شده در اواخر قرن نخست هجری بوده است، که از امام صادق نیز پیرامون همین مسایل پرسش میشده[۹۹] و او نیز با بیانی شیوا و رسا این مباحث را به شاگردانش القا و تفهیم میکرد.[۱۰۰] جملۀ «لاجبرَ و لاتفویضَ بل أمرٌ بین الأمرَین» از زیباترین، جامعترین و دقیقترین تعابیر در زمینۀ جبر و اختیار از منظر شیعه، از زبان امام صادق گفته شده است.[۱۰۱] هدف او، ارائۀ صحیحِ راه خداشناسی به آموزندگان معارف توحیدی بود، که غالباً در سه محور مباحث توحیدی، شناخت حقیقت اشیا و جبر و تفویض خلاصه میشد.[۱۰۲]
کتابهای حدیثی شیعه با کتاب «العقل و الجهل» و «التوحید» آغاز میشود که گویای پویایی و ممارست علمی و فکری و فلسفی شیعیان، بهویژه در عصر امام صادق بوده است.[۱۰۳]
برخورد امام صادق با جریانهای فکری مختلف
جعفر بن محمد با تمام جریانهای فکری عصر خود، از جمله مادّیّون و زَنادقه (مُلحِدانی نظیر ابن أبیالعَوجاء، ابنطالوت، ابوشاکر دیصانی، عبدالمالک بصری و ابنمُقَفَّع)،[۱۰۴] مانویان، یهودیان، مسیحیان و علمای فقهی و کلامی اهل سنت، نظیر ابوحنیفه،[۱۰۵] مواجهه، مناظره و برخورد داشته است.[۱۰۶] امام صادق، مسائل فقهی، کلامی و علمی را بهصورت کلاسیک ارائه کرده و در هر زمینه، بهصورت تخصصی، شاگردانی را تربیت کرد.[۱۰۷] حُمران بن أعیَن، در علم قرائت، أبان بن تغلِب، در لغت، زُرارة بن أعین، در فقه، مؤمن الطاق، در کلام، هُشام بن حَکَم، در امامت، هُشام بن سالم، در توحید و حمزه طیّار، در مباحث جبر و اختیار، توسط امام صادق پرورش یافتند.[۱۰۸] در چنین فضایی، مکتب فقهی باقِرَین (امام باقر و امام صادق) شکل گرفت.[۱۰۹] حوزۀ درس فقه جعفر بن محمد، در مدینه، از همه پررونقتر بود و امامان مذاهب چهارگانۀ اهل سنت، بیواسطه (ابوحنیفه و مالک بن أنَس) یا باواسطه (شافعی شاگرد مالک) در شمار شاگردان امام صادق بودهاند.[۱۱۰]
دانشافزایی در جامعۀ مسلمان
امام صادق، به دنبال سیاستگزاری طولانیمدت فرهنگی بود و با تلاش در راستای توسعۀ زیرساختهای دانشی جامعۀ مسلمان، موفق به پرورش و تربیت شاگردانی در زمینههای مختلف علمی، چه دینی، نظیر فقه و حدیث و تفسیر، و چه غیردینی، شده و دائرة المعارف فقه شیعی را بنیان نهاد.[۱۱۱] احادیث و روایات باقیمانده از امام باقر و امام صادق، تا بدان حد فراوان است که از امامِ دیگری سابقه نداشته است.[۱۱۲] تنها در کوفه، 900 عالم و محدِّث، بر فراز منبر، سخنان او و پدرش، امام باقر را بازگو میکردند.[۱۱۳] این دو امام، مذاهب شیعه و سنی را بهگونهای تحت تأثیر افکار و اندیشههای خود قرار داده بودند که پایهگذاران مکاتب فقهی مهم اهل سنت از چشمۀ جوشان دانششان بهرهمند میشدند.[۱۱۴] در حلقۀ درسی امام صادق، تنها پیشوایان مذاهب فقهی شرکت نمیکردند، بلکه فلاسفهای همچون حسن بصری، بنیانگذار مکتب فلسفی بصره، و واصل بن عطاء، مؤسّس مکتب معتزلی، و شاگردانشان نیز شرکت داشتند.[۱۱۵] در این دوره، 6000 کتاب به نگارش در آمد که 400 کتاب، به عنوان «اُصول أربعمأة» در مجامع حدیثی شیعه، اشتهار یافته است.[۱۱۶] کُتُب أربعة شیعه (الکافی از کلینی با 16190حدیث، من لایَحضُرُهُ الفقیه از شیخ صدوق با 5963 حدیث، التهذیب و الإستبصار هر دو از شیخ طوسی، به ترتیب با 13590 و 5511 حدیث)، عُصارۀ همین 400 کتاب است.[۱۱۷]
ویژگیها
- درهایش به روی طالبان علم و دانش باز بود؛
- دربرگیرندۀ بسیاری از علوم انسانی و معارف اسلامی بود؛
- به دولتها و حکومتها وابستگی نداشت؛
- مبتنی بر اندیشه، تعمُّق و تواناییهای علمی بود؛
- خروجی دانشگاه، سمبُلهای علم و تقوا بودند؛
- به مرور، شعبههایی در کوفه، بصره، قم و مصر دایر کرد؛
- از منابع تشریع، یعنی قرآن و سنت نبوی بهرهمند بود؛
- اهتمام بر ثبت و ضبط و تدوین و نگارش داشت
- مباحثش، تخصصی بوده و در رشتههای مختلف، دانشجویانی مستعد، به تحصیل اشتغال داشتند.
