سیاهچادر

سیاهچادر؛ مسکن متحرک عشایر و کوچنشینان.
سیاهچادر، از صنایعدستی عشایر و طوایف کوچرو است که برای سکونت در مناطق جنگلی، کوهستانی، بیابانی و مراتع از آن استفاده میکنند. چادرنشینی همچنان الگوی سکونت رایج میان برخی طوایف ایرانی است که اغلب به دامپروری مشغول هستند.
مفهومشناسی
سیاهچادر در لغت، بهمعنای چادر ایلی، خیمه و خانۀ مردم صحرانشین است.[۱] سیاهچادر، خیمهای تیرهرنگ است [۲] که کوچنشینان، برای اسکان بهکار میبرند. [۳] در فرهنگ اقوام مختلف ایرانی، سیاهچادر، نماد بزرگمنشیِ مردمان کوچرو بوده است.[۴]
تاریخچه
از گذشتههای بسیار دور، اقوام مختلف ایرانی زیر چادر و یا سیاهچادر زندگی میکردند و غلبۀ زندگی یکجانشینی در خانههای ساختهشده از سنگ، خشت و کاهگل، پدیدهای متأخر از آن است. [۵] دامداران برای تأمین خوراک دام خود زندگی کوچنشینی را انتخاب کرده و متناسب با این سبک زندگی، از مسکنهای سازگار با شرایط محیطی، اقلیمی گوناگون استفاده میکردند که سیاهچادر، بازماندۀ این گونه از مساکن است.[۶]
شیوۀ زندگی چادرنشینی

عشایر کوچرو بهمنظور دستیابی به مراتع سرسبز و غنی برای تغذیۀ دام، سبک زندگی چادرنشینی را برگزیدهاند. چادرنشینان، از چادرهای سیاهرنگ بهعنوان مسکن خود استفاده میکنند. قابل حمل بودن اجزای چادر این امکان را برای آنها فراهم میآورد که در مسیر کوچ خود در طول سال، چندین بار به برپا کردن و جمع کردن چادر بپردازند. شاهسَوَنها، نوعی مسکن متحرک گنبدیشکل با پوشش نمدی و اسکلت قفسمانند چوبی دارند که یورت یا اُی نامیده میشود؛ اما عشایر بختیاری، لر، کرد و عرب در سیاهچادر زندگی میکنند. چادرنشینان، با کوچیدن در فصول مختلف سال، به پرورش گوسفند، بز، شتر، گاو و گاومیش میپردازند و نیازهای زیستی خود را با اتکا به دام و محصولات دامی برطرف میکنند. [۷]
زندگی چادرنشینی دارای سازمان اجتماعی منسجم و سلسلهمراتبی است. [۸] سبک زندگی جمعی سبب شده که نوجوانان و جوانان با استفاده از اطلاعات و آگاهیهای بزرگترها به کسب تجربه و بهرهبرداری مفید از آنها خود بپردازند. همین امر مهمترین عامل منزلت پیران و ریشسفیدها میان خانواده و خویشاوندان است. [۹] فرهنگ رایج در عشایر بهگونهای است که حفظ حریم خانواده و توجه به عفت و حیای بانوان در اولویت قرار دارد. بههمین منظور آنها اغلب در سیاهچادرها قسمت مردانه و زنانه را جدا میکنند تا در صورت آمدن مهمان، بانوان بهراحتی و بهدور از نگاه نامحرم بتوانند به انجام امورات مربوط به خانه و خانواده بپردازند. [۱۰] چادرنشینان از منابع طبیعی استفاده کرده و وجود دامهای آنها و کود دامی نیز در تقویت مراتع طبیعی و کمک به طبیعت نقش بسزایی دارد. آنها بهمنظور کنترل چرای دام در مراتع، دامهای نر را که از منابع اصلی درآمد آنها است، میفروشند و در مقابل، مایحتاج خود را میخرند.[۱۱]
چالشها
امروزه بهدلیل سختی زندگی چادرنشینی و راحتی زندگی شهری، بسیاری از چادرنشینان جذب زندگی شهری شدهاند. آنها که روزگاری تولیدکننده بودند، اکنون به مصرفکننده تبدیل شدهاند. همچنین با منسوخ شدن چادرنشینی، سن ازدواج بالا رفته و میزان فرزندآوری کاهش یافته است.[۱۲]
