علمکشی در افغانستان

علمکشی در افغانستان؛ نوعی آیین نمایش مذهبی در ماه محرم.
عَلَمکَشی، نوعی آیین نمایش مذهبی رایج در ماه محرم، عَلم اغلب چوب بلندی است که در ایام محرم آن را تزیین گرده و در مجالس عزاداری و هیئتها آن را میگردانند. شب هفتم ماه محرم در افغانستان به علم حضرت ابوالفضل اختصاص دارد که آن را با تشریفات خاصی به داخل تکیهخانهها حمل میکنند. در ایران اغلب روزهای تاسوعا و عاشورا و در پیشاپیش دستههای سینهزنی و زنجیرزنی علمکشی رواج دارد.
مفهومشناسی
عَلَم در عربی به معنای «چیرهشدن»[۱] و یا به مفهوم «آنچه در احاطۀ آسمان باشد»، آمده است.[۲] عَلَم در زبان فارسی به معنی پرچم، نشان، درفش، بیرق، علامت، رایت، لوا، «نشانه» و «مهتر قوم» است و در ترکی، به علم، بیرق و سنجق میگویند.[۳] علم در اصطلاح بهعنوان نماد مذهبی، نماد قومی یا رزمی به کار رفته است.[۴] علمکشی در ایران و افغانستان به مفهوم حمل علم در هیئتهای عزاداری است.[۵]
پیشینه
علمگردانی از قدیم در جوامع کاربرد داشته و بهخصوص در جنگها و در تشییع جنازۀ افراد مهم و کشتگان جنگها حمل علم و گردش آن شایع بوده است.[۶] در آثار تاریخی و بهخصوص شاهنامه استفاده از علم دیده میشود که بارزترین نمونۀ آن درفش کاویانی منسوب به کاوۀ آهنگر است.[۷] در دیگر دورههای تاریخی چون طاهریان، سامانیان، غزنویان و آللیث نیز در مراسمات و جنگها علمگردانی معمول بوده است. نوعی از علم در زمان آلبویه نیز رواج داشته است.[۸] در ایران، از اوایل دورۀ صفوی بهبعد، حضور علم در سوگواریها گزارش شده است. برخی از سفرنامهنویسان نیز استفاده از علم را در مراسم مذهبی گزارش کردهاند. در دورۀ قاجار هیئتها از علم به فراوانی استفاده میکردهاند.[۹] در افغانستان نیز استفاده از علم از قدیم رواج داشته است اما بهنظر میرسد ورود عَلم در هیئتهای مذهبی تقریباً از دورۀ صفویه و بهخصوص سکونت افراد قزلباش در هرات، کابل، قندهار و غزنی رایج شده است.[۱۰] قدیمیترین سند استفاده از عَلم در مراسم علمکشی، مینیاتورهای مربوط به قرن ۱۵ میلادی است.[۱۱] برخی از منابع در روز دهم محرم ۱۰۲۷ق در اصفهان، علمکشی را گزارش کردهاند. در افغانستان نیز برخی از منابع علمکشی را در حدود صد سال قبل روایت کردهاند.[۱۲]
عَلَمدار
صاحب علم کسی است که از علم نگهداری میکند و به آن علمدار گویند. همچنین به کسی که علم را حمل میکند نیز علمدار گویند.[۱۳]
انواع عَلَم
در مجالس عزاداری عَلمهای مختلفی به کار میبرند از جمله:
- عَلم سبز که به حضرت عباس و علم سیاه به امام حسین منسوب است. علم عباس بلندترین و علم علیاصغر کوتاهترین علمها است.
- علمهای سبک و ساده، که پردههای آنها بیشتر به رنگ سیاه یا سبز، و دستههای آنها از نی یا چوباند.
- علمهای چوبی، که به تنۀ درخت سرو شباهت دارند. روی آن را با پارچۀ مشکی میپوشانند و در بالای آن پنجه یا قُبه وصل میکنند.