قابل ذکر است که این دانشگاه، در رشتههای پزشکی، بهداشت، جانورشناسی، گیاهشناسی، داروهای گیاهی، ستارهشناسی، شیمی، فیزیک، فلسفه، کلام، تاریخ، فقه و اصول، حدیث، علوم قرآنی و قرائت و تفسیر، سیاست و عرفان، فارغالتحصیلان زبده و زبردستی را تقدیم جامعۀ آن روز کرد.[۱۱۸]
وضعیت سیاسی و اجتماعی
صرف نظر از دوران فترتِ ایجاد شده در پایان کار امویان و آغاز حکومت عباسیان،[۱۱۹] پیش و پس از این دوره، فشارها، برخوردها و تضییقات نسبت به شیعیان، در درجۀ اعلای آن بوده و پیروان امامان شیعه از گزند حکومتها نسبت به خود، در امان نبودند.[۱۲۰] به همین دلیل، امام صادق، شیعیان را به بهرهگیری از ابزار تقیه دعوت و توصیه میکرد.[۱۲۱]
در دوران امامت جعفر بن محمد، قیامهای زیر به وقوع پیوست:
- قیام زید بن علی در سال 122 هجری در کوفه، که منجر به کشته شدن او و شکست قیامش شد. امام صادق، از قیام زید، با توجه به این که زید برای قیامش از وی اذن نگرفته بود، رضایت نداشت، هرچند به لحاظ اخلاقی او را تأیید میکرد و از شنیدن کشته شدن او، مثأثر شد و برایش دعا کرد.[۱۲۲]
- جنبش عباسیان در سال 132 هجری در عراق و خراسان، که منجر به فروپاشی حکومت اموی و شکلگیری حکومت عباسی شد.[۱۲۳]
- قیام محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیّه) در سال 145 هجری در مدینه، که منجر به کشته شدن او و شکست قیامش شد. مالک بن أنَس، زیدیه و معتزله با قیامش همراهی کردند.[۱۲۴] با این حال، امام صادق، او و برادرش ابراهیم را از قیام علیه منصور نهی کرده بود و با قیامش مخالف بود.[۱۲۵]
- قیام ابراهیم بن عبدالله بن حسن (برادرِ نفس زکیه) در سال 146 هجری در بصره، که منجر به شکست قیامش و کشته شدن وی شد.[۱۲۶]
به دلیل فراهم نبودن شرایط و مقدمات تشکیل حکومت، امام صادق از کلیه فعالیتهای سیاسی و اقدامات انقلابی و مسلحانه، دوری جُسته، حتی به دیگران اجازۀ سخن گفتن در باب خلافت را نیز نمیداد.[۱۲۷]
مسألۀ خلافت
جعفر بن محمد، برای امام سه ویژگی ذکر کرده است: پاکدامنی، بردباری (تا خشمش را فرو خورَد) و خوشبرخوردی با زیردستان (تا رابطهاش با آنها، چونان پدری مهربان باشد).[۱۲۸]
امام صادق، در دورهای میزیست که مردم به لحاظ دینی (فسق و فجور حاکمان اموی، جنایات نسبت به بزرگان دین نظیر امام حسین و حجر بن عدی) و دنیوی (ظلم امثال حجاج بن یوسف ثقَفی) با حکومت اموی زاویه پیدا کرده بودند،[۱۲۹] اما به دلیل آن که شرایط و امکانات را برای قیامِ به حق فراهم نمیدید و خلوص نیت را در قیامکنندگان عباسی با شعار «الرضا من آل محمد» مشاهده نمیکرد،[۱۳۰] به هیچ وجه در این قبیل اقدامات و انقلابها دخالت نکرد.[۱۳۱] هنگامی که ابومسلم و ابوسَلمَة به وی نامه نوشته و اعلام ارادت و وفاداری کردند، در پاسخشان به این نکته که شما از ما و شیعۀ ما نیستید،[۱۳۲] بسنده کرد. او حتی با قیامهای علویان، نظیر زید بن علی و محمد بن عبدالله (نفس زکیه) که بهعنوان مهدی آل محمد! بهپا خاست،[۱۳۳] همراهی نکرد و حتی از مدینه خارج شده و تا بازگشت آرامش به مدینه، در خارجِ شهر بیتوته میکرد.