ادبیات مقاومت افغانستان

از ویکی‌زندگی

ادبیات مقاومت افغانستان، ادبیات رایج بعد از تجاوز شوروی به افغانستان با مفهوم ایستادگی در برابر بیگانگان. ادبیات مقاومت افغانستان، گونه‌ای از ادبیات در قالب شعر، داستان، خاطره و دیگر قالب‌های ادبی است که بعد از کودتای کمونیست‌ها در افغانستان در 7 ثور/ اردیبهشت 1357ش و تجاوز ارتش شوروی در بین ادیبان کشور با هدف تشویق مردم به مقابله با دولت دست‌نشاندۀ شوروی متداول شد. هنگامی که هویت یک ملت در معرض خطر قرار می‌گیرد، ادبیات پایداری ظهور می‌کند چنان‌که با کودتای حزب خلق در افغانستان و به دنبال آن تجاوز شوروی به کشور این نوع ادبیات در بین مهاجرین افغانستانی پایه‌گذاری شده و به اوج خود رسید.

مفهوم‌شناسی

ادبیات مقاومت نوعی از ادبیات است که با هدف پایداری در برابر نظام حاکم استبدادی و در واکنش به تجاوز نیروهای خارجی، نبود آزادی فردی و اجتماعی، قانون‌گریزی وقانون‌ستیزی ایجاد شده است و به توجیه حقانیت اعتراض، دعوت به مقاومت و توصیف فاجعه می‌پردازد. ادبیات مقاومت به نام ادبیات پایداری نیز یاد شده است. جان‌مایۀ این آثار مبارزه با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی در همۀ حوزه‎‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و ایستادگی در برابر جریان‌های ضد آزادی دانسته شده است.[۱]

پیشینه

مضامین پایداری همواره در تاریخ زندگی بشر وجود داشته و کمتر دوره‌ای را می‌توان یافت که زندگی انسان از مضامین پایداری بی‌بهره باشد، اما این مضامین، بسته به شرایط سیاسی و اجتماعی در برخی دوره‌ها پررنگ‌تر بوده است. برای نمونه در ایران‌زمین «شاهنامه»‌ها از مصادیق مهم ادبیات پایداری به‌شمار می‌رود؛[۲] اما اولین‌بار غسّان کنفانی نویسنده و منتقد فلسطینی در سال 1966م در اثر خود به نام «ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی، 1948-1966» عنوان ادبیات مقاومت را برای توصیف ادبیات فلسطین در مبارزه با اسرائیل به کار برد[۳] و بعدها در جنگ ایران و عراق و در افغانستان نیز به کار رفت. در افغانستان سابقۀ ادبیات پایداری را به دوران جنگ‌های اول افغان ـ انگلیس و اکبرنامه، سرودۀ حمید کشمیری (1222ش) و جنگ‌نامه، سرودۀ مولانا محمد‌غلام آخوند‌زاده (1221ش) بازمی‌گردانند.[۴] اگرچه در ادبیات عامیانۀ افغانستان نمونه‌های زیادی از ادبیات پایداری به‌خصوص توسط اقلیت‌های محروم در دوره‌های مختلف دیده می‌شود.[۵] در دورۀ عبدالرحمن که مناطق هزاره‌جات مورد حمله و چپاول نیروهای دولتی قرار گرفت، ادبیات عامیانۀ پایداری مردم هزاره به اوج خود رسید.[۶] در موارد دیگری نیز ادبیات عامیانۀ مردم گویای ظلم و ستم شاهان و حکام به مردم است که در دوبیتی‌ها، مخته‌ها، مثل‌ها و مانند آنها جلوه‌گر شده است که از مشهورترین آنها «مخته گل‌مامد» با مطلع زیر است:

شار كابل غوغا شده

بيرق سرخ بالا شده

بچي سقو پاچا شده

اربون تو گل‌مامد ما[۷]