جغرافیای استفاده از سیاهچادر
اقوام مختلف ایرانی مانند بختیاری، لر، ترک، تالشی و بلوچ[۱۳] از گذشته تاکنون زندگی عشایری [۱۴] و استفاده از سیاهچادر را تجربه کردهاند.[۱۵] جغرافیای استفاده از سیاهچادر محدود به ایران نبوده، بلکه در ترکیه، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان، عراق، سوریه و عربستان نیز چادرنشینی و استفاده از سیاهچادر رواج داشته است.[۱۶]
بافتن سیاهچادر

سیاهچادر از صنایعدستی معروف بانوان عشایر است [۱۷] و از موی بز میبافنـد.[۱۸] زنان عشایر، موی سیاه بز را در آب ولرم میجوشانند و پس از ریستن، آن را میکوبند و بهصورت نوارهای پشمی 3 تا 5 میلیمتری شکل میدهند[۱۹] و با اتصـال ایـن نوارهـا بـه یکدیگر، سیاهچادر کاملی تهیه میکنند. عمر هر سیاهچادر بر اساس شرایط اقلیمی و نحوۀ نگهداری از آن متغیر بوده؛ اما بهطور میانگین حدود 6 تا 10 سال، قابل استفاده است. سیاهچادر بر اساس کوچکی و بزرگی ابعاد، حدود 60 تا 100 کیلوگرم وزن دارد. سیاهچادر مقاومت بالایی در برابر پوسیدگی و پارگی داشته و در در مقابل باد و باران مقاوم بوده و مانع از ورود آب به داخل چادر میشود.[۲۰]
اجزای سیاهچادر
برای بافت سیاهچادر، زنان و مردان ایل همکاری میکنند؛ بافتن نوارهای پوشش سیاهچادر توسط دختران جوان خانواده صورت میگیرد و قطعات چوبی مانند پایهها، ستونها، خرکهای بالای ستون و خلالها یا چوبهای سوزنیشکل و میخهای چوبی، توسط مردان تهیه میشود.[۲۱]
- ستونهای اصلی: ستونهایی از جنس چوب است که بهصورت نواری، مستقیم یا زیگزاگی قرار میگیرند. یک سر ستونهای اصلی بر روی زمین و سر دیگر آن زیر چادر قرار میگیرد.[۲۲]
- ستونهای مورب: این ستونها در راستای ستونهای اصلی و فقط در قسمت جلویی چادر برای بالا نگهداشتن لبۀ چادر قرار میگیرند.[۲۳]
- حلقههای اتصال: در لبۀ سیاهچادر ساختارهای حلقه مانندی از جنس موی بز متصل به چادر وجود دارند که از آنها برای اتصال سیاهچادر به ستونهای مورب استفاده میشود.[۲۴]
- طنابهای کوتاه و بلند از موی بز؛[۲۵]
- میخهای اطراف: میخهای بزرگ چوبی با ارتفاع 60 سانتیمتر [۲۶] تا یک متر که از آنها برای بستن طنابهای بلند چادر به زمین استفاده میشود.[۲۷]
- دیواره: در اطراف سیاهچادر، دیوارهای حصیر مانند قرار میدهند که از جنس نی یا چوب نازک بههمراه نخهای پشمی یا ساختهشده از موی بز به شکل یک حصیر است.[۲۸]
شیوۀ برپا کردن سیاهچادر
چادرنشینان برای برپا کردن سیاهچادر به نکات زیر توجه میکنند:
- محل برپایی چادر: کوچنشینان، متناسب با جمعیت و نزدیک بودن محل کوچ به زمینهای زراعی موروثی، هر کدام محل خاصی برای برپا کردن سیاهچادر در ییلاق و قشلاق دارند. محل برپایی چادر زمینی هموار و مشرف به محیط اطراف است. این امر سبب میشود که آنها نسبت به خطرات احتمالی هوشیار باشند و هنگام بروز حوادث به یاری یکدیگر بشتابند.[۲۹]
- شرایط اقلیمی: توجه به مواردی مانند سیلگیر نبودن مکان سیاهچادر، مسیر وزش باد، نزدیک بودن به چشمه و رودخانه و دسترسی به مسیر ارتباطی و جاده مهم است.[۳۰]
