پری؛ موجودی خیالی یا مؤنث جن که به‌صورت زنی زیبا تجسم می‌شود.

پری، موجودی افسانه‌ای و اساطیری نظیر جن، صاحب پر، با اصالتی از آتش، نیکوکار و در تضاد با دیو (از نظر ظاهری و رفتاری) است که در فرهنگ عامیانه مردم ایران، آسیای جنوبی و آسیای میانه، مورد توجه بوده است. پری را با اسامی دیگری همچون فرشته، همزاد، جان، جن، خافی، حوری، مَلَک، روحانی و خندله نیز می‌شناسند.[۱] برخی، پری را از زنان جن می‌دانند که بسیار زیبارو،[۲] فرشته‌خو و یاری‌گر انسان است.

واژه‌شناسی و پیشینه پری

واژه‌ی پری، بازمانده واژه‌ی «پایریکا» در زبان اوستایی، «پَریک» در زبان پهلوی و «پریگ» در فارسی میانه است.[۳] گروهی از محققان، این واژه را برگرفته از حرف اضافه اوستایی پری و به‌معنی پیرامون دانسته‌اند که در نهایت معنای احاطه‌کننده و به‌تدریج معنای افسونگری و جادوگری را به خود گرفته است.[۴] برخی، واژه پری را از ریشه «پر» و زایندگی و باروری معنا کرده‌اند.[۵] آن‌ها معتقدند که تا پیش از ظهور زردشت، ایزدبانوی باروری و آب بوده است، در نتیجه، جایگاه این موجود هنوز در کنار چشمه‌ها، رودخانه‌ها، آبشارها و اماکن مرطوب دانسته می‌شود.[۶] اما پس از آن، آیین پرستش وی به‌عنوان مذهبی کافرانه تلقی گردیده و پری را به دیوزنی زشت‌کار بدل کرده‌اند.[۷] پریکانیان که یکی از شاخه‌های قوم ماد در نزدیکی‌ رفسنجان یا طالقان امروزی بوده‌اند به پرستش پریان مشهور بودند و از طرف زردشت، طرد شده و کافر قلمداد می‌شدند.[۸] پریان در اوستا، آورنده‌ی خشک‌سالی، دشمن آتش، گیاه، آب و ستور معرفی گردیده‌اند و با جنون و خواب‌های آشفته نیز ارتباط دارند.

همچنین «پری» نماد ناخودآگاه بشر و «پهلوان» نماد خودآگاه آدمی است و در بیش‌تر افسانه‌ها، از اغواگری پریان در برابر پهلوانان و در نهایت مرگ پهلوان سخن گفته شده که نشان از غلبه‌ی ناخودآگاه بر خودآگاه آدمی دارد.[۹]

پس از ورود اسلام به ایران، مفهوم پری، دگرگونی‌های بسیاری یافت و با واژه جن ترکیب شد، تا جایی‌که گاهی به‌صورت مترادف به‌کار می‌روند.[۱۰]

پری در باور مردم

در انگاره‌های عامیانه، دو واژه جن و پری در کنار هم استفاده می‌شود و پریان، موجوداتی زیبا، فرشته‌خوی و نیکوکار دانسته می‌شوند.[۱۱] برخی بر این باورند که پریان، همچون انسان‌ها، دارای خوی نیک و بد هستند؛ پریانی که مسلمان هستند، مهربان، یاری‌رسان و زیبارو بوده و پریان کافر نیز دشمن آدمی و در پی آزار رساندن به آن‌ها هستند.[۱۲] بسیاری از مردم، پری را موجودی زیبا (از نظر ظاهری) و همچون انسان می‌دانند.[۱۳]
ارمنیان نیز، به پری « يَوِرژَهِرسونك» گفته و آن را به‌شکل زنی زیبا با چشمانی آبی و گیسوانی طلایی و بلند متصور می‌شوند.[۱۴] مردمِ بلوچستان، پریان را به سه گروه تقسیم کرده‌اند: 1. سبز پری؛ 2. زرد پری؛ 3. سرخ پری.[۱۵]

در مناطقی از ایران، پریان نیک را «حوریون» نامیده و معتقدند که در صورت گوش سپردن آدمیان به دستورات آن‌ها، پریان نیز انسان‌ها را مورد لطف خود قرار داده و به آن‌ها کمک خواهند کرد. برعکس، اگر آدمی در پی آزار پری، به‌خصوص فرزندان آن‌ها باشد، پریان نیز مصائب و مشکلات بسیاری را برای افراد به‌وجود خواهند آورد.[۱۶]