در ادبیات رسمی نیز افراد مختلفی در شرایط اختناق صدای خود را بلند کرده‌اند؛ شاعرانی چون سرور جویا، عبدالهادی داوی، باقی قایل‌زاده و طالب قندهاری از آن جمله‌اند.[۸] از بزرگ‌ترین ادیبان پایداری دوره‌های قبل، سید اسماعیل بلخی (1299-1347ش) را می‌توان نام برد که به‌عنوان بنیانگذار ادبیات پایداری افغانستان شناخته می‌شود. سروده زیر، از آثار بلخی است:

حاجتی نیست به پرسش که چه نام است این‌جا

جهل را مسند و بر فقر مقام است این‌جا

علم و فضل و هنر و سعی و تفکر ممنوع‌

آنچه در شرع حلال است‌، حرام است این‌جا

فکرِ مجموع در این قافله‌، جز حیرت چیست‌؟

زان که اندر کف یک فرد زمام است این‌جا

بلخیا! نکبت و ادبار ز سستی پیداست‌

چارۀ این‌همه یکباره قیام است این‌جا[۹]

ادبیات مقاومت افغانستان در دوران معاصر با کودتای حزب کمونیست در 7 ثور 1357ش به یک جریان تبدیل شد. اولین‌بار در 1363ش برخی از شاعران مقیم هرات که به مشهد مهاجر شده بودند در گلشهر یک مجمع فرهنگی ایجاد کردند. در همان سال‌ها فدایی هروی مجموعۀ سرود خون را منتشر کرد. در سال‌های اولیۀ دهۀ 1360 شمسی شب شعر و برنامه‌های مختلط سیاسی و ادبی گاهی توسط احزاب و مراکز مختلف همانند حزب‌الله هرات در مشهد اجرا می‌شد و در آنها برخی از شاعران چون برات‌علی فدایی هروی، سعادت‌ملوک تابش، نورالله وثوق، علی‌احمد زرگرپور، علی حکیمی هروی، نظام‌الدین شکوهی، اسحاق حسینی و محمد‌آصف فکرت شعر می‌خواندند.[۱۰] انجمن اسلامی شعرای انقلاب اسلامی افغانستان در 1365ش توسط همین شاعران تشکیل شد، اما موفقیت زیادی به دست نیاورد. در فعالیت‌های فردی ادبیات مهاجرت، سیدعسکر موسوی (ع.کابلی) را پیشرو در ادبیات مقاومت مهاجرت نامیده‌اند که در سال‌های اولیۀ دهۀ شصت شمسی مجموعه «شعر سرخ» را در ایران منتشر کرد. سعادت‌ملوک تابش نیز موفق به انتشار 5 مجموعه از اشعار خود در سال‌های دهۀ شصت شمسی شد.[۱۱] آثار پراکندۀ شاعران مهاجر اولین‌بار در مجموعۀ «ضریح آفتاب» (مجموعه شعر شاعران خراسان)، سپس در مجموعۀ «هوای حرم»، «نافلۀ باران» و «فصل‌نامۀ فراق» منتشر شد و توجۀ ادیبان ایران را به‌خود جلب کرد. اولین مجموعۀ شعر شاعران مقاومت افغانستان با عنوان «اشک قلم» با آثار 38 نفر شامل سروده و قطعۀ ادبی در 1369ش از سوی انجمن اسلامی شعرای مهاجر افغانستان در مشهد و اولین مجموعۀ داستان مقاومت مهاجران در 1375ش منتشر شد.[۱۲]

اهداف

هدف از خلق ادبیات پایداری، ایجاد حرکت و انگیزه در جامعه و بالا‌بردن روحیۀ ‌مبارزه و مقاومت است. برخی آثار دارای پیام جهانی و فرامرزی بوده و مخاطبان آنها از مرزهای یک کشور می‌گذرد و دردهای نوع بشر را بازگو کرده و آینده‌ای روشن را نوید می‌دهند.[۱۳]

