آبکلان
آبکلان؛ منطقهای دیدنی در شمال افغانستان.
آبکلان، منطقۀ کوهستانی، سردسیر و دیدنی در ولسوالی (شهرستان) سانچارک ولایت (استان) سرپل است.
نامگذاری
آبکلان بهمعنای جاری بودن آبهای زیاد است. در آن منطقۀ کوهستانی برف و باران زیادی میبارد و چشمههای بسیاری از دل کوهها جوشیده و منطقه را آبیاری میکنند.[۱]
تاریخچه
کشف انواع کوزه، استخوان و سنگهای خاص در منطقه آبکلان، نشان میدهد که این منطقه، پیشینۀ درازی در سکونت انسان دارد. سابقۀ سکونت باشندگان (ساکنان) فعلی به زمان عبدالرحمن (1271ش) و یا کمی بعد از آن میرسد. بر اساس نقل قول برخی از اهالی در زمان حکومت حبیبالله کلکانی (1308ش)، افراد کمی در منطقه ساکن بودهاند. بعد از سقوط حکومت کلکانی، خانوارهای بیشتری به آبکلان کوچیدهاند. بعد از کودتای 1357ش و در ادامۀ آن قیام مردم بلخاب علیه حکومت در ماه حمل (فروردین) 1358ش، آبکلان تحت تأثیر این واقعه به یک پایگاه ضد دولتی تبدیل شد. در سال 1358ش قوای دولت برای حمله به بلخاب، این منطقه را تسخیر کرد و آسیب زیادی به اهالی آن وارد آمد. سپس این منطقه تحت تسلط احزاب مخالف دولت (سازمان نصر، پاسداران جهاد و حرکت اسلامی) قرار گرفت. در نبردهای میان احزاب مخالف دولت در این منطقه، حدود 50 نفر کشته شدند.[۲]
در سال 1376ش طالبان به آبکلان حمله کرد ولی با مقاومت مردم مواجه شد؛ اما با حمله دوباره در سال 1377ش، آبکلان را تصرف کرد. طالبان با کشتن تعدادی از اهالی منطقه (قشلاق شتر گردن) و با آتش زدن برخی از مراکز دینی و خانههای مردم، آسیب بسیاری به آبکلان وارد کرد. بعد از سقوط طالبان در سال 1380ش این منطقه تحت تسلط دولت مرکزی قرار گرفت.[۳]
موقعیت جغرافیایی
آبکلان، در ارتفاعات تخته و در جنوب تگاب دهمردۀ ولسوالی سانچارک (جویبار) ولایت سرپل واقع شده است. تگاب دهمرده، بزرگترین و طولانیترین تگاب سانچارک است که از آبکلان در جنوبیترین نقطۀ ولسوالی آغاز و در روستای «سَزای کَلان»، در شمالیترین قسمت آن، به پایان میرسد. بلندترین نقطۀ آن نیز قلۀ شترگردن است که حدود 3000 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. منطقۀ آبکلان در بین کوههای سانچارک و بلخاب و در مسیر راهی قرار گرفته که مرکز ولایت سرپل را از طریق سانچارک به بلخاب وصل میکند. این منطقه از شمال با قریههای شبوکند و دهمرده، از غرب با کوه «خوجه کوهصاف» و اوقاف، از شرق با مناطق آبدره و باجگاه و از جنوب و جنوبشرق با قلعه کابلیها و بلخاب ارتباط دارد.[۴]
جمعیتشناسی
تا پیش از سال 1357ش آبکلان، به 10 وَند تقسیم میشد و هر وند دارای 30 خانوار بود. در آن زمان مجموع جمعیت منطقه حدود 300 خانوار برآورد میشد. در اواخر دهۀ هفتاد شمسی جمعیت منطقه بهحدود 1000 خانوار رسید. جمعیت فعلی آبکلان را از حدود 1800 تا حدود 2500 خانوار تخمین زدهاند. ساکنان آبکلان از نظر قومی بیشتر هزاره و چند خانوار نیز سادات هستند. از نظر طایفهای نیز هزارههایی از طوایف دیزنگی، دایکندی، دایه، بهسودی، عینک، برات و بک در این منطقه سکونت دارند. از نظر مذهبی، همۀ مردم آبکلان شیعۀ دوازده امامی هستند.[۵]
اقتصاد
اقتصاد مردم آبکلان وابسته به مالداری و زراعت است. در بخش مالداری انواع حیوانات مانند گاو، بز، گوسفند، الاغ، اسب، قاطر و مرغ محلی توسط اهالی نگهداری و پرورش مییابد. زراعت، بخش دیگری از اقتصاد منطقه است. گندم، جو، جواری (ذرت)، اِندَو، مُوشُونگ، شَخال، کچالو (سیبزمینی)، بعضی از سبزیجات خوردنی، نخود، یونجه و شفتل (شبدر) از محصولات عمدۀ زراعی مردم بوده که بیشتر از زمینهای للمی (دیمی) بهدست میآید. کچالو و نخود آبکلان شهرت دارد. در گذشته باغداری در آبکلان مرسوم نبود ولی طی سالهای اخیر برای ترویج آن تلاش شده است. سیب، چهارمغز (گردو) و آلو از مهمترین محصولات باغی منطقه هستند.[۶]