پریان نزد ارامنه ایران، ویژگی‌هایی همچون ارواح پلید و «کَجک»‌ها دارند.[۱۷]

دیدن پری در خواب نیز، با تفاوت‌های بسیاری تعبیر می‌شود. برخی، دیدن پری در خواب را نشان بخت و اقبال و برخی دیگر آن را نشان دشمنی می‌دانند.[۱۸]

توانایی پری در تغییر شکل،[۱۹] به‌ویژه شکل گربه سیاه،[۲۰] قداست چشمه‌ها و کوه‌ها به‌دلیل حضور پریان،[۲۱] ترس از جنون و پرهیز از حضور در کنار چشمه‌سارها هنگام غروب،[۲۲] حضور پریان در کنار رودخانه‌ها، جنگل‌ها و مراتع،[۲۳] حضور پریان در مکان‌های خلوت، ویرانه‌ها و جاهای تاریک مانند گورستان‌ها[۲۴] و ارتباط برخی انسان‌ها با پریان،[۲۵] از باورهای عامیانه در مناطق مختلف ایران است. گاهی پریان را علت برخی بیماری‌ها می‌شناسند و مبتلایان به جنون و بیماری‌های عصبی، افسردگی و صرع را «پری‌زده» می‌خوانند.[۲۶] عامه مردم، برای درمان این نوع از بیماری‌ها، به دعانویسان و سادات مراجعه می‌کنند، یا بیمار را به زیارت امام‌زاده برده و یا از افرادی با عنوان «پری‌خوان» یا «پری‌دار» کمک می‌گیرند. پری‌خوان، فردی است که واسطه‌ی میان پری و بیمار شمرده می‌شود و از طریق این ارتباط تلاش می‌کند تا بیماری را از بدن فرد خارج کند.[۲۷] برپایی مراسم «سفره سبزی» و «سفره چهل دختر شاه پریان» در برخی از مناطق برای دور ماندن از آزار پریان، رایج است. نگهداری تکه‌ای از فلز در اطراف خود[۲۸] یا تمسک به نام خدا و آینه از جمله‌ی ابزارهای هراس‌انگیز برای پریان انگاشته می‌شود.[۲۹] در ایران، برخی از مکان‌ها به‌نام این موجود خیالی نام‌گذاری شده‌اند، مانند «چشمه پری» در ارتفاعات گیلان، «آب پری» در مازندران[۳۰] و مزار شاه پریان در بیرجند.[۳۱] در دشتستان، «بازی دختر شاه پریان» برخلاف انواع بازی‌های کودکانه، تشریفات خاکسپاری دختر شاه پریان است که در سکوتی همراه با غم و اندوه برگزار می‌شود.[۳۲] عروسک «پری مار» که ظاهری انسان‌گونه و بدنی مار مانند داشته، از جمله اسباب‌بازی‌های متداول کودکان، در گذشته بوده است.[۳۳]

پری در ادبیات فارسی

پری، ویژگی‌ها و انگاره‌های مربوط به آن، دست‌مایه‌ی بسیاری از شاعران و نویسندگان ایران‌زمین بوده است. واژه پری در ادبیات فارسی، معمولا به موجودی زیبا و نیکو اشاره دارد و بسیاری از شاعران، از این واژه برای اشاره به زیبایی معشوق بهره برده‌اند. ترکیب‌هایی همچون «پری‌رخ»، «پری‌دیدار»، «پری‌چهر» و «پری‌رو» در ادبیات غنایی و عاشقانه‌ی فارسی، بسیار متداول است.[۳۴] برای مثال، فردوسی به این واژه اشاره کرده و می‌گوید:[۳۵]

نگویی مرا تا مراد تو چیستکه بر چهر تو فر چهر پریست


فرخی سیستانی نیز، پری را در شعر خود به‌کار گرفته است:[۳۶]

پری خواندم او را و زانروی خواندمکه روی پری داشت آن پرنیان بر

حافظ در بیتی به زیبایی به این واژه اشاره کرده است:[۳۷]