انواع

ادبیات مقاومت افغانستان شامل آثار منظوم و منثور است که هر کدام به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شود. ادبیات مقاومت به اشکال شعر، سرود، ترانه، افسانه، قصه، دوبیتی، رباعی، نمایشنامه‌، داستان كوتاه و بلند، قطعۀ ادبی، طنز، حسب‌حال، نامه‌ و خاطرات تجلی کرده و حس پایداری را در جامعه ترزیق کرده است؛ که از میان آنها شعر، داستان و خاطره، جایگاهی برتر دارند.[۱۴]

شعر

بخش مهمی از ادبیات مقاومت افغانستان را انواع شعر تشکیل می‌دهد. شعر مقاومت بسیار کاربردی و محتواگرایانه است که نمونه‌های بارز آن در اشعار بسیاری از شاعران به‌چشم می‌آید و به‌شکل سرود، ترانه، دوبیتی، رباعی، قصیده و شعر‌نو سروده شده است. صاحب‌نظران، شعر سال‌های جهاد علیه نظام مارکسیستی و متجاوزان روسی را بهترین مصداق «شعر مقاومت افغانستان‌» دانسته‌اند‌.[۱۵]

داستان

داستان‌نویسان در داخل و خارج از افغانستان کمی دیر‌تر از شعر، آثار قابل اعتنایی بیشتر به‌صورت داستان کوتاه منتشر کردند.[۱۶] اولین مجموعۀ داستان مقاومت به‌نام «مهاجران فصل دلتنگی» با 14 داستان از 12 نویسنده در 1375ش توسط حوزۀ هنری در تهران منتشر شد.[۱۷] قبل از آن، آثار گوناگونی از نویسندگان افغانستان در برخی از مطبوعات مهاجرین چون هفته‌نامۀ وحدت و هفته‌نامۀ فریاد عاشورا منتشر شده بود.[۱۸]

خاطره

خاطره‌نویسی مقاومت ابتدا در مطبوعات به‌صورت قطعات کوتاه نمود یافت. بعدها با تلاش برخی از فرهنگیان افغانستان مجموعه‌های مستقلی از خاطرات جهاد مردم افغانستان منتشر و با استقبال خوب خوانندگان مواجه شد؛ اما این جریان هنوز نتوانسته در جامعه اثر‌گذار باشد. در سال‌های اخیر نوشتن خاطرات به‌صورت سرگذشت‌نامه‌ها نیز کمی متداول شده است. عبدالرحیم فهیمی، حمزۀ واعظی، محمد‌حسین فیاض، محمود رضایی، قهار عاصی و سید فضل‌الله قدسی از اولین کسانی هستند که در این زمینه آثاری تدوین کرده‌اند.[۱۹]

ویژگی‌ها

بهره‌گیری از نماد، چهرۀ انسانی عام داشتن، مشتركات ادبی، زبانی، فكری، ترسیم چهرۀ رنج‌كشیده و مظلوم مردم، دعوت به مبارزه، بیان جنایت‌ها و بیدادگری‌ها، توصیف و ستایش جان‌باختگان و شهیدان، القای امید به آینده و پیروزی موعود، ستایش آزادی و آزادگی، ستایش سرزمین خود، طرح بی‌هویتی جامعه مهاجران و طرح نمادهای اسطوره‌ای ملی و تاریخی از ویژگی‌های عمدۀ ادبیات مقاومت افغانستان است.[۲۰]

جغرافیای ادبیات مقاومت

ادبیات مقاومت افغانستان از نظر جغرافیایی به سه کانون مهم تقسیم می‌شود که هر یک در این جریان ادبی نقش مهمی دارند:

داخل کشور

با وجود اختناق حاکم در داخل کشور، نوعی ادبیات پایداری به مرور زمان در شهرهای بزرگ شکل گرفت و برخی از شاعران و نویسندگان افغانستان در گروه‌ها و تشکل‌های مختلف به مقابله و مقاومت علیۀ حاکمیت وقت برخاستند. این مخالفت‌ها در مواردی آشکار و در بیشتر موارد با استفاده از نمادها و استعاره‌ها شکل گرفت و در بین مردم نفوذ کرد. از افراد داخل کشور می‌توان واصف باختری، قادر مرادی، رهنورد زریاب، صبورالله سیاسنگ، لطیف ناظمی، پرتو نادری، عبدالقهار عاصی، داوود سرمد، حیدر لهیب، شبگیر پولادیان، خالده فروغ، لطیف پدرام، افسر رهبین، محمود فارانی، رونق نادری، سمیع حامد، رازق رویین، اسدالله حبیب و مظفر باختری را نام برد.[۲۱] قهار عاصی سروده است:

این ملّت من است که دستان خویش را

بر گرد آفتاب کمربند کرده ‌است‌

این مشت‌های اوست که می‌کوبد از یقین‌

دروازه‌های بستۀ تردید قرن را[۲۲]

ایران

در ایران دو گروه در ادبیات مقاومت نقش بازی کردند؛ نسل پیشکسوت همچون سعادت‌ملوک تابش و برات‌علی فدایی و نسل جدیدی که با توجه به فضای تنفسی و امکانات موجود فرهنگی در ایران زمینه را برای رشد خود مساعد دیدند و در نتیجه شاعران و نویسندگان بسیاری در این فضا پرورش یافتند. با گسترش این فضا نه فقط ایران به کانون ادبیات مقاومت که به مرکز ادبیات و هنر افغانستان تبدیل شد. فضل‌الله قدسی، سیدابوطالب مظفری، محمد‌کاظم کاظمی، سید نادر احمدی، محمد‌شریف سعیدی، سعادت‌ملوک تابش، فائقه جواد مهاجر، سید فاضل محجوب، میرحسین مهدوی، علی یعقوبی، محمد‌تقی اکبری، محمد‌سرور تقوی، محمود جعفری، محسن سعیدی، سید حیدر علوی‌نژاد ، محمد‌حسین فیاض و سید ضیاء قاسمی از بین شاعران و سید اسحاق شجاعی، جواد خاوری، علی پیام، سید میرزا‌حسین بلخی، محمد‌حسین محمدی، محمد‌اسحاق فیاض، علی‌نقی میرحسینی، عبدالملک شفیعی، سلطان‌زاده، حیدربیگی و تقی واحدی از بین داستان‌نویسان در دهۀ هفتاد شمسی جریان ادبیات مقاومت را رونق داده و آثار زیادی به چاپ رساندند.[۲۳] سرودۀ زیر، نمونه‌ای از این آثار است:

گر بگیرد امشب از دستم تبرزین مرا

جشن می‌گیرند فردا روز تدفین مرا

تکیه بر بازوی مردی باید امشب داد و بس‌

جز تفنگ آری‌، که دارد تاب تأمین مرا؟

من نبودم‌، آسمان یکباره خالی شد ز ماه‌

کم‌کمک زین کهکشان چیدند پروین مرا

ترس‌ِ سر، چندی است دارد سر به راهم می‌کند

بشکن ای سنگ اجل خوف بلورین مرا

فصل تزویر است و چاه نابرادر پیش رو

کو فرامرزی که گیرد از عدو کین مرا؟[۲۴]

پاکستان و کشورهای دیگر

ادبیات مقاومت افغانستان در پاکستان و کشورهای غرب‌ با یگدیگر شباهت دارد و در واقع این ادبیات توسط کسانی شکل گرفت که از داخل کشور به آن مناطق مهاجرت کرده بودند و در آن کشورها جریانی از نسل‌های جدید مهاجرین ایجاد نشد. در واقع شاعرانی که به این کشورها کوچیدند واپسین بارقه‌های شعر افغانستان در آن مناطق بودند و با وفات یا مهاجرت این افراد ادبیات افغانستان نیز از آن کشورها کوچید. خلیل‌الله خلیلی شاخص‌ترین چهرۀ ادبیات مقاومت افغانستان در این دسته بود. برخی افراد مرتبط با احزاب سیاسی همانند عبدالاحد تارشی و دلجو حسینی در نشریات مهاجر آثاری منتشر می‌کردند، اما در ادبیات مقاومت ماندگار نشدند. بعدها در دورۀ طالبان از حدود 1374 تا 1380ش به‌دلیل مهاجرت بسیاری از چهره‌ها به پاکستان، ادبیات مقاومت در آن کشور ظهور و بروز جدی یافت. پرتو نادری، خالده فروغ، واصف باختری، پرتو نادری، عبدالسمیع حامد،[۲۵] گلنور بهمن، ذبیح‌الله آتش، پرویز کاوه، وحید وارسته، حسین فخری، خالد نویسا وعزیز‌الله نهفته از جمله افرادی بودند که در دورۀ اول طالبان در پویایی ادبیات مقاومت در پاکستان نقش داشتند. در سایر کشور‌ها از حمیرا نکهت دستگیر‌زاده، زلمی باباکوهی، پروین پژواک، بهار سعید، سرور آذرخش، فوزیه رهگذر، نوذر الیاس، حضرت وهریز، هارون راعون و کریمه ملزم می‌توان نام برد.[۲۶]