فرهنگ و معارف
آبکلان یک مدرسۀ علوم دینی بهنام باقریه دارد که در سال 1391ق توسط محمد علامه (از عالمان درسخوانده در نجف) تأسیس شد. همچنین این منطقه تعدادی مسجد، تکیهخانه و سه مکتب دولتی دارد. از متعلمین این مکاتب حدود 90 نفر در برخی از شهرهای کشور مشغول به تحصیل هستند و برخی فارغالتحصیل شدهاند.[۷]
صنایع محلی
در آبکلان ریختهگری، حلبیسازی، آهنگری، نجاری و آسیاب آبی وجود دارد. صنایع دستی این منطقه نیز شامل موارد زیر است: تهیۀ نخ، قالیچه، گردنبند حیوانات، تَنگ (وسیلهای که با آن پالان، زین و مانند آن را به کمر حیوانات میبندند)، انواع تَبراق (که بهجای کیف به کار میرود) خورجین، انواع گلیم (گلیم هزارگی نازگلو، گلیم شَلَکِی یا شالکی)، بَرَک، نَمَد، زیورآلات، کروشنولبافی (قلاببافی)، خامکدوزی و تولید انواع کلاه مردانه و زنانه.[۸]
روستاها
آب کلان دارای 18 قشلاق یا روستا است که به دو بخش پایین یا کبودآب شامل 8 قشلاق و بخش بالا شامل 10 قشلاق تقسیم میشوند.[۹]
گردشگری
آبکلان، منطقهای کوهستانی و سردسیر است که در بهار و تابستان سرسبز و دیدنی میشود. وجود چشمههای گوارا و متعدد از جمله جاذبههای آبکلان است. دشت منصور و درّههای خویلر؛ نیچا، یلگیرو و علَمبای؛ کوه ریخته؛ سوبتر، جر خُشکَک، جربخشی؛ دزدان درّه و کوتل سفید (چنبرغرِبیل) و دشتِ گَزَک و همچنین کوههای بلندی مانند کوه اذان (تکبیر جای)، کوه قشقه، چهارقول، یلتوردی، گَرگ او، دروازه کَن، سرخکوه، گردکوه، کوه توپخانه، کوه متانی که به برخی از تگابهای سانچارک مشرف هستند از دیگر مناظر دیدنی منطقه به شمار میروند.[۱۰]
منابع آبی
آبکلان چشمههای زیادی دارد. رودخانۀ آبکلان نیز روستاهای پاییندست را آبیاری میکنند. سرچشمۀ آبشار مشهور و دیدنی دره انگشت شاه نیز از کوههای منطقۀ آبکلان تأمین میشود.[۱۱]
امکانات رفاهی
منطقۀ آبکلان یک مرکز صحی (درمانی) دارد. برق منطقه بیشتر از طریق دستگاههای خورشیدی (سولر) تأمین میشود. منطقۀ آبکلان سرک (جادۀ) خامه به سانچارک و بلخاب دارد اما رفتوآمد در آن دشوار است. این راه در زمستان غیر قابل استفاده است.[۱۲]
پانویس
- ↑ رهیاب و اخلاقی، «آبکلان»، دانشنامه هزاره، 1399ش، ص75.
- ↑ فهیمی، در پگاه بلخاب ( مجموعه خاطرات افغانستان -5)، 1375ش، ص41، 60، 72، 77، 79، 90، 91 و 100.
- ↑ رهیاب، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع) ج1، 1398ش، ص234.
- ↑ میرحسینی، سانچارک در بستر زمان، ۱۳۸۸ش، ص90 و 93.
- ↑ میرحسینی، سانچارک در بستر زمان، ۱۳۸۸ش، ص90 و 93.
- ↑ رهیاب و اخلاقی، «آبکلان»، دانشنامه هزاره، 1399ش، ص75
- ↑ حسنزاده، حوزههای علمیه شیعیان افغانستان، ۱۳۹۰ش، ص200.
- ↑ رهیاب و اخلاقی، «آبکلان»، دانشنامه هزاره، 1399ش، ص75.
- ↑ رهیاب و اخلاقی، «آبکلان»، دانشنامه هزاره، 1399ش، ص75.
- ↑ رهیاب و اخلاقی، «آبکلان»، دانشنامه هزاره، 1399ش، ص75.
- ↑ رهیاب و اخلاقی، «آبکلان»، دانشنامه هزاره، 1399ش، ص75.
- ↑ رهیاب و اخلاقی، «آبکلان»، دانشنامه هزاره، 1399ش، ص75.
منابع
- حسنزاده، غ.علی، حوزههای علمیه شیعیان افغانستان، قم، دارالتفسیر،۱۳۹۰ش.
- رهیاب (بلخی)، سیدحسین و اخلاقی، آمنه، «آبکلان»، دانشنامه هزاره، کابل، بنیاد دانشنامه هزاره، 1399ش.
- رهیاب (بلخی)، سید حسین، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، کابل، صبح امید، 1398ش.
- فهیمی، عبدالرحیم، در پگاه بلخاب (مجموعه خاطرات افغانستان-5)، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1375ش.
- مصباحزاده، سیدمحمدباقر، شیعیان افغانستان؛ گروهها و گرفتاریها، کابل، سعید، 1390ش.
- میرحسینی، سیدعلینقی، سانچارک در بستر زمان، قم، اشراق، 1388ش.