[۱۳۴] او بهدرستی پیشبینی کرده بود که ابوالعباس عبدالله سَفّاح و سپس برادرش ابوجعفر منصور (دوانیقی) بر تخت خلافت تکیه خواهند زد و سپس فرزندان منصور با خلافت بازی کرده و انقلاب مردمی علیه بنیامیه را به بیراهه خواهند کشید.[۱۳۵] همچنین، امام صادق، مسلمانی را تنها در مبارزه با ظلم و کشتهشدن، نمیدید، بلکه استفاده از فرصتها در زمینههای دیگر از جمله رونق علمی و گسترش معارف اسلامی را نیز از وظایف مسلمانی میدانست که خود بدان مبادرت کرده بود و موجب مانایی اسلام، بهویژه تشیع شد.[۱۳۶] از آن زمان تا کنون، إتّکای شیعه از نظر فکری و اعتقادی، به جعفر بن محمد است و جمع کثیری از ثِقات شیعه، اصول و فروع دین را از امام صادق اخذ کردهاند.[۱۳۷]
امامت در فرهنگ شیعه، رهبری فکری و معنوی جامعه را نیز برعهده دارد،[۱۳۸] و امام صادق، صیانتِ شیعه از انحرافات را وظیفۀ خود دانسته و آن را سرلوحۀ زندگی و برنامۀ کاری خود قرار داده بود.[۱۳۹]
مسألۀ غلو
یکی از موانع مکتب جعفری، وجود افرادی بود که با هدف تخریب و بیاثرسازی آموزهها و تعالیم امامان، بهویژه امام باقر و امام صادق، دست به جعل دهها هزار حدیث به نام امامان و گنجاندن آنها در لابلای احادیث شیعه میزدند و در این احادیث، شأن امامان را تا درجۀ نبوت و بلکه اُلُوهیّت، ارتقا میبخشیدند، که با آموزههای دینی سازگار نبود.[۱۴۰] غالیانی نظیر بیان بن سمعان، احادیث فراوانی را به نام امامان شیعه جعل و در کتب حدیثی پراکنده بودند و با انتساب این احادیث به امام صادق و سایر پیشوایان شیعه، سعی در سلب اعتماد مردم نسبت به امامان و مذهب جعفری داشتند.[۱۴۱]
امام صادق نیز مانند پدرش، امام باقر، به شدت در برابر جریان غُلُوّ و غالیان ایستادگی میکرد، زیرا آنان با رخنه و نفوذ در صفوف شیعه، محبوبیت کسب شده توسط شیعه را، از زمان علی بن أبیطالب تا محمد بن علی، نشانه گرفته بودند و در صدد نابودی درونیِ تشیع، در قالب نقل روایات غُلُوّآمیز از زبان امامان و دربارۀ آنان بودند.[۱۴۲] بهعنوان مثال، منشأ رسوخ روایات «تحریف قرآن» در لابلای متون روایی و حدیثی شیعیان، غالیان هستند.[۱۴۳] امام صادق، غالیان را بدترین مخلوقات خدا معرفی میکرد که برای بندگانش، شأن ربوبیت قائلاند و اصحاب خود را از نشست و برخاست[۱۴۴] و حتی مصافحه و همغذا شدن با غالیان پرهیز میداد و آنها را لعن نموده و از آنان بیزاری میجُست.[۱۴۵] «أبوالخَطّاب، محمد بن مِقلاص»، «وهب بن وهب أبوالبختری»، «بَزیع بن موسی حایِک»، «ابواسماعیل، بشّار شَعیری»، «حائد النَهدی»، «حمزة الزیدی»، «مُغَیرة بن سعید» که احادیث فراوانی را در کتابهای اصحاب امام باقر و امام صادق گنجانده است،[۱۴۶] و «ابومنصور عِجلی» که هر دو امام او را لعن کرده و از او اعلام بیزاری کردند و او را پیامبر ابلیس قلمداد کردند![۱۴۷] و نیز، فرقههای خَطّابیه، میمونیه، سَریّه، مُفَضّلیه، بَزیعیه و مُعَمّریه،[۱۴۸] از غالیان و فِرَق معروف زمان امام صادق بودند.