وطندار دلیر من‌! بنازم چشم مستت را

وطن در انتظار بازوی کشورگشای توست‌

به خاک افکن‌، به خون تر کن‌، به بادش ده‌، در آتش سوز!

از این بدتر چه می‌باشد که دشمن در سرای توست‌؟

نگاه آرزومند وطن سوی تو می‌بیند

که روز امتحان‌ِ خنجر جنگ‌آزمای توست‌

ز فریاد تفنگت جز صدای حق نمی‌آید

ز خیبر تا مدینه گوشها وقف صدای توست‌

چه زیباتر از این نقشی که بیند دیدۀ تاریخ‌

که تو خنجر به کف‌، دشمن فتاده زیر پای توست‌

خداجویی‌، وطن‌خواهی سرافرازی و آزادی‌

به خون شیرمردان نقش بر روی لوای توست‌[۲۷]

دوره‌های زمانی

از اوایل دهۀ شصت تا اوایل دهۀ هفتاد شمسی دورۀ اوج ادبیات مقاومت در افغانستان است و در این دوره آثار زیادی خلق شده است. بعد از سقوط دولت کمونیستی و استقرار احزاب جهادی در کابل در 1371ش و به‌خصوص بعد از آغاز جنگ‌های داخلی ادبیات ضد جنگ در کنار ادبیات مقاومت در بین ادیبان افغانستان رونق گرفت. بعد از ظهور و بروز طالبان و به‌ویژه بعد از 1375ش ادبیات پایداری در برابر افراط‌گرایی، جهل و خود‌کامگی داخلی ظهور کرد و آثار خوبی در این زمینه پدید آمد. با سقوط طالبان در سال 1380ش و ظهور نسل جدیدی از ادیبان، ادبیات کشور وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره علاوه‌بر ادبیات پایداری و ضد جنگ که بسیار کم‌رونق بود، موضوعات دیگری چون عشق، زندگی، هویت، زن، آزادی، حقوق بشر و مشکلات فکری انسان امروز به ادبیات راه یافت.[۲۸]