- آمادهسازی زمین: محل چادر با همکاری بانوان و فرزندان خانواده، پاکسازی شده و سنگریزهها و علفهای هرز از آن مکان جمعآوری میشوند. سپس سنگهای گرد و بزرگ، سکویی روی زمین درست میکنند که تکیهگاه قسمت عقبی چادر باشد. پس از آن با قرار دادن ستونها و میخهای چوبی چادر را روی ستونهای اصلی انداخته و بهوسیلۀ طناب آن را به میخهای چوبی متصل میکنند. گاهی دیوار حصیری دورتا دور چادر قرار داده میشود. بانوان و فرزندان خانواده وسایل زندگی را به داخل چادر انتقال داده و هر قسمتی از سیاهچادر را برای کاربری خاص آماده میکنند.[۳۱]
برپایی سیاهچادر، تعامل و همکاری میان عشایر را نشان میدهد. خویشاوندان و چادرنشینانی که در اطراف هستند، برای برپایی سیاهچادر بستگان و همسایه خود کمک میکنند و در قبال این کار هیچ هزینهای دریافت نمیکنند.[۳۲]
استفاده از سیاهچادر در اقوام مختلف ایرانی
- اقوام مختلف ایران متناسب با فرهنگ، سبک زندگی، جغرافیا و شرایط اقلیمی [۳۳] هر کدام سیاهچادر مخصوص به خود را دارند که به اشکال و شیوههای مختلفی برپا میشوند مانند:
- سیاهچادر بختیاری: در قوم بختیاری، مردان و زنان در چیدن موی بز، بافت و برپاکردن سیاهچادر نقش دارند. در ایل بختیاری، اغلب سیاهچادر را به شکل دو سطح کموبیش برابر برپا میکنند، بهطوری که که یک سطح آن شیب تندی داشته و به زمین میرسد و سمت دیگر سیاهچادر که ورودی آن را تشکیل میدهد، کمی بالا بوده و لبههای آن با چوبها یا دیرکهای کوتاهتر بالا نگه داشته میشود و به شکل یک سایهبان در میآید. در سیاهچادر بختیاری، ستونها به داخل زمین فرو نمیروند؛ بلکه بهوسیلۀ طناب به چادر و میخهای چوبی وصل میشوند.[۳۴] در فرهنگ بختیاری سیاهچادر، نماد جامال و خانۀ مردان است و در شرایطی که یک فرد معتبر و شایستهای از خانواده فوت شود، متناسب با رسم رایج چند بند از چادر برافراشته را میبرند و چادر را میخوابانند که نشانهای از خانهخرابی و از دستدادن زندگی است.[۳۵]
- سیاهچادر قشقایی: قشقاییها این چادر را در تابستان به شکل یک سرسرا و سالن برپا میکنند؛ اما در زمستان با تغییر و جابهجایی دیرکها، چادر را طوری برپا میکنند که در برابر باد و باران و طوفانهای شدید، مقاوم باشد. بههمین منظور سیاهچادر را بهشکل دایرهای یا کپهای درمیآورند که سقف آن به شکل دو طرف شیبدار است و یک ورودی کوچک برای آن قرار میدهند. اطراف چادر را با لَتَفهای از جنس چادر میپوشانند. در بیشتر چادرها، دور آن چیق/چیت میکشند. [۳۶]
- سیاهچادر عشایر سنگسر: سیاهچادر ایل سنگسر، بزرگتر بوده و از دور به شکل مجموعهای از گنبدهای کوچک دیده میشود. این سیاهچادر در زبان محلی به گوت معروف است. محل برپایی هر گوت را کوتکۀ مال، مجموعۀ چادرهایی که در یک مرتع زده میشود، خِیل و جای برافراشتن سیاهچادرها را خیلمال میگویند. در سیاه چادر ایل سنگسر قسمتهایی تفکیک شده برای بانوان و مردان در نظر گرفته میشود.[۳۷]
- درون هر گوت یا سیاهچادر شامل:
- پرونکارگه یا جلوکارگه: مختص مردان و فرزندان پسر خانواده و پذیرایی از مهمانان؛
- میونکارگه: قسمتی از چادر که مختص زنان و دختران خانواده است؛
- سکوهایی ساخته شده از سنگریزه که برای قرار دادن بقچههای لباس، خورجین، کیسههای آرد و برنج، قند و چای و وسایل خواب از آن استفاده میشود.