- علمهای جریده، که از چوب یک تکه، اما باریک ساخته میشوند و نقاشیها و تزیینات آنها از دو نوع دیگر سادهتر است.[۱۴]
علمها در ابتدا از چوبهای صاف و کشیده تهیه میشد. این چوبها را در طول سال در تکیه نگهداری کرده و در ایام محرم پارچههای رنگارنگی بر آن پوشانده و از آن به عنوان علم استفاده میکردند. امروزه بهخصوص در ایران از فلز بهعنوان علم استفاده میکنند.[۱۵]
شکل عَلَم
علمهای مرسوم در ایران فلزی و تعداد زبانههای آن یازده عدد یا بیشتر و از جنس فولاد است. علمها در گذشته کوچک و به راحتی حمل قابل حمل بودهاند. اما امروزه حمل علمهای سنگین اغلب به سختی و با کندی صورت میگیرد.[۱۶] در افغانستان علمها اغلب چوب بلند و صافی است که بر سر آن پنجۀ دست و یا قُبه قرار دارد.[۱۷]
عَلَمکشی

در شب هفتم محرم مراسم علمکشی برگزار میشود. علم را پیشتر در جای دیگری آماده کرده و به آن گُل و گلاب میزنند. سپس طی مراسمی علم را به نزدیکی تکیه میبرند. در همان حال سخنران مجلس، ضمن خواندن نوحۀ حضرت عباس دستور آوردن علم را میدهد. در حالیکه جمعیت حاضر در محل منقلب و گریان شدهاند عَلم را با خواندن اشعار خاصی وارد تکیه میکنند و در جای مخصوص (اغلب وسط تکیه) قرار میدهند. با قرار گرفتن علم در جای خود، عزاداران صلوات فرستاده و سخنران با دعای کوتاهی مجلس را به سرفراش تحویل میدهد. در طول دهۀ محرم مردم پارچههایی که گاهی با مقداری پول همراه است به چوبۀ علم میبندند. در پایان مراسم عزاداری محرم این پارچهها را بهعنوان تبرک به صاحبان تکیه، ذاکرین و روحانیون داده و یا تیمنن در بین مردم تقسیم میکنند.[۱۸]
نوحۀ علمکشی
این علم از کیست که بیصاحب است
ای خدا این علم از ماه بنیهاشم است
علمدارش علمدار رشید حیدر است
علمدارش علمدار شهید غافر است
علمدارش علمدار رشید حیدر است
علمدارش علمدار شهید غافر است
این علم از کیست که بیصاحب است
ای خدا این علم از ماه بنیهاشم است
علمدارش علمدار رشید حیدر است
علمدارش علمدار شهید غافر است
این علم از کیست که بیصاحب است
ای خدا این علم از ماه بنیهاشم است
علمدارش علمدار رشید حیدر است
علمدارش علمدار شهید غافر است
این علم از کیست که بیصاحب است
ای خدا این علم از ماه بنیهاشم است
علمدارش علمدار رشید حیدر است
علمدارش علمدار شهید غافر است
این علم از کیست که بیصاحب است
ای خدا این علم از ماه بنیهاشم است
علمدارش علمدار رشید حیدر است
علمدارش علمدار شهید غافر است
این علم از کیست که بیصاحب است
ای خدا این علم از ماه بنی هاشم است[۱۹]
سلام علم
سلام دادن عَلم هنگامی است که عَلم رو به حرم امام قرار بگیرد. در این حالت رو به جلو و عقب حرکت میکند به صورتی که نوسان شدیدی در تیغهها ایجاد شود. همچنین زمانی که دو علم از دو هیئت مقابل یگدیگر قرار گرفتند، به صورت موازی قرار گرفته و یک یا دو مورد از فعالیتهای قبلی یعنی چرخاندن و سلام کردن را انجام میدهند.[۲۰]
نقشها و نمادها
برخی از علمها دارای نقشهای مختلفی هستند از جمله: اژدها (نشان قدرت)، پرنده (نشان پرواز تا بینهایت)، گلدان (نشان حیات و زندگی)، طوطی (نشان نعمت)، شمعدان (قداست و پاکی)، شیر (نشان قدرت و شجاعت)، آهو (نماد امام رضا)، زنگوله (نشان زنگوله شتران)، طاووس (نشان امام زمان)، شتر (نشانه اسارت)، مرغ (براق که در شب معراج مرکوب پیامبر بودهاست)، هدهد (نشان پیامبری عاشورا)، خروس (نماد غیرت است)، کبوتر (نشانه آزادگی و شهادت).[۲۱]
در فرهنگ عامه
در ارتباط با علم و علمکشی باورهایی در بین مردم وجود دارد از جمله:
- علم متبرک است و مردم به قصد تیمن و تبرک به آن دست میکشند و آن را میبوسند.