آثار ادبیات مقاومت افغانستان

کتاب‌ها

به مرور زمان در ارتباط با ادبیات مقاومت کتاب‌های زیادی پدید آمد که مرکز این تراوش‌ها در ایران و در بین ادیبان مقیم این کشور بود. از جمله «شعر مقاومت افغانستان» دفتر اول به کوشش محمدکاظم کاظمی و محمدآصف رحمانی در 1369ش، «شعر مقاومت افغانستان» دفتر دوم به کوشش سید ابوطالب مظفری و سید نادر احمدی، «مردان برنو» مجموعه شعر سیدنادر احمدی، «شانه‌های زخمی پامیر» به کوشش محمد‌حسین جعفریان،[۲۹] «سوگنامۀ بلخ» مجموعه اشعار سید ابوطالب مظفری، «پیاده آمده بودم» مجموعه شعر محمد‌کاظم کاظمی، «زمرد و اژدها» به کوشش سید فضل‌الله قدسی، «ستارة شب دیجور» یادنامه سید اسماعیل بلخی به کوشش شجاعی، «میدان هوایی گردیز»، «بدرود خاک اولیا» به کوشش حمزۀ واعظی، «سنگر شیخ تراغ»، «زیر آسمان کابل» از محمد‌حسین فیاض، «آغاز یک پایان» از قهار عاصی، «در پگاه بلخاب» و «برفکوچ» به کوشش عبدالرحیم فهیمی، «میراث شهرزاد» و «مهاجران فصل دلتنگی» به کوشش سیداسحاق شجاعی، «سنگ ملامت» به کوشش جواد خاوری و علی پیام، «دست‌های خالی» و «خاکستر صدا» از سید فضل‌الله قدسی، «سورۀ بچه‌های مسجد» شماره 43 به کوشش جواد جزینی و «سورۀ بچه‌های مسجد» شماره 44 به کوشش بلخی، محمدی و بومان.[۳۰] تعدادی از آثار نیز به تحلیل ادبیات مقاومت پرداخته است، از جمله «مقدمه‌ای بر ادبیات مقاومت افغانستان» نوشتۀ لطیف پدرام و «بررسی شعر مقاومت افغانستان» رسالۀ فوق‌لیسانس فضل‌الله زرکوب در دانشگاه فردوسی مشهد.[۳۱]

مجلات

خاستگاه جراید مرتبط با ادبیات مقاومت افغانستان نیز ایران بوده است و آغازگر آن را نشریۀ پیام مهاجر در 1358ش با اشعار حماسی ع.کابلی (سید عسکر موسوی) می‌دانند که بعدها با نام «شعر سرخ» به صورت کتاب چاپ شد.[۳۲] در دهۀ شصت شمسی جراید دیگری نیز آغاز به‌کار کردند و از جمله مجلۀ حبل‌الله وابسته به کانون انتشارات سید جمال‌الدین اسد‌آبادی که حدود 15 سال منتشر شد، پیام مستضعفین نشریۀ سازمان نصر، هفته‌نامۀ وحدت وابسته به حزب وحدت اسلامی افغانستان که داستان بلند «رفیق روسی‌ام» از محمد‌اسحاق فیاض اولین‌بار در این هفته‌نامه به نشر رسید،[۳۳] گلبانگ (اولین نشریۀ ادبی مهاجرین افغانستان)، فصل‌نامۀ دُرّ دری وابسته به مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان، هفته‌نامۀ فریاد عاشورا وابسته به تبیان، هفته‌نامۀ بنیاد وحدت وابسته به حزب وحدت جناح اکبری، فجر امید از حرکت اسلامی افغانستان و مجلۀ امین وابسته به بنیاد امین. در این دوره جراید بسیار دیگری نیز بودند که در انعکاس ادبیات مقاومت کمابیش نقش داشتند همانند پیام خون از حزب جمعیت اسلامی افغانستان، استقامت از حرکت اسلامی افغانستان، فصلنامۀ سراج از مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان، ماهنامۀ صراط و هفته‌نامۀ همبستگی.[۳۴]

تشکل‌ها

انجمن شاعران انقلاب اسلامی افغانستان اولین کانون ادبیات مقاومت در ایران بود که در شهر مشهد و متشکل از شاعران قدیمی مهاجر از شهر هرات و برخی از شاعران نسل بالیده در ایران در دهۀ شصت شمسی تشکیل شد. بعدها در اواخر دهۀ شصت دفتر ادبیات مقاومت افغانستان در مشهد با مسئولیت محمد‌کاظم کاظمی و سپس در شهر قم با همکاری حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی شکل گرفت. این دفتر در چهار حوزۀ شعر، داستان، خاطره و ادبیات کودک فعال بود و آثار ماندگاری پدید آورد. نسل‌های بعدی ادبیات مهاجرت اغلب از دفتر ادبیات تأثیر گرفتند. در 1376ش موسسه فرهنگی دُرّ دری با حمایت مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان تشکیل شد که تا هنوز فعال است و سهم عمده‌ای در پرورش ادیبان نسل‌های بعدی مهاجرت دارد. بعدها «کانون ادبی کلمه» در قم و «خانۀ ادبیات افغانستان» در تهران و اصفهان نیز به رونق ادبیات پایداری کمک شایانی کردند.[۳۵]

