شیخ

شیخ؛ عنوانی برای عالم دینی در جامعۀ مسلمان و بهویژه ایران.
شیخ، در فرهنگ مسلمانان به عالم دینی، گفته میشود. در فرهنگ عامه ایرانیان، شیخ نمادی از دانش و رهبری است. این عنوان در طول زمان تحولات بسیاری داشته و کاربردهای متنوعی یافته است. با وجود تغییرات، نقش شیخ در برخی جوامع مسلمان و بهویژه در ایران، همچنان حفظ شده است.
مفهومشناسی
واژه عربی شیخ در لغت به افراد باتجربه و دانا گفته میشود که معمولاً سالمند و برخوردار از جایگاه برتر اجتماعی هستند. این اصطلاح در گذر زمان، به هر فرد دانا یا دانشمند اختصاص یافت و جایگاه اجتماعی درخوری نیز برای آن تعریف شد. در ادبیات فارسی، شیخ نماد حکمت و تجربه است. در سبک زندگی قبیلهای، عربها به مهتر قبیله یا بزرگتر عشیره، شیخ میگویند. شیخ در فرهنگ مسلمانان به بزرگان قوم، عالمان دینی، استادان حوزههای علمیه و صاحبنظران علوم اسلامی اطلاق میشود. شیخ در عرفان اسلامی، بهمعنای مرشد و راهنمای معنویِ سالکان در مسیر کمال و معرفت است.[۱] در اصطلاح علوم حدیث، شیخ بهمعنای استاد حدیث است که راویان از او حدیث را فرا میگیرند و نقل میکنند. در کتب حدیث امامیه، وقتی از «شیخ» بدون ذکر نام خاص یاد میشود، منظور شیخ طوسی است.[۲] لقب «شیخ» در فقه به شیخ مرتضی انصاری، [۳] در پزشکی و فلسفه به ابوعلی سینا، و در ادبیات به سعدی شیرازی اختصاص دارد. همچنین نوح پیامبر را شیخالانبیاء، امام جعفر صادق را شیخالائمه و شیطان را شیخالنار میگویند.[۴]
پیشینه

کاربرد اصطلاح شیخ در فرهنگ عربها، سابقۀ طولانی دارد و پیش از ظهور اسلام نیز میان آنها کاملا رواج داشته است. این اصطلاح در گذر تاریخ جوامع مسلمان، کاربردها و تطورات بسیار داشته است. در دورهای از تاریخ، اصطلاح شیخالملوک برای حکمرانان بهکار میرفت. برخی سلاطین و حکّام سرزمینهای عربی و افریقایی، امرای خانات ایرانی و امرای قبچاق را شیخ میخواندند. عنوان شیخ برای فرماندهان نظامی فاطمیان نیز بهکار میرفت. نایبسلطان موحدون مغرب را شیخالموحدین میخواندند. در مصر از این عنوان برای وزیران، محتسبان و تاجران فرنگی استفاده میشد. در ایران ناصری، کسی را که مسئول آموختن نماز و احکام و قرآن به زنان حرم شاه بود، شیخالحرم میخواندند. اصطلاح شیخالبلد بهمعنای رئیس شهر، در مصر تحت تسلط عثمانی به قدرتمندترین بی/بیک قاهره اطلاق میشد. استفاده از عنوان شیخ برای بزرگان صوفیه در عصر ایوبیان و ممالیک رایج شد. در این دورهها زاهدان بزرگ صوفی را با عناوینی چون الشیخالصالح، شیخ شیوخ العارفین و شیخالصوفیه خطاب میکردند. خانقاهها را نیز گاهی شیخالشیوخ میخواندند. این عنوان در ابتدا بهطور رسمی برای اسماعیل بن ابیسعد، شیخ خانقاه صلاحیه در مصر، در نیمۀ قرن ششم هجری بهکار رفته است. در تشکیلات اصناف، رؤسای صنف را با عنوان شیخ میخواندند. شیخ، عضوی از صنف بود که با انتخاب اعضای صنف یا از طرف مقامهای دولتی به ریاست صنف گمارده میشد. شیخ، نمایندۀ اعضای صنف و مسئول آنان در برابر حکومت بود و بر تهیه و توزیع مواد اولیه، تعیین نرخها، فروش محصولات و مناسبات مالی صنف با مراجع دولتی نظارت داشت و به اختلافات اعضای صنف رسیدگی میکرد.[۵]
شیخ در عشایر
