ننه سرما

ننه سرما؛ شخصیت اسطورهایِ زمستان که در فرهنگ عامیانه ایرانیان، نویدبخش بهار است.
ننه سرما در داستانها و افسانههای ایرانی، نماد سرما و یادآور زمستان است که همیشه آرزوی نوروز و رسیدن فصل زیبای بهار را در سر دارد. شخصیت ننه سرما، تغییر و تحول طبیعت و احوال انسانها را در قالب داستان برای کودکان بازنمایی میکند.
معرفی
ننه سرما، شخصیتی افسانهای و نامآشنا در فرهنگ عامیانۀ ایرانیان است و کودکان ایرانی در قصههای مادران و مادربزرگها با ننه سرما آشنا میشوند. هر سال، ننه سرما به سنت طبیعت، در شب سرد و آرام یلدا از راه میرسد و پاییز را به خوابی عمیق میفرستد و زمین را با برف سفید میپوشاند.[۱] در داستانهای کهن ایرانی، ننه سرما در مقابل عمو نوروز قرار دارد که شخصیت نمادین ایرانیان برای آغاز بهار است. زمانی که ننه سرما، سرمای خود را از بین میبرد، عمونوروز خبر از آمدن بهار و فصل نو میدهد.[۲] داستانها و شخصیتپردازی ننه سرما بازتابدهندۀ باورهای مردم دربارۀ موضوعات بنیادی است که در قالب این شخصیت نمادین به تصویر کشیده شده است و البته در طول زمان دستخوش تغییرات و تحریفهایی نیز شده است.[۳] داستان کهن و نمادین ننه سرما و عمونوروز، رویداد طبیعی گذر از سال کهنه به سال جدید را در قالب روایتی عاشقانه، واگویه میکند. ننه سرما زنی است که در انتظار ازدواج با عمونوروز است.[۴] این داستان با قانون زوجیت بهعنوان یکی از سنتهای الهی در نظام آفرینش سازگار بوده و بیانگر آن است که هر پدیدهای در جهان بهشکلی جفت و مکمل خلق شده است.[۵] دو شخصیت برساختیِ ننه سرما و عمونوروز نیز با وجود تفاوتهای آشکار، به نوعی به یکدیگر وابسته هستند و در چرخۀ زمان، یکی بدون دیگری کامل نمیشود.
داستان عمونوروز و ننه سرما
ننه سرما بهعنوان نامزد عمونوروز برای نشان دادن احترام و علاقه خود به معشوق، یک ماه قبل از عید نوروز، از پرندگانی همچون دارکوب و چرخریسک میخواهد که از برگهای نوی درختان و گلهای تازهشکفته، لباسی زیبا برای عمونوروز ببافند. در برخی افسانهها، ننه سرما و عمونوروز هیچگاه یکدیگر را نمیبینند. ننه سرما همیشه در هنگام آمدن عمونوروز از شدت کارِ خانه و خستگی ناشی از آن در خواب است. ننه سرما همواره جاودانگی و جوانی را از عمونوروز میخواهد؛ اما هیچگاه به آن دست نمییابد. عمو نوروز با اینکه غایب است، تأثیر عمیقی در زندگی ننه سرما دارد که این نشاندهندۀ پیوندی فراتر از حضور فیزیکی میان آنها است. این رابطه، مفهومی از تأثیرگذاری را به تصویر میکشد که نیازمند حضور مستقیم نیست؛ یک فرد غایب میتواند نقشی عمیق و ماندگار در زندگی دیگران داشته باشد؛ اگر اثر وجودی او در ذهن و قلب آنها پایدار بماند. طبق روایتها، گفته میشود اگر ننه سرما و عمونوروز یکدیگر را ملاقات کنند، پایان دنیا فرا میرسد؛ اما چون دنیا پایان نیافته است، این دو هیچگاه یکدیگر را نمیبینند. در این داستان، عمداً دیدار این دو به تأخیر میافتد تا همیشه انگیزهای برای ادامۀ زندگی در دلها باقی بماند. این مفهوم تأکید دارد که افراد و جامعهای که در انتظار بهسر میبرد، باید برای رسیدن به هدف خود تلاش کند. پیوند میان ننه سرما و عمونوروز خارج از قلمرو حیات مادی و در جهانی دیگر تحقق مییابد.[۶] در این داستان ننه سرما صاحبخانه است و عمونوروز مسافر. در افسانههای دیگری آمده است که عمونوروز و ننه سرما تنها در لحظات پایانی تغییر سال یکدیگر را میبینند و تنها در آن زمان فرصت دارند که کنار هم باشند.[۷]
ویژگیهای ننه سرما
آراستگی؛ حنا زدن به دست و پا، آرایش صورت با سرمه و سرخاب، عطر مشک و عنبر.