همایش‌ها

در دهۀ شصت و هفتاد شمسی همایش‌ها، نشست‌ها، کنگره‌ها و شب‌های شعر بسیاری در ایران و گاهی در برخی از کشورهای دیگر برگزار می‌شد که اغلب بازتاب‌دهندۀ ادبیات مقاومت بود؛ «کنگرۀ شعر و قصه طلاب سراسر کشور» و «مجمع شعر انقلاب اسلامی افغانستان» در گسترش ادبیات مقاومت افغانستان سهم بسیاری داشتند. «کنگرۀ شعر و قصه طلاب سراسر کشور» هر ساله توسط حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی در شهرهای مختلف ایران برگزار می‌شد و ادیبان و شاعران مهاجر در آن حضور فعالی داشتند. «مجمع شعر انقلاب اسلامی افغانستان» هر سال توسط نمایندگی رهبر جمهوری اسلامی ایران در امور افغانستان به‌صورت مستقل و یا ذیل «مجمع علمای شیعه و سنی افغانستان» تشکیل می‌شد و تا 1380ش ادامه یافت.[۳۶]

پانویس

  1. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص396؛ آریانپور، جامعه‌شناسی هنر، 1354ش، ص95.
  2. بهبودی، «ادبیات مقاومت»، 1371ش، ص35.
  3. کنفانی، ادبیات مقاومت در فلسطین اشغال شده1362ش، ص15.
  4. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص63.
  5. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص479.
  6. دلجو، ادبیات فولکلوریک هزارگی، 1394ش، ص94.
  7. شریعتی، فرهنگ شفاهی مردم هزاره، 1395ش، ص204.
  8. غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، 1389ش، ص634.
  9. بلخی‌، دیوان علامه شهید سید اسماعیل بلخی‌، ۱۳۸۱ش، ص188.
  10. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص64.
  11. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص65.
  12. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص65.
  13. آریانپور، جامعه‌شناسی هنر، 1354ش، ص96؛ سنگری، «ادبیات پایداری»، 1377ش، ص35.
  14. کاظمی، «شعر مقاومت در افغانستان»، 1384ش، ص121.
  15. کاظمی، «کارنامه شعر هجرت در ایران اسلامی»، 14، 1373ش، ص23.
  16. خاوری، پیام، سنگ ملامت، 1376ش، ص9.
  17. شجاعی، مهاجران فصل دلتنگی، 1375ش، ص7.
  18. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص399.
  19. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.
  20. زرکوب‌، «پیشینۀ شعر مقاومت افغانستان‌»، ۱۳۷۶ش، ص45.
  21. باختری‌، «دیروز، امروز و فردای شعر افغانستان‌»، ۱۳۷۳ش، ص35.
  22. عاصی‌، مقامۀ گل سوری‌، ۱۳۶۷ش، ص11.
  23. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص399.
  24. مظفری‌، سوگنامۀ بلخ‌، ۱۳۷۲ش، ص57.
  25. حامد، رازبن‌ها در فصل شگفتن گل انجیر، ۱۳۷۷ش، ص29.
  26. فخری، «هنر آسیاب هیچ سیاستی را نمی چرخاند»، 1376ش، ص2.
  27. خلیلی‌، اشک‌ها و خون‌ها، ۱۹۸۵ م‌، ص93.
  28. حیدربیگی، «شعر پسامقاومت افغانستان»، 1395ش، ص192.
  29. جعفریان، م. ملک، شانه‌های زخمی پامیر، 1371ش، ص122.
  30. بلخی و دیگران، سوره بچه‌های مسجد 44، 1375ش، ص97.
  31. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.
  32. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص398.
  33. فیاض، «رفیق روسی ام»، 1369ش، ص8.
  34. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص398؛ حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.
  35. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.
  36. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، دانشنامۀ ادب فارسی‌ ویژه افغانستان‌، 1381ش، ص68.