- کونپر یا پشکارگه: این قسمت دارای تختهسنگهای بزرگی است که مشکهای ماست، خیک روغن، کیسههای کشک و پوستهای حاوی پنیر و کره روی آن قرار میگیرد تا سردی سنگ مانند یک یخچال عمل کرده و مانع از فساد لبنیات آنها شود.
- قسمتی از کونپر با نام سرشورنگا، اختصاص به محل استحمام دارد.[۳۸]
- سیاهچادر تالشهای کوچنشین: کوچندگان دامدار تالش سیـاهچادر خـود را پـارو مینـامند. آنها بـا استفـاده از شاخههای درختان، خانۀ خود را به شکل یک دایرۀ نیمهتخممرغی یا منزلی به شکل تونلی دراز با سقف هلالی که روی آن سیاهچادر انداخته میشود، میسازند. هنگام کوچ، سیاهچادر را برمیدارند و اسکلت پارو برای استفاده در نوبت بعدی کوچ باقی میماند. پاروهای کوچک شامل یک ایوان و یک اتاق است و اگر بزرگ باشد، یک راهرو در وسط و دو اتاق در طرفین دارد. اَوالَه نیز پاروی کوچکی است که چادر موقت کوچنشینان در میان مراتع یا جنگلها، مسکنی تقریباً انفرادی یا دونفره است که چوپان به دور از خانوادۀ خود برپا میکند تا همراه رمه باشد.[۳۹]
- سیاهچادر قوم بلوچ: سیاهچادر در زبان محلی این قوم به پلاس شهرت دارد. سیاهچادر در این قوم، نمادی از خودکفایی در شرایط سخت زندگی، تلاش، زندگی باصفا، صمیمیت و کسب روزی حلال و پاک است. آنها سیاهچادر را بهشکل سایهبان شیبدار برپا میکنند.[۴۰]
سیاهچادر در ادبیات
سیاه چادر در قبایل لر و بختیاری از اهمیت بالای فرهنگی برخوردار است؛ بانوان هنگام بافتن سیاهچادر به سرودن ترانههای محلی در وصف چادر و خانه می پردازند و احساسات خود را بیان میکنند، مانند:[۴۱]
کاربرد
سیاهچادر از مهمترین صنایعدستی کوچنشینان و عشایر،[۴۲] نماد فرهنگی و نشاندهندۀ سبک زندگی مردمان سختکوش در نقاط و قبایل مختلف در سراسر ایران است. کوچنشینان از این خانههای موقت برای سکونت در مناطق ییلاقی و قشلاقی کوچ خود استفاده میکنند.[۴۳] استفاده از سیاهچادر نقش مهمی در حفظ، احیا و انتقال فرهنگ و پیشینۀ تاریخی به نسلهای بعدی دارد.[۴۴] الگوگیری از سیاهچادر بهعنوان یک مسکن موقت مقاوم، کمک شایانی به معماری مدرن امروزی ساختمانهای فصلی در مراتع و جنگلها و تهیۀ چادرهای مسافرتی برای اسکان در طبیعت و جنگل برای گردشگران میکند. همچنین امروزه در برخی از مناطق کشور، بومیان آن منطقه با برپا کردن سیاهچادر بهصورت نمادین، نوعی مراکز خرید محصولات و صنایعدستی محلی آن منطقه را فراهم کردهاند تا علاوه بر احیای سنتهای اصیل و معرفی فرهنگ بومی آن منطقه به کسب درآمد بپردازند.[۴۵]
پانویس
- ↑ . دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ سیاهچادر.