طفیل هستی عشقند آدمی و پریارادتی بنما، تا سعادتی ببری


در بخش دیگری از متون ادب پارسی، به باور ارتباط پریان با جنون و آداب جادوگری و رمالی در تسخیر آدمیان اشاره شده و برای این منظور، از ترکیب‌هایی همچون «پری‌زده»، «پری‌گرفته»، «پری‌دار»، «پری‌بند»، «پری‌خوان» و «پری در شیشه کردن» استفاده شده است.[۳۸] همچنین در متون تفسیری فارسی، واژه پری به‌عنوان یک معادل برای واژه «جن» به‌کار رفته[۳۹] اما در متون عرفانی، این واژه بیش‌تر به‌معنای جان و روح آدمی آمده است.[۴۰] پریان، در ادبیات عامیانه، نقشی پررنگ‌تر داشته و معمولا از شخصیت‌های اصلی افسانه‌ها و نماد زیبایی بوده‌اند.[۴۱] پریان در ادبیات شفاهی، کمتر مورد توجه بوده‌اند. ترانه‌های محلی اندکی، مانند ترانه «پری پری ور بپری» که در نمایش‌های روحوضی اجرا می‌شدند، از آن جمله هستند.[۴۲] در برخی از لالایی‌های مادرانه نیز، پاکی و زیبایی دختران را به پری تشبیه کرده‌اند.[۴۳] در امثال و حِکم ایرانیان نیز، واژه پری، کاربرد اندکی داشته است. از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: «ترسنده را چه پری چه عفریت»؛ «پری با دیو کی گردد هم‌آغوش»؛ «پری‌رو تاب مستوری ندارد / چو در بندی سر از روزن درآرد»؛ «از پریان ولی زاده می‌شود، از ولیان پری»؛ «هرجا پری نشست، دیوی با اوست»؛ «آتش می‌افروزم پری مرا نزند، مردم به خیالشان هر شب پلو می‌زنم» و «کم بود جن و پری، یکی هم از تاقچه پری (پرید)».[۴۴]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه پری، سایت واژه‌یاب.
  2. عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پری، سایت واژه‌یاب.
  3. MacKenzie, Pahlavi Dictionary, 1971, P65;
    سرکاراتی، سایه‌های شکار شده، ۱۳۸۵ش، ص۲-۴؛
    حسن‌دوست، فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی، ج1، ۱۳۸۳ش، ص269. ، ۱ / ۲۶۹
  4. Gray, The Foundations of the Iranian Religions, 1929, P197.
  5. سرکاراتی، سایه‌های شکار شده، ۱۳۸۵ش، ص4-5.
  6. مزداپور، «پری در هزار و يك شب»، ۱۳۷۱ش، ص۲۹۰ و ۳۴۳.
  7. سرکاراتی، سایه‌های شکار شده، ۱۳۸۵ش، ص5-6.
  8. ملک‌زاده، «سرزمین پریان در خاک مادستان»، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸ و ۱۵۲.
  9. سرکاراتی، سایه‌های شکار شده، ۱۳۸۵ش، ص19 و 21.
  10. زرین‌کوب، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، ۱۳۵۱ش، ص۲۷۷؛
    تمیم‌داری، فرهنگ عامه، ۱۳۹۰ش، ص۶۰؛
    اکرامی، از ما بهتران، ۱۳۸۲ش، ص۳۷؛
    آنندراج، ۱۳۶۶ش.