[۱۴۹] جعفر بن محمد، بارها با صراحت اعلام کرده بود که ما بندگان خداییم و از نزد خود (به صورت استقلالی)، توان هیچ کاری را نداریم.[۱۵۰] و برای نجات شیعیان از شرّ چنین ترفندهای شبههافکنانهای، معیاری را تعریف و به شیعیان اعلام کرده بود تا برای تشخیص درستی یا نادرستی احادیث و روایات منقوله از امامان شیعه، آنها را با قرآن و سنت پیامبر تطبیق دهند، اگر انطباق داشت، بپذیرند و اگر مغایر بود، وانهند.[۱۵۱]
فقه جعفری
امام صادق، قرآن را به عنوان اصل، و حاکم بر سنت و حدیث میدانست، و سنت و حدیث را به عنوان فرع، مطرح کرده و ملاک درستی حدیث را، انطباقش با قرآن میدانست.[۱۵۲] وی در تعلیمات فقهی میکوشید که بدعتها و خرافات را از شریعت نبوی بزداید.[۱۵۳] همچنین، او شاگردان خود را به صداقت، درستی، فضیلت و تقوا فراخوانده و به معنویات و تحکیم مبانی اخلاقی دعوت میکرد و به موازات رعایت اصول اخلاقی فردی، رعایت موازین اجتماعی را نیز جزو وظایف مسلمان حقیقی میدانست.[۱۵۴]
امام صادق با پرهیز دادن شیعیان از روآوری به احادیث دیگران، موجبات شکلگیری فقه شیعه را بهصورت اصیل و مستقل و بر اساس روایات اهل بیت، فراهم آورد.[۱۵۵] در این چارچوب، شیعیان بهعنوان گروهی از مسلمانان معرفی شدند که وقتی مردم در سنت و حدیث نبوی اختلاف میکنند، آنها سخن علی را مبنا قرار میدهند و هرگاه مردم در روایات علی اختلاف کردند، آنها سخن جعفر بن محمد را ملاک عمل خود قرار میدهند.[۱۵۶] از این منظر، سخنان امامان شیعه از جمله امام صادق، برآمده و برگرفته از سخنان رسول خدا است.[۱۵۷]
امام صادق با رأی و قیاس که دو منبع استخراج احکام در فقه اهل سنت بود، مخالفت کرده و پیشوایان اهل سنت، به ویژه ابوحنیفه را از قیاس پرهیز میداد. امام صادق، علت رویآوری اهل سنت به رأی و قیاس را کمبود منابع روایی میدانست؛ ابوحنیفه از 150 حدیثی که نقل کرده بود، فقط 17 حدیث و مالک نیز از بین روایات منقوله، فقط 300 حدیث را صحیح و معتبر میدانست.[۱۵۸]
اصحاب و یاران
زرارة بن أعیَن، محمد بن مسلِم، أبوبصیر أسدی (لیث مرادی)، بُرَید بن معاویة عِجلی،[۱۵۹] فُضیل بن یسار، جَمیل بن دَرّاج، عبدالله بن مُسکان، عبدالله بن بُکَیر، حَمّاد بن عیسی، حَمّاد بن عثمان، أبان بن تَغلِب، عبدالله بن جُندَب، هُشام بن حَکَم، هُشام بن سالم، محمد بن نُعمان (مؤمن الطاق)، مُعلِّی بن خُنَیس،[۱۶۰] اسحاق بن عمّار، مُفَضَّل بن عمر، در شمار یاران و اصحاب برجستۀ جعفر بن محمد بودهاند.[۱۶۱]
شاگردان و راویان حدیث