عشایر عرب، رئیس هر عشیره را شیخ میگویند و رئیس مجموعهای از عشایر را شیخالمشایخ میخوانند. شیخالسَلَف نیز مجموعهای از خانوارها را سرپرستی میکند. شیوخ عشایر اختیارات متنوعی دارند. تصمیمگیری دربارۀ امور قبیله، داوری در مشاجرات، تعیین مناسبات قبیله با قبایل دیگر و حکام محلی بر عهدۀ شیخ است. شیوخ به شکایات افراد رسیدگی و حکم صادر میکنند. شیوخ در گذشته، مالک داراییهای قبیله بودند و رابطۀ اربابرعیتی با اتباع خود داشتند. شیخ، زمین و آب در اختیار کشاورزان قرار میداد و آنان برای او کار میکردند. دامداری و صیادی نیز زیر نظر او انجام میشد. شیخ معمولاً حکومت محلی خود را با استفاده از تشکیلاتی محدود اداره میکرد که کارگزاران آن بیشتر از اعضای خانواده خود وی بودند. بسیاری از شیوخ با وجود استقرار نظامهای جدید حکومتی، امتیازات خود را حفظ کردهاند و در ساختارهای جدید حکومتی مشارکت دارند. مقام شیخ در بسیاری از قبیلهها از طریق توارث یا روابط خویشاوندی انتقال مییابد و آنها قدرت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زیادی دارند. امروزه شیوخ به عضویت مجالس شورای ملی، کابینههای دولتها و مناصب عالی نظامی درمیآیند.[۶]
شیخ در عرفان و تصوف
«شیخ» در عرفان و تصوف، مرشدی است که سالکان را در مسیر کمال هدایت میکند. از این منظر، شیخ دارای معرفتی عمیق در علوم دینی، عرفانی و فلسفی است و به مقام ولایت رسیده و از جانب خداوند مامور هدایت بندگان است. شیخ با دانش و تجربه خود به سالکان در شناخت خود و حقایق هستی کمک میکند و واسطۀ انسان و خدا شناخته میشود. شیخ دارای مراتب و درجات مختلفی است از جمله: شیخالاراده (هماهنگ با اراده الهی)، شیخالاقتداء (الگوی سالک)، شیخالانتساب (وابستگی مرید به شیخ)، شیخالتبرک (مرجع برکت)، شیخالتربیة (تربیت مبتدیان)، شیخالتلقین (تعیین اذکار)، شیخ حقانی (شایسته هدایت) و شیخ طریقت (مرشد). [۷]
مشاهیر ملقب به شیخ

در تاریخ مسلمانان و بهویژه در جامعۀ شیعی، شخصیتهای مشهوری با عنوان «شیخ» وجود دارند، از جمله شیخ مرتضی انصاری، [۸] شیخ مفید که بیش از ۲۰۰ اثر تالیف کرد، [۹] شیخ طوسی که تحولی در اجتهاد شیعه ایجاد کرد، [۱۰] شیخ بهایی با بیش از ۹۵ کتاب و دارای مقام شیخالاسلام در حکومت صفویه، [۱۱] شیخ ابوعلی سینا طبیب و فیلسوف نامور جامعۀ مسلمان[۱۲] و شیخ سعدی با آثار مهمی چون «بوستان» و «گلستان». [۱۳]
لقب شیخالاسلام
لقب شیخالاسلام از اواخر قرن چهارم هجری به برخی عالمان داده میشد و معمولاً برای فقها بهکار میرفت. این لقب در دولت عثمانی و ایران صفوی رواج یافت. با ورود عالمان عرب به دربار صفوی، عنوان شیخالاسلام شکل گرفت و محقق کرکی اولین شیخالاسلام در ایران شناخته شد. پس از وی، سیدحسین مجتهد کرکی به این مقام رسید. در دورۀ صفوی، شیخالاسلام در شهرهای مختلف نیز وجود داشت.[۱۴]
شیخ الازهر
شیخ الازهر از نیمۀ قرن یازدهم هجری قمری بهعنوان یکی از دانشمندان علوم دینی منصوب میشد و بر تمامی امور الازهر نظارت داشت. او مشاور دولت و تاثیرگذار بر آموزش در الازهر بود. در زمان اشغال مصر توسط فرانسه، مشایخ الازهر با ناپلئون مذاکره کردند. شیخ الازهر در برخی دورهها نمایندۀ حکومت در امور دینی و آموزشی شناخته میشد و در تصمیمگیریهای کلان کشور و در هدایت افکار عمومی نقش داشت. احمد الطیب، چهلوششمین شیخ الازهر است که پس از محمد سید طنطاوی به این مقام منصوب شد. او به وهابیت انتقاد دارد و پیرو یکی از طریقتهای تصوف است و بر تفکر اعتدالی تاکید میکند. احمد الطیب، فقه امامیه را نیز به دیدۀ مثبت مینگرد و بر وحدت امت مسلمان تاکید میکند.[۱۵]
شیخ در زبان و ادب فارسی
اصطلاح شیخ در فرهنگ عمومی، از کاربرد و نفوذ مفهومی چشمگیری برخوردار بوده است و پیرامون آن در زبان و ادب فارسی، اصطلاحات و آثاری شکل گرفته است.