  11. Massé, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P354;
    رنجبر، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، ۱۳۷۳ش، ص۴۸۲؛
    لهسایی‌زاده، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ۱۳۷۰ش، ص۸۵-۸۶؛
    امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۷۱؛
    دریانورد، سیمای بندر گناوه، ۱۳۷۷ش، ص۲۴۳؛ اکرامی، از ما بهتران، ۱۳۸۲ش، ص۳۸؛
    اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ايلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۶۵.
  12. لهسایی‌زاده، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ۱۳۷۰ش، ص۸۵؛
    عسکری‌عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج1، ۱۳۸۶- ۱۳۸۸ش، ص157؛
    امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۷۱؛
    اکرامی، از ما بهتران، ۱۳۸۲ش، ص۳7؛
    اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ايلام، ۱۳۵۸ش، ص54.
  13. یزدانفر، گویش و رسوم مردم منوجان، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۰؛
    عسکری‌عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج2، ۱۳۸۶- ۱۳۸۸ش، ص109؛ Massé, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P354
    رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۳؛
    اکرامی، از ما بهتران، ۱۳۸۲ش، ص56.
  14. کریستن‌سن، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی، ۱۳۵۵ش، ص۱۳۶-135.
  15. ریاحی، زار و باد و بلوچ، ۱۳۵۶ش، ص۲۵.
  16. لهسایی‌زاده، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ۱۳۷۰ش، ص۸8؛
    مشایخی، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، ۱۳۸۸ش، ص۱۶۵.
  17. کریستن‌سن، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی، ۱۳۵۵ش، ص۱۳۶.
  18. حبیش تفلیسی، کامل التعبیر، ۱۳۲۶ش، ص۱۰۳-۱۰۴.
  19. کریستن‌سن، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی، ۱۳۵۵ش، ص۱۳۶؛
    اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ايلام، ۱۳۵۸ش، ص165.
  20. حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۵ش، ص۱۳۸؛
    رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۱4.
  21. اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ايلام، ۱۳۵۸ش، ص32.
  22. ثواقب، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۷؛
    لهسایی‌زاده، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ۱۳۷۰ش، ص۸0.
  23. کریستن‌سن، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی، ۱۳۵۵ش، ص۱۳۶-135.
  24. پاینده، آیین‌ها و باورداشت‌های گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۲۶۸-۳۶۹؛
    ثواقب، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۷؛
    معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ج3، ۱۳۸۳ش، ص2078؛
    عسکری‌عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج4، ۱۳۸۶- ۱۳۸۸ش، ص4.
  25. عسکری ‌عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج2، ۱۳۸۶- ۱۳۸۸ش، ص157؛
    سلطانی لرگانی، فرهنگ عامۀ لرگان کجور، ۱۳۸۵ش، ص۴۶ ؛
    حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۵ش، ص47؛
    دریانورد، سیمای بندر گناوه، ۱۳۷۷ش، ص۲۴۳.
  26. ناصری، فرهنگ مردم بلوچ، ص۲۲۴-۲۲۵؛
    معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ج3، ۱۳۸۳ش، ص2078؛
    ثواقب، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۸؛
    اکرامی، از ما بهتران، ۱۳۸۲ش، ص46.
  27. واقب، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۸؛
    معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ج3، ۱۳۸۳ش، ص2079؛
    جوینی، تاریخ جهانگشای، ج1، ۱۳۸۲ش، ص85.
  28. حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۵ش، ص۱۸۳ و ۱۸۶؛
    ایوانف، عشایر جنوب (عشایر فارس)، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۵؛
    Massé, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P354.
  29. سرکاراتی، سایه‌های شکار شده، ۱۳۸۵ش، ص23.
  30. هینلز، شناخت اساطیر ایران، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۷؛
    ملک‌زاده، «سرزمین پریان در خاک مادستان»، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۶.
  31. اکرامی، از ما بهتران، ۱۳۸۲ش، ص56.
  32. قزل‌ایاغ، راهنمای بازی‌های ايران، ۱۳۷۹ش، ص۱۰۸.
  33. سجادی، فرهنگ لغات و تعبیرات با شرح اعلام و مشکلات دیوان خاقانی شروانی، ۱۳۷۴ش، ص۲۲۲.
  34. نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ۱۳۸۳ش، ص۵۹ و ۶۲؛
    سعدی، دیوان غزلیات، ۱۳۶۶ش، ص۲۰۴ و ۲۲۴؛
    سعدی، بوستان، ۱۳۷۵ش، ص157 و 163 و 175؛
    خاقانی شروانی، دیوان، ۱۳۶۸ش، ص۶۲۱؛
    حافظ، دیوان۱۳۸۱ش، ص۵۷ و ۱۲۶ و ۲۲۲؛
    خواجوی کرمانی، همای و همایون، ۱۳۷۰ش، ص۳۲ و ۹۴-۹۵؛
    منوچهـری دامغانی، احمد، دیوان، ۱۳۳۸ش، ص۳۷؛
    مولوی، کلیات شمس، ۱۳۵۵ش، ج2، ص71 و ج3، ص294؛
    ازرقی هروی، دیوان، ۱۳۳۶ش، ص۶۶؛
    لامعی گرگانی، ابوالحسن، دیوان، ۱۳۱۹ش، ص۱۸۶؛
    سنایی، دیوان، ۱۳۷۵ش، ص۳۱۱.
  35. فردوسی، شاهنامه، داستان سیاوش، بخش 4، بیت 19، سایت گنجور.
  36. فرخی سیستانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره 71، بیت 18، سایت گنجور.
  37. حافظ، غزلیات، غزل شماره 452، بیت 1، سایت گنجور.
  38. نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ۱۳۸۳ش، ص۶۸ و ۳۶۷؛
    قطران تبریزی، دیوان، ۱۳۳۳ش، ص۸۳؛
    فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ۱۳۴۹ش، ص۳۵۴؛
    بهاء‌الدین ولد، معارف، ۱۳۳۳ش، ص۳۳۳ و ۴۶۸.
  39. رازی، ابوالفتوح، روح الجنان، ج1، ۱۳۶۵ش، ص202؛
    جرجانی، ترجمان القرآن، ۱۳۳۳ش، ص34؛
    فرهنگنامۀ قرآنی، ج2، ۱۳۷۲-۱۳۷۴ش، ص622.
  40. حسینی، «پری در شعر مولانا، دیدار با آنیما»، فصلنامۀ علوم انسانی دانشگاه الزهرا (س)، ۱۳۸۶- ۱۳۸7ش، ص۱.
  41. Cuddon, A Dictionary of Literary Terms, 1998, P258;
    خدیش، ریخت‌شناسی افسانه‌های جادویی، ۱۳۸۷ش، ص۲۷-۲۸؛
    ارجانی، سمک عیار، ۱۳۶۳ش، ج4، ص436 و ج5، ص30-31.
  42. شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۸۷ش، ص۴۲۳-۴۲۴.
  43. اکرامی، از ما بهتران، ۱۳۸۲ش، ص60-61.
  44. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج1، ص185 و 279 و 631 و 696 و ج2، ص1847؛
    شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۸۷ش، ص۴۲۸-۴۲۹؛
    امینی، فرهنگ عوام، ۱۳۵۰ش، ص۱۹۴؛
    شکورزاده، دوازده‌هزار مثل فارسی و سی‌هزار معادل آن‌ها، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۲.