اسامی راویانی که از امام صادق روایت نقل کردهاند، در کتابهای «تهذیب الکمال» مَزّی، «تهذیب التهذیب» و «سِیَرُ أعلام النُبَلاء» از ذهبی، آمده است.[۱۶۲] از یحیی بن سعید (القَطّان) انصاری، ابنجُرَیح، مالک بن أنَس، سفیان ثَوری، سفیان بن عُیَینَة، ابوحنیفه، ایوب سجستانی،[۱۶۳] شُعبة بن حَجّاج، حاتَم بن اسماعیل، عبدالوهاب ثَقَفی، حَفص بن غیاث، محمد بن اسحاق، حسن بن عیّاش، سلیمان بن بِلال، وُهَیب بن خالد، ابوحنیفه،[۱۶۴] حسن بصری و واصل بن عطاء معتزلی[۱۶۵] به عنوان برخی از شاگردان برجسته و راویان حدیثِ او از اهل سنت، همچنین، از زرارة بن أعیَن، بُکَیر بن أعیَن، حُمران بن أعیَن، جابر بن یزید جُعفی، محمد بن مسلِم، أبوبصیر أسدی (لیث مرادی)، بُرَید بن معاویة عِجلی، فُضیل بن یسار، أبان بن تَغلِب، أبان بن عثمان، مُعَلّی بن خُنَیس، عبدالله بن أبییَعفُور، محمد بن نعمان (مؤمن الطاق)، عَمرو بن أبیالمِقدام، عَمرو بن أبینصر، عُبَید بن زرارة و حمزة بن طیّار[۱۶۶] از شیعیان، نام برده میشود.
جابر بن حیّان، شیمیدان برجستۀ مسلمان، از مفاخر علمی و اسلامی قرن دوم هجری و از شاگردان ممتاز جعفر بن محمد است که در علوم و فنون مختلف، به ویژه هیئت، نجوم، طبیعیات و پزشکی، تألیفات دارد و همۀ این علوم را از محضر امام صادق آموخته است. وی کتابی در 2000 صفحه که مُتِضَمِّن رسائل امام صادق است، تألیف کرده است.[۱۶۷]
میراث ماندگار امام صادق
- تربیتِ قریب به 4000 شاگرد در علوم مختلف دینی و غیردینی؛[۱۶۸]
- صدور روایات باارزش فراوان در عرصههای فقهی، تفسیری، کلامی و اخلاقی؛[۱۶۹]
- سخنان حکیمانه در باب خداشناسی و عبادت، در وصف دنیا، شیعیان و مؤمنان، در مواعظ و حِکَم و پزشکی و بهداشت؛[۱۷۰]
- رسالۀ توحید مُفَضَّل بن عمر در ردّ مادّیّون و اثبات صانع و توحید؛[۱۷۱]
- کتاب مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة در سیر و سلوک معنوی، بیان گناهان کبیره و در باب شرایع و قوانین دین؛[۱۷۲]
- رسائل جابر بن حیّان؛[۱۷۳]
- رساله در باب رفتار با مردم، به عبدالله بن نجاشی (حاکم اهواز).[۱۷۴]
همچنین از جعفر بن محمد، مناظرات بسیار جالب توجهی به یادگار مانده است، که میتوان به مناظره وی با طبیب هندی در قالب حدیث «إهلیلجَه» اشاره کرد.[۱۷۵]
یادداشتها
- ↑ اُمفروة که از امام سجاد روایات زیادی نقل کرده است. (مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص341)
- ↑ فرقۀ اسماعیلیه که بعدها به دو فرقۀ نَزاریّه و مُستَعلَویّه تقسیم شدند، برخی قائل به زنده بودن او و برخی قائل به استمرار امامت در فرزندش محمد هستند. (شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص5-6؛ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص285)
پانویس
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص5.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، 1387ش، ج2، ص266؛ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص341؛ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص271؛ ابنجوزی، تذکرة الخواصّ، 1427ق، ص429.