پوشیدن لباسهای محلی؛ از یل ترمه، شلوار قرمز و شلیتهای پرچین بهعنوان لباسهای ننه سرما یاد شده است.
انتظار؛ پویایی فرهنگ انتظار در شخصیت ننه سرما تجلی یافته است. امید به دیدار عمونوروز برای ننه سرما، جان تازهای به او میبخشد و پویایی و حیات را در وجودش زنده میکند.
سحرخیزی، توجه به نظافت و تمیزی خانه و خانهداری از دیگر ویژگیهای شخصیتی ننه سرما است.[۸]
فرزندان ننه سرما
«اهمن» و «بهمن»، دو پسر ننه سرما، هر سال در پایان زمستان از راه میرسند تا قدرت خود را به نمایش بگذارند. ده روز نخست ماه اسفند را «اهمن» و ده روز دوم را «بهمن» مینامند. این بیست روز پایانی ممکن است چنان پر از بارش و سرما باشد که حتی از دو چلۀ بزرگ و کوچک نیز سبقت بگیرند و زمستان را با قدرت بیشتری بدرقه کنند.[۹] طبق روایت دیگری ننه سرما دو پسر داشت که سرما را با خود میآوردند؛ یکی از آنها چلۀ کوچک و دیگری چلۀ بزرگ. چلۀ بزرگ از روز اول زمستان، به مدت چهل روز بر زمین حکمرانی میکرد و پس از آن پسر دوم ننه سرما یعنی چله کوچک به مدت بیست روز حکمرانی خود را بر زمین شروع میکرد.[۱۰]
نمادشناسی
ادبیات کهن فارسی سرشار از نشانهها و نمادهایی است که به تغییر فصلها و تحولات احوال انسانی اشاره دارند. این مفاهیم در قالب روایتهای کوتاه و بلند و ضربالمثلها بهصورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند و با گذر زمان، در شکل امروزی خود به دست نسلهای کنونی رسیدهاند.[۱۱] ننه سرما در داستانهای کهن و ادبیات شفاهی ایران نمادی از تغییرات طبیعی و تحول در وضعیت انسانها است. در این روایتها، ننه سرما نمایانگر سکون و یخبندان است که از راه میرسد؛ در حالی که عمونوروز بهعنوان نماد تجدید حیات و شکوفایی، از پس او ظهور میکند. این رخداد نمادی از پایان سال کهن و روزگار سرما است که راه را برای آغاز سالی نو، روزگار گرما و رستاخیز دوبارۀ گیتی هموار میکند.[۱۲] همچنین ننه سرما، نماد زمستان و تجسمی اسطورهای از نقش پررنگ زنان در ساماندهی کارها و مدیریت خانه در دوران کشاورزی است. دیدار عمونوروز و ننه سرما و سرانجام آن، نمادی از گذر زمان، گردش روزگار و آغاز دورهای نو است.[۱۳] انتظار ننه سرما برای دیدار عمو نوروز نمادی از پیروزی گرما بر سرما و غلبۀ روشنایی بر تاریکی و بهرغم سختی، ایمان به تحولی است که حیات و گرما را به ارمغان میآورد. این روایت، بازتابی از سنت الهی و نظم و قانونمندی آفرینش است. داستان ننه سرما باور به وجود یک حقیقت مطلق و الهی است که در تمام مظاهر هستی جریان دارد و به نظم و هدفمندی جهان اشاره میکند که از حکمت و قدرت الهی سرچشمه گرفته است. پیوند میان این روایت ایرانی و عناصر طبیعی، بازتابی از هماهنگی میان جهانبینی ایرانی و باورهای اسلامی است که هر دو به نظمی الهی و معنوی در پس پدیدههای طبیعی تأکید دارند. تأکید بر عدد هفت در این داستان، نشاندهندۀ قداست و کمالی است که در فرهنگ و باورهای کهن جایگاه ویژهای دارد.[۱۴]