منابع

  • آنندراج، محمد پادشاه، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، نگاه، ۱۳۶۶ش.
  • ارجانی، فرامرز، سمک عیار، به‌تحقیق پرویز خانلری، تهران، آگاه، ۱۳۶۳ش.
  • ازرقی هروی، ابوبکر، دیوان، به‌تحقیق سعید نفیسی، تهران، زوار، ۱۳۳۶ش.
  • اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ايلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی، ۱۳۵۸ش.
  • اکرامی، محمود، از ما بهتران، مشهد، ایوار، ۱۳۸۲ش.
  • امیری، رزاق، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۲ش.
  • امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، اصفهان، علمی، ۱۳۵۰ش.
  • اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، مروارید، ۱۳۷۴ش.
  • ایوانف، م. س، عشایر جنوب (عشایر فارس)، ترجمۀ کیوان پهلوان و معصومه داد، تهران، آرون، ۱۳۸۵ش.
  • بهاء‌الدین ولد، محمد، معارف، به‌تحقیق بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، بی‌نا، ۱۳۳۳ش.
  • پاینده، محمود، آیین‌ها و باورداشت‌های گیل و دیلم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۵۵ش.
  • تمیم‌داری، احمد، فرهنگ عامه، تهران، مهکامه، ۱۳۹۰ش.
  • ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۶ش.
  • جرجانی، علی، ترجمان القرآن، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، بی‌نا، ۱۳۳۳ش.
  • جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به‌تحقیق محمد قزوینی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۸۲ش.
  • حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۵ش.
  • حافظ، دیوان، به‌تحقیق محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ارمغان، ۱۳۸۱ش.
  • حافظ، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 16 فروردین 1401ش.
  • حبیش تفلیسی، کامل التعبیر، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۲۶ش.
  • حسن‌دوست، محمد، فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی، به‌تحقیق بهمن سرکاراتی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۳ش.
  • حسینی، مریم، «پری در شعر مولانا، دیدار با آنیما»، فصلنامۀ علوم انسانی دانشگاه الزهرا (س)، س 17-18، شماره 68-69، ۱۳۸۶- ۱۳۸7ش.
  • خاقانی شروانی، دیوان، به‌تحقیق ضیاءالدین سجادی، تهران، زوار، ۱۳۶۸ش.
  • خدیش، پگاه، ریخت‌شناسی افسانه‌های جادویی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۷ش.
  • خواجوی کرمانی، محمود، همای و همایون، به‌تحقیق کمال عینی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 17 فروردین 1401ش.
  • دریانورد، غلامحسین، سیمای بندر گناوه، تهران، هیرمند، ۱۳۷۷ش.
  • ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
  • رازی، ابوالفتوح، روح الجنان، به‌تحقیق محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۵ش.
  • رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش.
  • رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، آیات، ۱۳۷۳ش.
  • ریاحی، علی، زار و باد و بلوچ، تهران، طهوری، ۱۳۵۶ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، تهران، سخن، ۱۳۵۱ش.
  • سجادی، ضیاءالدین، فرهنگ لغات و تعبیرات با شرح اعلام و مشکلات دیوان خاقانی شروانی، تهران، زوار، ۱۳۷۴ش.
  • سرکاراتی، بهمن، سایه‌های شکار شده، تهران، طهوری، ۱۳۸۵ش.
  • سعدی، بوستان، به‌تحقیق غلامحسین یوسفی، تهران، فخر رازی، ۱۳۷۵ش.
  • سعدی، دیوان غزلیات، به‌تحقیق خلیل خطیب‌رهبر، تهران، طلوع، ۱۳۶۶ش.
  • سلطانی لرگانی، محمود، فرهنگ عامۀ لرگان کجور، تهران، آرون، ۱۳۸۵ش.
  • سنایی، دیوان، به‌تحقیق پرویز بابایی، تهران، نگاه، ۱۳۷۵ش.
  • شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، حرف «پ»، دفتر اول، ۱۳۸۷ش.
  • شکورزاده، ابراهیم، دوازده‌هزار مثل فارسی و سی‌هزار معادل آن‌ها، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۰ش.
  • عسکری ‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، شاپورخواست، ۱۳۸۶- ۱۳۸۸ش.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 17 فروردین 1401ش.
  • کریستن‌سن، آرتور، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی، ترجمۀ احمد طباطبایی، تبریز، دانشگاه تبریز، ۱۳۵۵ش.
  • فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، به‌تحقیق ماگالی تودوا و الکساندر گواخاریا، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹ش.
  • فرخی سیستانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره 71، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 16 فروردین 1401ش.
  • فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 16 فروردین 1401ش.
  • فرهنگنامۀ قرآنی، به‌تحقیق محمدجعفر یاحقی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲-۱۳۷۴ش.
  • قزل‌ایاغ، ثریا، راهنمای بازی‌های ايران، تهران، کمیسیون ملی یونسکو، ۱۳۷۹ش.
  • قطران تبریزی، دیوان، به‌تحقیق محمد نخجوانی، تبریز، شفق، ۱۳۳۳ش.
  • لامعی گرگانی، ابوالحسن، دیوان، به‌تحقیق سعید نفیسی و کوهی کرمانی، تهران، بی‌نا، ۱۳۱۹ش.
  • لهسایی‌زاده، عبدالعلی و سلامی، عبدالنبی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۷۰ش.
  • مزداپور، کتایون، «پری در هزار و يك شب»، شناخت‌ هويت زن ایرانی، به‌تحقیق شهلا لاهیجی و مهرانگیز کار، تهران، ۱۳۷۱ش.
  • مشایخی، محمدجواد، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، مشهد، محقق، ۱۳۸۸ش.
  • معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
  • ملک‌زاده، مهرداد، «سرزمین پریان در خاک مادستان»، نامۀ فرهنگستان، تهران، س5، شماره 20، ۱۳۸۱ش.
  • منوچهـری دامغانی، احمد، دیوان، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، بی‌نا، ۱۳۳۸ش.
  • مولوی، کلیات شمس، به‌تحقیق بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش.
  • ناصری، عبدالله، فرهنگ مردم بلوچ، بی‌جا، بی‌تا.
  • نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، به‌تحقیق حسن وحید دستگردی و سعید حمیدیان، تهران، اهل قلم، ۱۳۸۳ش.
  • هینلز، جان راسل، شناخت اساطیر ایران، ترجمۀ باجلان فرخی، تهران، اساطیر، ۱۳۸۳ش.
  • یزدانفر، وحید، گویش و رسوم مردم منوجان، با مقدمۀ حسن امین، تهران، دایره‌المعارف ایران‌شناسی، ۱۳۸۹ش.
  • Cuddon, J. A., A Dictionary of Literary Terms, Oxford, 1998.
  • Gray, L. H., The Foundations of the Iranian Religions, Bombay, 1929.
  • MacKenzie, D. N., Pahlavi Dictionary, London, 1971.
  • Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.