- ↑ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص271؛ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص233.
- ↑ إربلی، کشف الغُمَّة فی معرفة الأئمّة، 1381ق، ج2، ص155؛ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص4.
- ↑ ابنجوزی، تذکرة الخواصّ، 1427ق، ص428.
- ↑ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص51.
- ↑ ابنخَلَّکان، وَفَیات الأعیان و أنباءُ أبناءِ الزمان، 1367ق، ج1، ص291؛ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص8.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص341 (پاورقی).
- ↑ ابنجوزی، تذکرة الخواصّ، 1427ق، ص428- 429؛ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص3.
- ↑ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص50.
- ↑ زرندی حنفی، فضیلتهای آل پیامبر از دیدگاه عالمان اهل سنت، 1393ش، ص155.
- ↑ زرندی حنفی، فضیلتهای آل پیامبر از دیدگاه عالمان اهل سنت، 1393ش، ص154.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص354.
- ↑ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص271.
- ↑ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص271؛ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص4؛ زرندی حنفی، فضیلتهای آل پیامبر از دیدگاه عالمان اهل سنت، 1393ش، ص154.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص354 (پاورقی)؛ زرندی حنفی، فضیلتهای آل پیامبر از دیدگاه عالمان اهل سنت، 1393ش، ص155.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، 1387ش، ج2، ص266؛ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص354.
- ↑ ابنجوزی، تذکرة الخواصّ، 1427ق، ص434.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص354؛ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص271؛ ابنجوزی، تذکرة الخواصّ، 1427ق، ص434.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص45؛ زرندی حنفی، فضیلتهای آل پیامبر از دیدگاه عالمان اهل سنت، 1393ش، ص155.
- ↑ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص284.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص308.
- ↑ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص297.
- ↑ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص302.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، 1387ش، ج2، ص268.
- ↑ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص284؛ ابنجوزی، تذکرة الخواصّ، 1427ق، ص434.
- ↑ ابنجوزی، تذکرة الخواصّ، 1427ق، ص434.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص342.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص354.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص342.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص354.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص354 (پاورقی).
- ↑ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص271.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص4 و 11.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص 348-349؛ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص238-239؛ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص4 و 11.
- ↑ مفید، الإختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۱؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص396-۳۹۷؛ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص303.
- ↑ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص272؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص176.
- ↑ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص275؛ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص303.
- ↑ قندوزی حنفی، ینابیع المودّة، جزء3، ص11.
- ↑ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص176.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص342-343؛ مفید، الإرشاد، 1399ق، ص271؛ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص9.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص326.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، 1387ش، ج2، ص266؛ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص277.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، 1387ش، ج2، ص268؛ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص86-87.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص246.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص345.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص352.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص6؛ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص29، 30، 36، 37 و 42.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص93-94؛ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص243-244؛ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص11.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص94؛ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص243؛ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص12.
- ↑ ذهبی، تذکرة الحُفّاظ، ج1، ص166؛ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص7؛ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص241؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص327.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص7و8؛ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص239.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص61؛ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص237، 240-241، 250 و 255؛ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص238.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص8 و 61.؛ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص131-132.
- ↑ عسقلانی، تهذیب التهذیب، 1404ق، ج1، ص88؛ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص131؛ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص241؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص327.
- ↑ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص245؛ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص14.
- ↑ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص246.
- ↑ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص245 و 248.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص327.
- ↑ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق،ص183.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص255.
- ↑ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص237 و 240؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص361؛ حیدر، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، ج2، ص70؛ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص252و 272.
- ↑ پیشوایی، سیرۀ پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم، 1380ش، ص358.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص251.
- ↑ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص242؛ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص134؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص328.
- ↑ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص244-245؛ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص132؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص330.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص251؛ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص246-262؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص330.
- ↑ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص246؛ زرندی حنفی، فضیلتهای آل پیامبر از دیدگاه عالمان اهل سنت، 1393ش، ص153.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص16؛ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص25-26.
- ↑ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص249.
- ↑ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص251.
- ↑ هیتمی، الصواعق المحرقة، 1385ق، ص201.
- ↑ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص254 و 257؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص330.
- ↑ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص255.