- ↑ . عمید، فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژۀ سیاهچادر.
- ↑ . کریمی، «چادرنشینی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ . «سیاهچادرهایی از جنس هنر و زندگی»، خبرگزاری دانشجویان ایران: ایسنا.
- ↑ . «سیاهچادرهایی از جنس هنر و زندگی»، خبرگزاری دانشجویان ایران: ایسنا.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص31.
- ↑ . کریمی، «چادرنشینی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ . پاپلی یزدی، کوچنشینی در شمال خراسان، 1371ش، ص14-15.
- ↑ . شعبانی، مبانی تاریخ اجتماعی ایران، 1369ش، ص61.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . کریمی، «چادرنشینی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ . دیگار، چشماندازهای اقتصادی زندگی تعاونی کوچنشینان و یکجانشینان در بینالنهرین قدیم، 1366ش، ص130-132.
- ↑ . کریمی، «چادرنشینی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . «سیاهچادر؛ نماد زندگی سنتی قوم بلوچ»، خبرگزاری دانشجویان ایران: ایسنا.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص10.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص9.
- ↑ . «سیاهچادرهای عشایر نماد پیشینه ای چند هزار ساله»، وبسایت مگیران.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص9-18.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص13.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص14.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص14-15.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص15.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص13.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص19.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص19-23
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص19-23
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، 19 23.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . «سیاهچادر؛ نماد زندگی سنتی قوم بلوچ»، خبرگزاری دانشجویان ایران: ایسنا.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . کریمی، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ . روحی، «معماری عشایر کوچنشین»، 1395ش، ص9.
- ↑ . «سیاهچادر نمادی از فرهنگ و تمدن عشایر / آمیزهای از ذوق و هنر و صنعت که کمرنگ شده است»، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ . «سیاهچادر؛ نماد زندگی سنتی قوم بلوچ»، خبرگزاری دانشجویان ایران: ایسنا.
منابع
- پاپلی یزدی، محمدحسین، کوچنشینی در شمال خراسان، ترجمه اصغر کریمی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1371ش.
- دهخدا، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 8 اسفند 1402ش.
- دیگار، ژانپیر، چشماندازهای اقتصادی زندگی تعاونی کوچنشینان و یکجانشینان در بینالنهرین قدیم، ترجمه اصغر کریمی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1366ش.
- روحی، ترانه، «معماری عشایر کوچنشین»، فصلنامۀ فرهنگ مردم ایران، شمارۀ 45 و 46، 1395ش.
- «سیاهچادرهایی از جنس هنر و زندگی»، خبرگزاری دانشجویان ایران: ایسنا، تاریخ درج مطلب: 20 فروردین 1402ش.
- «سیاهچادرهای عشایر نماد پیشینهای چند هزار ساله»، وبسایت مگیران، تاریخ بازدید: 8 اسفند 1402ش.
- «سیاهچادر نمادی از فرهنگ و تمدن عشایر / آمیزهای از ذوق و هنر و صنعت که کمرنگ شده است»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج مطلب: 10 مرداد 1400ش.
- «سیاهچادر؛ نماد زندگی سنتی قوم بلوچ»، خبرگزاری دانشجویان ایران: ایسنا، تاریخ درج مطلب: 1 دی 1395ش.
- شعبانی، رضا، مبانی تاریخ اجتماعی ایران، تهران، قومس، چاپ سوم، 1373ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 8 اسفند 1402ش.
- کریمی، اصغر، «چادرنشینی»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازدید: 7 اسفند 1402ش.
- کریمی، اصغر، «سیاهچادر»، وبسایت مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 1 آذر 1400ش.