منابع

  • آریانپور، امیرحسین، جامعه‌شناسی هنر، تهران، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، 1354ش.
  • باختری‌، واصف‌، «دیروز، امروز و فردای شعر افغانستان‌»، مجله شعر، ۱۳۷۳ش.
  • بلخی‌، سیداسماعیل‌، دیوان علامه شهید سید اسماعیل بلخی‌، مشهد، سنبله‌، ۱۳۸۱ش.
  • بلخی، سید میرزا‌حسین و دیگران، سوره بچه‌های مسجد، شماره 44، تهران، حوزه هنری، 1375ش.
  • بهبودی، هدایت‌الله، ادبیات مقاومت، کیهان فرهنگی، 1371ش.
  • جعفریان، م. ملک، شانه‌های زخمی پامیر، تهران، حوزه هنری، 1371ش.
  • حامد، عبدالسمیع‌، رازبن‌ها در فصل شگفتن گل انجیر، پشاور، انجمن آزاد نویسندگان‌، ۱۳۷۷ش.
  • حجتی، حمیده، «ادبیات مقاومت افغانستان»، دانشنامۀ ادب فارسی‌ ویژه افغانستان‌، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381ش.
  • حیدربیگی، حسین، «شعر پسامقاومت افغانستان»، فصل‌نامه ادبیات معاصر، کابل، 1395ش.
  • خاوری، جواد، علی، پیام، سنگ ملامت، تهران، حوزه هنری، 1376.
  • خلیلی‌، خلیل‌الله‌، اشک‌ها و خون‌ها، اسلام‌آباد، رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران‌، ۱۹۸۵م.
  • خلیق، صالح‌محمد، تاریخ ادبیات بلخ، کابل، انجمن نویسندگان بلخ، 1387ش.
  • دلجو، عباس، ادبیات فولکلوریک هزارگی، کابل، مقصودی، 1394ش.
  • رهیاب، سید حسین، بلخاب: تاریخ، فرهنگ و اجتماع، قم، صبح امید دانش، 1401ش.
  • زرکوب‌، فضل‌الله‌، «پیشینۀ شعر مقاومت افغانستان‌»، فصل‌نامۀ درّ دری‌، ۱۳۷۶ش.
  • سنگری، محمدرضا، ادبیات پایداری، نامۀ پژوهش، 1377ش.
  • شجاعی، سید اسحاق، مهاجران فصل دلتنگی، تهران، حوزۀ هنری، 1375ش.
  • شریعتی، حفیظ‌الله، فرهنگ شفاهی مردم هزاره، کابل، سعید، 1395ش.
  • عاصی‌، قهّار، مقامۀ گل سوری‌، کابل، انجمن نویسندگان افغانستان‌، ۱۳۶۷ش.
  • غبار، غلام‌محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، تهران، جنگل، 1389ش.
  • فخری، حسین، «هنر آسیاب هیچ سیاستی را نمی‌چرخاند»، دو هفته‌نامۀ گلبانگ، 1376ش.
  • فیاض، محمد‌اسحاق، «رفیق روسی‌ام»، هفته نامه وحدت، 1369ش.
  • فیاض، محمد‌حسین، «ادبیات مقاومت»، دانشنامۀ هزاره، کابل، امیری، 1397ش.
  • کاظمی، کارنامۀ شعر هجرت در ایران اسلامی، مجلۀ شعر، 1373ش.
  • کاظمی، محمد‌کاظم، «شعر مقاومت در افغانستان»، مجلۀ سوره، 1384ش.
  • کنفانی، غسان، ادبیات مقاومت در فلسطین اشغال شده ، ترجمۀ موسی اسوار، تهران، سروش، 1362ش.
  • مظفری‌، سیدابوطالب‌، سوگنامۀ بلخ‌، تهران، حوزۀ هنری‌، ۱۳۷۲ش.