- ↑ زرندی حنفی، فضیلتهای آل پیامبر از دیدگاه عالمان اهل سنت، 1393ش، ص157.
- ↑ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص183.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص330.
- ↑ علی، مختصر تاریخ العرب، 1967م، ص193؛ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص135 و 137؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص356؛ پیشوایی، سیرۀ پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم، 1380ش، ص352.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص121، 126 و 130.
- ↑ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص190.
- ↑ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص358.
- ↑ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص358.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص244-245؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص360.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۴؛ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص121-122؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص329؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص360؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص187 و 189.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص126؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص358.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص126-130.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص140؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص358.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص127، 140و141؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص359.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص141.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص141؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص359؛ پیشوایی، سیرۀ پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم، 1380ش، ص355.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص357-358.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص357.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص128-129.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص129-130.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص47-48.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص48-49.
- ↑ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص113، 118 و 125؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص359؛ پیشوایی، سیرۀ پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم، 1380ش، ص355.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص137؛ نصیری، تحلیلی از تاریخ تشیع و امامان، 1384ش، ص187-188.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص49، 50-53.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص151؛ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص113، 118 و 125؛ پیشوایی، سیرۀ پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم، 1380ش، ص354.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص332.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص152-168.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص136.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص285-287.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص290.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص130؛ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص168-174؛ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص215-220؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص189-190.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص140؛ نصیری، تحلیلی از تاریخ تشیُّع و امامان، 1384ش، ص201.
- ↑ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص172-173؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص362-363؛ نصیری، تحلیلی از تاریخ تشیُّع و امامان، 1384ش، ص201.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص138؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص189.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص130-131.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص365.
- ↑ عبدالحمید، سیرۀ اهل بیت، ص344.
- ↑ نجاشی، فهرست مصنِّفی الشیعة، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، ص39-40؛ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، 1389ش، ج2، ص207 و 260؛ پیشوایی، سیرۀ پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم، 1380ش، ص360.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص130-131؛ نصیری، تحلیلی از تاریخ تشیع و امامان، 1384ش، ص188.
- ↑ علی، مختصر تاریخ العرب، 1967م، ص193؛ پیشوایی، سیرۀ پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم، 1380ش، ص352.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، 1389ش، ج2، ص207 و 260؛ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص254 و 277.
- ↑ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص254-256.
- ↑ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص163-172.
- ↑ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص358.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص359.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص360؛ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص111-113.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص361-364؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص180-182.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص361.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیّین، 1408ق، ص257؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص184.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص361-364، 371-372.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص361 و 372.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص248؛ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص107-113، 130، 235-236.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص282-283.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص104.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص115؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص367؛ نصیری، تحلیلی از تاریخ تشیُّع و امامان، 1384ش، ص199.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص109؛ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص248 و 250.
- ↑ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص111-112؛ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص248؛ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص98؛ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص237- 238، 241-243؛ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص364-366.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص41 و 46.
- ↑ ابنجوزی، تذکرة الخواصّ، 1427ق، ص435؛ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص282.
- ↑ مسعودی، إثبات الوصیة، 1362ش، ص349.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص245؛ مطهری، سیری در سیرۀ ائمّه اطهار، 1383ش، ص144.
- ↑ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص239.
- ↑ نصیری، تحلیلی از تاریخ تشیُّع و امامان، 1384ش، ص206.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص325.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص263-266.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص329.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص337.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص337، حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص151-154.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص265.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص338-344؛ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص263- 268؛ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص302.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص268.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص269.
- ↑ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص474 (پاورقی).
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص338، 342 و 344؛ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص263-267.
- ↑ معروف حسنی، زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس، 1389ش، ج2، ص269.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص344؛ حکیم، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ج8، ص175.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص355-356.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص144.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص176-177.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص345.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص346.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص346-347.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص351-352.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص334.
- ↑ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص192.
- ↑ قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج2، ص307-324؛ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص245-249.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص333.
- ↑ هیتمی، صواعق المحرقة، 1385ق، ص201؛ شهیدی، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، 1389ش، ص7 و 61؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص328؛ زرندی حنفی، فضیلتهای آل پیامبر از دیدگاه عالمان اهل سنت، 1393ش، ص154.