بازی ننه سرما
در فرهنگ عامیانۀ ایرانیان بر اساس افسانۀ ننه سرما، بازیهای کودکانهای طراحی شده است. در یکی از این بازیها، دو گروه مساوی تشکیل میشود. گروه اول با نام «بچههای ننه سرما» شامل اعضایی است که به ترتیب نامهای مهر، آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند را دارند. فردی از این گروه بهعنوان ننه سرما انتخاب میشود و در دایرهای با شعاع سه متر قرار میگیرد. دیگر اعضای گروه ننه سرما، در پشت خطی که ده متر از دایره فاصله دارد، میایستند. گروه دوم در فواصل بین دایره و خط قرار میگیرند. بازی با فرمان ننه سرما شروع میشود که نام یکی از بچههای خود مثلاً آذر را اعلام میکند. شخصی که نامش آذر است، باید با سرعت به سمت دایره دویده و خود را به ننه سرما برساند. در این حین، دیگر اعضای گروه ننه سرما به طرف بچههای گروه دوم میروند تا به آذر کمک کنند. اعضای گروه دوم تلاش میکنند تا آذر را بگیرند و اجازه ندهند که به دایره و ننه سرما برسد. اگر آذر موفق شود به دایره برسد، بازی با فرد دیگری از گروه ننه سرما ادامه مییابد. در غیر این صورت، آذر از بازی حذف میشود. اگر چهار نفر از اعضای گروه ننه سرما به دایره برسند، گروه ننه سرما برندۀ بازی میشود.[۱۵]
نقش تربیتی افسانۀ ننه سرما
ننه سرما با ویژگیهای نمادین خود نقشی مهم در حفظ و تقویت هویت بومی و ایرانی ایفا میکند و با تقویت حس همبستگی، الهامبخش تلاش و امید میان افراد جامعه میشود. در عصر حاضر، که رسانهها از اصلیترین ابزارهای انتقال فرهنگی به شمار میآیند و پیشرفت فناوریهای ارتباطی، بهویژه اینترنت، همراه با روشهای نوآورانه در انتقال مفاهیم، به اثرگذاری رسانهها کمک شایانی کرده است، داستان ننه سرما، علاوه بر حضور در روایتهای شفاهی و ادبیات کهن، میتواند از طریق فیلمها، انیمیشنها، بازیهای دیجیتال و سایر ابزارهای نوین رسانهای بازتولید و به بستری برای تأثیرگذاری فرهنگی و تقویت هویت ملی تبدیل شود. کودکان و نوجوانان با همذاتپنداری با این داستانها و شخصیتها، از آنها الگو میگیرند و ارزشها و مفاهیم فرهنگی اصیل ایرانی را درونی میکنند.[۱۶]
ننه سرما و زمستان