- مردم با هدف برآوردهشدن حاجات خود، پارچههایی به علم میبندند. عزاداران این نوع پارچهها را متبرک دانسته و بین مردم تقسیم میکنند.
- برخی از افراد به قصد تبرک و با نیت رفع حوائج، مقداری پول به علم میبندند و این پولها توسط مسئولین هیئت (تکیه) صرف هزینههای عزاداری میشود.
- بسیاری از افراد به شفادهی علم بهخصوص در وقت علمکشی باور دارند و در آن زمان با همین نیت خود را با آن متبرک میکنند.
- مردم علم را متعلق به حضرت عباس دانسته و برخی با نیت رسیدن به شفاعت آن حضرت به آن ارادت میورزند.[۲۲]
پانویس
- ↑ صفیپوری، منتهی الارب، ۱۳۷۷ق، ص65.
- ↑ شرتونی، اقرب الموارد، ۱۴۰۳ق. ص151.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، 1377ش، ج10، ص5824.
- ↑ شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ۱۳۸۰ش، ص55.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامۀ کومله، ۱۳۸۶ش، ص88؛ انوری، «معرفی مراسم تکایای شهر کابل»، فصلنامۀ نیستان ادیان و مذاهب، شماره 2، 1390ش، ص99.
- ↑ هراتی، «علم: تجلی هویت ملی و مذهبی ایرانیان»، کتاب ماه هنر، شمارۀ 39 و 40، ۱۳۸۰ ش، ص85.
- ↑ فربد، کتاب ایران: سوگواریهای مذهبی در ایران، ۱۳۸۶ش، ص79.
- ↑ بهرامنیاکان، «علمکشی از لشکر سلطان محمود تا عزاداری حسینی»، گفتوگو با سیما رادمنش، جامجم، شمارۀ 563، ۱۳۹۱ش. ص3.
- ↑ بروگش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ۱۳۶۷ش. ص220؛ موریه، سفرنامه، ۱۳۸۶ش. ص232؛ معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، ۱۳۶۳ش، ص66.
- ↑ جوادی، «مراسم عاشورا در کابل»، مجلۀ شیعهشناسی، شماره 45، 1393ش، ص120.
- ↑ شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، ۱۳۸۰ش، ص55.
- ↑ جوادی، «مراسم عاشورا در کابل»، مجلۀ شیعهشناسی، شماره 45، 1393ش، ص120.
- ↑ فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، 1380ش، ص124.
- ↑ منصوری، «علمها از کی علم شدند»، همشهری جوان، شمارۀ 152، ۱۳۸۶ش، ص17.
- ↑ میرشکرایی، «محرم و نشانههای نمادین»، کتاب ماه هنر، شمارۀ 75 و 76، ۱۳۸۳ش، ص55.
- ↑ باقی، عمادالدین، «علم و علم گردانی»، وبسایت دایرت المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ موسوى، هزارههاى افغانستان، 1387ش.
- ↑ جوادی، «مراسم عاشورا در کابل»، مجلۀ شیعهشناسی، شماره 45، 1393ش، ص120.
- ↑ نوحۀ افغانی این علم از کیست، وبسایت پندمگ.