- ↑ الرحمة، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، 1424ق، ص243-262.
- ↑ عبدالرحمان، سیرۀ اهل بیت، ص357
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص250=255.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص262-267؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص192.
- ↑ حکیم، پیشوایان هدایت، ج8، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، 1385ش، ص300.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1387ش، ص332؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص191.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص195-241.
- ↑ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص251؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص192.
- ↑ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص251-252.
- ↑ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص252؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص192.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص179-180.
- ↑ کمپانی، حضرت صادق (ع)، 1352ش، ص185-191؛ جُندی، الإمام جعفر الصادق، تحقیق احمد جاسم المالکی، 1427ق، ص251؛ منتظرالقائم، تاریخ امامت، 1384ش، ص191.
منابع
- قرآن
- ابنجوزی، سبط، تذکرة الخواصّ، قم، ذوی القربی، چاپ اول، 1427ق.
- ابنخَلَّکان، احمد بن محمد، وَفَیاتُ الأعیان و أنباءُ أبناءِ الزمان، قاهره، النهضة، 1367ق.
- إربلی، علی بن موسی، کشف الغُمّة فی معرفة الأئمّة، تبریز، بنیهاشمی، 1381ق.
- الرحمة، حکمت، أئمّة أهل البیت فی کتب أهل السنّة، تهران، مؤسسة الکوثر للمعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.
- اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیّین، تحقیق: احمد صَقر، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1408ق.
- پیشوایی، مهدی، سیرۀ پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم، قم، توحید، چاپ دوازدهم، 1380ش.
- جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، چاپ یازدهم، 1387ش.
- جُندی، عبدالحلیم، الإمام جعفر الصادق، تحقیق: احمد جاسم المالکی، تهران، مجمع جهانی تقریب بین المذاهب الإسلامیة، چاپ دوم، 1427ق.
- حکیم، سیدمنذر، پیشوایان هدایت، پیشوای مذهب، حضرت امام جعفر صادق، قم، مجمع جهانی اهل بیت، چاپ اول، 1385ش.
- حیدر، أسد، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
- ذهبی، شمسالدین محمد، تذکرة الحُفّاظ، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
- زرندی حنفی، محمد بن یوسف، فضیلتهای آل پیامبر از دیدگاه عالمان اهل سنت، ترجمه مهدی کرباسی، قم، حبیب، چاپ دوم، 1393ش.
- شهیدی، جعفر، زندگانی امام صادق، جعفر بن محمد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دهم، 1389ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
- عبدالرحمان، عبدالحمید، سیرۀ اهل بیت، زاهدان، مکتبة الإسلامیة، چاپ اول، بیتا.
- عسقلانی، ابنحجر، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1404ق.
- علی، سیدامیر، مختصر تاریخ العرب، تعریب: عفیف البعلبکی، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ دوم، 1967م.
- قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، هجرت، چاپ ششم، 1371ش.
- قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودّة، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیتا.
- کمپانی، فضل الله، حضرت صادق (ع)، تهران، دارالکتب الإسلامیه، 1352ش.
- مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة، ترجمه: محمدجواد نجفی، تهران، اسلامیه، 1362ش.
- مطهری، مرتضی، سیری در سیرۀ ائمّۀ اطهار، تهران، صدرا، چاپ بیست و پنجم، 1383ش.
- معروف حسنی، هاشم، زندگی دوازده امام، ترجمه: محمد مقدس، تهران، امیرکبیر، 1389ش.
- مفید، محمد بن نعمان، الإختصاص، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
- مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، 1399ق.
- منتظرالقائم، اصغر، تاریخ امامت، قم، دفتر نشر معارف، چاپ سوم، 1384ش.
- نجاشی، فهرست مصنِّفی الشیعة، تحقیق: سیدموسی شبیری زنجانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا.
- نصیری، محمد، تحلیلی از تاریخ تشیُّع و امامان، قم، دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1384ش.
- هیثمی، ابنحجر، الصواعق المحرقة، قاهره، مکتبة القاهرة، چاپ دوم، 1385ق.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، تعلیق و حواشی: خلیل منصور، قم، دارالزهرا، چاپ اول، 1387ش.