از دیدگاه تاریخی و در آثار ادبی، زمستان اغلب نمادی از رنج، سختی و شکست بوده و در تمدنهای کشاورزی با تیرگی گره خورده است و گاه بهعنوان مقدمهای برای رسیدن به بهار و آغاز دوبارۀ زندگی توصیف شده است؛ اما در دوران مدرن، نگاهها به زمستان تغییر کرده و جنبههای زیباییشناختی آن نیز برجسته شده است.[۱۷] ننه سرما شخصیتی است که هم سختیها و سرمای زمستان را به تصویر میکشد و هم نویدگر پایانی بر این دورۀ سرد و آغاز بهار و زندگی دوباره است. ننه سرما در روایتهای عامیانه، معمولاً بازتابدهندۀ سختیها و پیری ناشی از سرمای طبیعت است. او در نهایت با امید به دیدار عمونوروز و فرا رسیدن بهار، بهعنوان آغازگر تغییر و تجدید حیات عمل میکند.[۱۸] همچنین بیانگر استقامت در برابر سختیها، سرمای شدید زمستان، خشکسالی و بلایای طبیعی است که با صبر، استقامت و امید میتوان آنها را پشت سر گذاشت.[۱۹]
ننه سرما یادآور رستاخیز
ننه سرما هرچند به یادآوری زمستان، زوال و مرگ میپردازد؛ اما در چارچوب چرخۀ طبیعت، بهعنوان نمادی از امید به تجدید حیات دوباره و پایانناپذیری تحولها معرفی میشود. مرگ و نیستی در این فرآیند موقتی و گذرا هستند.[۲۰] در قرآن، زنده شدن مردگان در روز قیامت به احیای زمین تشبیه شده است.[۲۱] همانگونه که زمین در هر سال چرخهای از زندگی و مرگ را طی میکند، انسانها نیز پس از پایان زندگی خود در این دنیا، در رستاخیز زنده شده و از قبرها برخاسته، در زمین پراکنده خواهند شد. تغییر در طبیعت، نمونهای کوچک از قیامت است؛ طبیعتی که در زمستان مرگی سرد را تجربه کرد، در بهار، حیاتی تازه یافته و زندگی دوبارهای را آغاز کرده است. پس خدایی که هر سال زمین گسترده و عظیم را از مرگ به زندگی بازمیگرداند، توانایی آن را دارد که از مردگان نیز رستاخیزی عظیم و باشکوه بیافریند.[۲۲]
ننه سرما و شباهتهای آن در فرهنگهای جهانی
ننه سرما در فرهنگ غربی معروف به مادربزرگ زمستان یا بیبی برفی است و با شخصیتهای مشابه در دیگر فرهنگها مطابقت دارد؛ از جمله کیئون؛[۲۳] الهه برف در اساطیر یونانی، هایکی لنتا؛[۲۴] خدای برف فنلاند، هگ آف بیرا؛[۲۵] ملکۀ زمستان، دیسپوینا؛[۲۶] الهۀ زمستان و سرما در اساطیر یونانی، پلیاهو؛[۲۷] الهه برف هاوایی، تنگلیو؛[۲۸] الهه زمستان در فرهنگ چینی، کورائوکامی؛[۲۹] خدای یخ، باران، برف و زمستان در ژاپن، شاکوک؛[۳۰] خدای زمستان در فرهنگ بومیان آمریکا و دِد مروز[۳۱] یا بابانوئل؛ پدر کریسمس اسلاوی.[۳۲]
پانویس
- ↑ «ننهسرما و شب یلدای باشکوه ایرانی»، وبسایت حس هفتم.
- ↑ «تاریخچۀ ننهسرما و عمونوروز»، وبسایت بیتوته.
- ↑ «عمونوروز و ننهسرما و افسانۀ زیبا و عاشقانۀ آنها»، وبسایت دلخوشی.
- ↑ منیره، «راز جاودانگی داستان عمونوروز»، 1395ش، ص707.
- ↑ سورۀ ذاریات، آیۀ 49؛ سورۀ نحل آیۀ 72.
- ↑ منیره، «راز جاودانگی داستان عمونوروز»، 1395ش، ص707 و 710-712.
- ↑ «تاریخچۀ ننهسرما و عمونوروز»، وبسایت بیتوته.
- ↑ منیره، «راز جاودانگی داستان عمونوروز»، 1395ش، ص707-708.
- ↑ «داستان دو برادر و پسران ننهسرما | آبوهوای این روزها به سرمای پیرزنکُش معروف شد | قصهای خواندنی از شب یلدا تا سیاه بهار»، وبسایت همشهری آنلاین.