- ↑ باقی، عمادالدین، «علم و علم گردانی»، وبسایت دایرت المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ باقی، عمادالدین، «علم و علم گردانی»، وبسایت دایرت المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ رهیاب، بلخاب: تاریخ، فرهنگ و اجتماع، 1401ش، ج2، ص455؛ صابری، «جایگاه و کارکرد تربیتی حسینیهها در افغانستان»، 1386ش، ص55؛ شیونی، «تشیع در کابل»، فصلنامه سفیر، 1385ش، ص122.
منابع
- الئاریوس، آدام، سفرنامه، ترجمۀ حسین کردبچه، تهران، ۱۳۷۹ش.
- انوری، احمدجاوید، «معرفی مراسم تکایای شهر کابل»، فصلنامۀ نیستان ادیان و مذاهب، شماره 2، 1390ش.
- باقی، عمادالدین، «علم و علم گردانی»، وبسایت دایره المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 6 مردادماه 1400ش.
- بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمۀ حسین کردبچه، تهران، ۱۳۶۷ش.
- بهرامنیاکان، صفرعلی، «علمکشی از لشکر سلطان محمود تا عزاداری حسینی»، گفتوگو با سیما رادمنش، جامجم، تهران، شمارۀ 563، ۱۳۹۱ش.
- جوادی، قاسم، موسوی، سید محمدجمال، «مراسم عاشورا در کابل»، مجلۀ شیعهشناسی، شماره 45، 1393ش.
- دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، ۱۳۸۳ش.
- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه، 1377ش.
- رهیاب، سید حسین، بلخاب: تاریخ، فرهنگ و اجتماع، قم، صبح امید دانش، 1401ش.
- شرتونی، سعید، اقرب الموارد، قم، ۱۴۰۳ق.
- شکورزاده، ابراهیم، دههزار مثل فارسی، مشهد، ۱۳۷۲ش.
- شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، ۱۳۸۶ش.
- شهیدی، عنایتالله، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، به کوشش علی بلوکباشی، تهران، ۱۳۸۰ش.
- شیونی، محمدوحید، «تشیع در کابل»، فصلنامه سفیر، 1385ش.
- صابری، محمدصادق، «جایگاه و کارکرد تربیتی حسینیهها در افغانستان»، پایاننامه کارشناسیارشد، جامعةالمصطفی العالمیه، 1386ش.
- صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، ۱۳۷۷ق.
- «علامت در آیین عاشورایی با مستند «نشان» به «سینما حقیقت» رفت»، وبسایت خبرگزاری مهر، تاریخ درج مطلب: 10 آذرماه 1393ش.
- فربد، محمدصادق، کتاب ایران: سوگواریهای مذهبی در ایران، تهران، ۱۳۸۶ش.
- فرهنگ، محمدحسین، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1380ش.
- «مجموعه اشعار زیارت و توسل به حضرت اماالبنین»، وبسایت اطلاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 31 اردیبهشت 1401ش.
- «محرم در افغانستان»، پایگاه تخصصی تحلیلی جامعه و فرهنگ ملل، تاریخ درج مطلب: 13 دیماه 1398ش.
- معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، ۱۳۶۳ش.
- منصوری، ابوذر، «علمها از کی علم شدند»، همشهری جوان، تهران، شمارۀ 152، ۱۳۸۶ش.
- موریه، جیمز، سفرنامه، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، ۱۳۸۶ش.
- موسوى، سید عسکر، هزارههاى افغانستان، ترجمه اسدالله شفاهى، تهران، نقش سیمرغ، 1387ش.
- میرشکرایی، محمد، «محرم و نشانههای نمادین»، کتاب ماه هنر، تهران، شمارۀ 75 و 76، ۱۳۸۳ش.
- «نوحۀ افغانی این علم از کیست»، وبسایت پندمگ، تاریخ درج مطلب: 23 تیرماه 1403ش.
- واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ محمود بهروزی، تهران، ۱۳۸۰ش.
- هراتی، محمدمهدی، «علم: تجلی هویت ملی و مذهبی ایرانیان»، کتاب ماه هنر، تهران، شمارۀ 39 و 40، ۱۳۸۰ش.