شیخ شهر
اصطلاح شیخ، از واژگان پربسامد در نثر و نظم فارسی است؛ بهویژه حافظ در اشعار خود این اصطلاح را بسیار بهکار گرفته است؛ بهطور مثال، «شیخ شهر» از شخصیتهای دیوان حافظ است که با واژگانی چون واعظ، فقیه، امام شهر، ملک الحاج، مفتی و قاضی از او یاد میشود. این شخصیت اهل مدرسه و صومعه و مجلس وعظ است:
فغان که نرگس جَمّاشِ شیخ شهر امروز** * نظر به دُردکشان از سر حقارت کرد[۱۶]
شیخ صنعان و دختر ترسا
داستان شیخ صنعان یکی از داستانهای عرفانی ادبیات فارسی است که عطار نیشابوری در منطق الطیر روایت کرده است.[۱۷] شیخ صنعان، عارفی کامل و سالک طریق حق بود که در طول سلوک خود، دچار آزمونی بزرگ شد. وی در خواب دید که به بتپرستی روی آورده است. این رؤیا، شیخ را بر آن داشت تا به روم سفر کند تا شاید از این وسوسه رهایی یابد. در روم، شیخ شیفتۀ دختری مسیحی شد که زیبایی بینظیرش، دل هر بینندهای را میربود. این عشق دنیوی، آزمونی سخت برای شیخ بود و او را از مسیر حق منحرف کرد. شیخ در نهایت، بهخاطر عشق به آن دختر، بسیاری از آموزههای دین را نادیده گرفت؛ اما پس از مدتی، پشیمانی عمیقی بر دل شیخ نشست و او به اشتباه بزرگ خود پی برد. او با توبه و استغفار، به آغوش اسلام بازگشت. دختر نیز تحت تاثیر عشق و معرفت شیخ، به اسلام گروید و جان خود را فدای ایمان کرد.[۱۸]
شیخ ابوالپشم
مثنوی شیخ ابوالپشم، یک داستان طنز کوتاه و آموزنده است که به شیخ بهایی نسبت داده میشود. موضوع اصلی این مثنوی، انتقاد از زیادهروی در خوردن و لذتهای زودگذر است و به مخاطب میآموزد که باید به عواقب اعمال توجه کرد. به دلیل زبان ساده و طنزآمیز، این مثنوی بهعنوان یکی از متون محبوب کودکان و نوجوانان شناخته میشد.[۱۹]
پانویس
- ↑ «شیخ»، دانشنامۀ جهان اسلام، وبسایت کتابخانه مدرسه فقاهت.
- ↑ «شیخ (علم الحدیث)»، وبسایت دانشنامه اسلامی.
- ↑ «مرتضی انصاری»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شیخ.
- ↑ «شیخ»، دانشنامۀ جهان اسلام، وبسایت کتابخانه مدرسه فقاهت.
- ↑ «شیخ»، دانشنامۀ جهان اسلام، وبسایت کتابخانه مدرسه فقاهت.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شیخ.
- ↑ «مرتضی انصاری»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ «شیخ مفید»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ «محمد بن حسن طوسی (شیخ طوسی)»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ «بهاءالدین محمد بن حسین عاملی (شیخ بهایی)»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ نجابت، «ابوعلی سینا»، وبسایت پژوهشکده باقرالعلوم.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شیخ.
- ↑ ذوالفقاری، «شیخالاسلام»، وبسایت دانشنامۀ اسلامی.
- ↑ زمانی، «همه چیز درباره الازهر مصر و شیخ جدید آن»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ «شرح و تفسیر کلمه شیخ شهر در شعر حافظ»، وبسایت انتشارات نگار کمال.
- ↑ ذوالفقاری، «شیخ صنعان»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ «حکایت شیخ صنعان و دختر ترسا و نکتههایی در باره این داستان»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ ذوالفقاری، «شیخ ابوالپشم»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
منابع
- «شیخ»، دانشنامۀ جهان اسلام، در وبسایت کتابخانه مدرسه فقاهت، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1375ش.
- «بهاءالدین محمد بن حسین عاملی (شیخ بهایی)»، پایگاه اطاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 18 مهر 1387ش.
- «حکایت شیخ صنعان و دختر ترسا و نکتههایی دربارۀ این داستان»، پایگاه اطاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 23 دی 1398ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 19 مهر 1403ش.
- ذوالفقاری، حسن، «سعدی»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 8 خرداد 1401ش.
- ذوالفقاری، حسن، «شیخ ابوالپشم»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 3 اسفند 1398ش.
- ذوالفقاری، حسن، «شیخ صنعان»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 20 فروردین 1399ش.
- زمانی، «همه چیز درباره الازهر مصر و شیخ جدید آن»، پایگاه اطاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 8 آبان 1390ش.
- «شرح و تفسیر کلمه شیخ شهر در شعر حافظ»، وبسایت انتشارات نگار کمال، تاریخ درج مطلب: 21 خرداد 1403ش.
- «شیخ (علم الحدیث)»، وبسایت دانشنامۀ اسلامی، تاریخ بازدید: 11 مهر 1403ش.
- «شیخ مفید»، پایگاه اطاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 12 مهر 1397ش.
- غلامی مایانی، یدالله و کسایی، نورالله، «الازهر»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 3 اردیبهشت 1399ش.
- «مرتضی انصاری»، پایگاه اطاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 18 مهر 1387ش.
- نجابت، علیاصغر، «ابوعلی سینا»، وبسایت پژوهشکدۀ باقرالعلوم، تاریخ درج مطلب: 24 آبان 1393ش.