- ↑ «افسانههای ایرانی شب یلدا و ننهسرما»، وبسایت تبیان.
- ↑ منیره، «راز جاودانگی داستان عمونوروز»، 1395ش، ص707.
- ↑ «تاریخچۀ ننهسرما و عمونوروز»، وبسایت بیتوته.
- ↑ «ننهسرما کیست»، وبسایت دنیای اقتصاد.
- ↑ منیره، «راز جاودانگی داستان عمونوروز»، 1395ش، ص708.
- ↑ ستایش، «ننهسرما»، وبسایت ویستا.
- ↑ «نقش اسطورهها در تربیت کودکان»، وبسایت انارستان.
- ↑ «در ستایش و نکوهش زمستان»، خبرگزاری ایسنا.
- ↑ منیره، «راز جاودانگی داستان عمونوروز»، 1395ش، ص707-712.
- ↑ «شب یلدا، فرهنگ ایرانی و افسانهها»، خبرگزاری ایبنا.
- ↑ علیزاده، «بهار نمادی از آغاز آفرینش»، پایگاه اطلاعرسانی شهر کتاب.
- ↑ سورۀ فاطر، آیۀ 9.
- ↑ «بهار یادآور روز رستاخیز»، وبسایت ماهنامۀ پاسدار اسلام.
- ↑ Chione
- ↑ Heikki Lunta
- ↑ The Hag Of Beara
- ↑ Despoina
- ↑ Poli’ahu
- ↑ Tengliu
- ↑ Kuraokami
- ↑ Shakok
- ↑ Ded Moroz
- ↑ “17 Best Snow Gods To Grant Your Snowfall Prayers!”, snowboardingdays website.
منابع
- قرآن کریم
- «افسانههای ایرانی شب یلدا و ننهسرما»، وبسایت تبیان، تاریخ درج مطلب: 24 آذر 1399ش.
- «بهار یادآور روز رستاخیز»، ماهنامۀ پاسدار اسلام، شمارۀ 433 و 434، اسفند 1396ش و فروردین 1397ش.
- «تاریخچۀ ننهسرما و عمونوروز»، وبسایت بیتوته، تاریخ بازدید: 3 دی 1403ش.
- «داستان دو برادر و پسران ننهسرما | آبوهوای این روزها به سرمای پیرزن کُش معروف شد | قصهای خواندنی از شب یلدا تا سیاه بهار»، وبسایت همشهری آنلاین، تاریخ درج مطلب: 29 آذر 1401ش.
- علیزاده، مصطفی، «بهار نمادی از آغاز آفرینش»، پایگاه اطلاعرسانی شهر کتاب، تاریخ درج مطلب: 28 اسفند 1396ش.
- «عمونوروز و ننهسرما و افسانۀ زیبا و عاشقانۀ آنها»، وبسایت دلخوشی، تاریخ درج مطلب: 20 آذر 1398ش.
- ستایش، رها، «ننهسرما»، وبسایت ویستا، تاریخ بازدید: 3 دی 1403ش.
- «شب یلدا، فرهنگ ایرانی و افسانهها»، خبرگزاری ایبنا، تاریخ درج مطلب: 30 آذر 1402ش.
- منیره، آروین، «راز جاودانگی داستان عمونوروز»، مجله مطالعات ادبیات، عرفان و فلسفه، دورۀ دوم، شمارۀ 3.1، 1395ش.
- «نقش اسطورهها در تربیت کودکان»، وبسایت انارستان، تاریخ بازدید: 3 دی 1403ش.
- «ننهسرما کیست»، وبسایت دنیای اقتصاد، تاریخ درج مطلب: 24 اسفند 1400ش.
- «ننهسرما و شب یلدای باشکوه ایرانی»، وبسایت حس هفتم، تاریخ درج مطلب: 19 آذر 1403ش.
- “17 Best Snow Gods To Grant Your Snowfall Prayers!”, snowboardingdays website, Date of Published: 23 December 2024.